مقالات

قرآن معجزه الهی است

قرآن معجزه الهی است

نویسنده:

مترجم:

موضوع:

منبع:

تاریخ درج:

سید ابوالقاسم خوئی

محمد صادق نجمی- هاشم هاشم زاده هریسی

قرآنعلوم قرآن

کتب>البیان فی تفسیر القرآن

۱۳۹۳/۱۱/۱۸ »

چکیده :

 
  هر کس با تاریخ اسلام و قرآن آشنایی دارد، این مطلب را به یقین می داند و بر آن اذعان و ایمان دارد که محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) تمام ملل جهان را به سوی اسلام دعوت کرده، با قرآن بر آنان احتجاج و اتمام حجت نموده است و به وسیله اعجاز قرآن قدم به میدان مبارزه نهاده، با صدای رسا و بلند به جهانیان اعلام داشته است که همگان دست به دست هم دهند و کتابی را به مانند این قرآن عرضه کنند تا او از دعوت و ادعای خویش دست بردارد.ولی پس از مدت کمی از این مرحله تنزل و به آوردن ده سوره به مانند سوره های قرآن اکتفا نموده، باز هم تنزل کرد و آوردن تنها یک سوره از قرآن را پیشنهاد نمود و بدین گونه به تحدی و مبارزه خود ادامه داد تا به امروز نیز این تحدی و مبارزه طلبی ادامه داشته، تا دامنه ی رستاخیز همچنان هم ادامه خواهد داشت.
متن مقاله :  
هر کس با تاریخ اسلام و قرآن آشنایی دارد، این مطلب را به یقین می داند و بر آن اذعان و ایمان دارد که محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) تمام ملل جهان را به سوی اسلام دعوت کرده، با قرآن بر آنان احتجاج و اتمام حجت نموده است و به وسیله اعجاز قرآن قدم به میدان مبارزه نهاده، با صدای رسا و بلند به جهانیان اعلام داشته است که همگان دست به دست هم دهند و کتابی را به مانند این قرآن عرضه کنند تا او از دعوت و ادعای خویش دست بردارد.
ولی پس از مدت کمی از این مرحله تنزل و به آوردن ده سوره به مانند سوره های قرآن اکتفا نموده، باز هم تنزل کرد و آوردن تنها یک سوره از قرآن را پیشنهاد نمود و بدین گونه به تحدی و مبارزه خود ادامه داد تا به امروز نیز این تحدی و مبارزه طلبی ادامه داشته، تا دامنه ی رستاخیز همچنان هم ادامه خواهد داشت.
اما برای عرب آن زمان که در فصاحت و بلاغت و در شعر و ادب، تخصص و بلکه یک نوع نبوغ داشت، بهترین و ساده ترین راه مبارزه با قرآن این بود که یکی از سوره های کوچک قرآن را بیاورد و جوابگوی تحدی و پیشنهاد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) گردیده با بلاغت و فصاحت قرآن مجید، معارضه و مبارزه کند و ادعای وی را که رایج ترین عقاید و روشن ترین سنن و آداب آنان را می کوبید، محکوم نماید و از این طریق پیروزی خود را ثابت و نام خویش را در تاریخ ماندگار سازد و بر ارزش و موقعیت خویش بیفزاید و با این معارضه و مبارزه ساده، ملت عرب را از جنگ های کوبنده و صرف هزینه های سنگین و نثار خون های رنگین راحت و آسوده کند و از تحمل سختی ها و فشارها و ترک نمودن خانه ها و اوطانش، آسوده خاطر شود.
ولی عرب فصیح و بلیغ آن روز وقتی در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت و بلاغت آیات قرآن دقت و تفکر کرد، هر چه زودتر به معجزه بودن آن اذعان نمود و به این حقیقت پی برد که مبارزه با قرآن با شکست قطعی مواجه خواهد شد و جز تسلیم و سرفرود آوردن در برابر حق و اظهار عجز و ناتوانی در برابر قرآن چاره و راه دیگر ندارد.
روی همان اذعان و یقین بود که عده ای از آنان وحی بودن قرآن را پذیرفته، نبوت پیامبر اسلام را تصدیق نمودند و در برابر دعوت قرآن سرتسلیم فرود آورده، با تشرف به دین اسلام به سعادت ابدی نائل گردیدند ولی گروه دیگری راه عناد و لجاجت در پیش گرفته، مبارزه با شمشیر را بر مبارزه با سخن ترجیح دادند و به جای معارضه با بیان، معارضه با نیزه و سنان را انتخاب نمودند.
این عجز و درماندگی، خود بزرگ ترین دلیل و روشن ترین گواه بر وحی بودن قرآن می باشد و ثابت می کند که آوردن کتابی مثل قرآن از دایره قدرت بشر بیرون و از حد امکان او خارج است.

یک اشکال و سه پاسخ
بعضی از مردم بی اطلاع ادعا نموده اند که عرب آن زمان، گفتاری مانند قرآن را آورده و با آن به مقام معارضه برآمده است. منتهی در اثر مرور زمان و طول مدت، این معارضه از بین رفته و برای ما مخفی مانده است.
این گفتار از جهات مختلفی، سست و غیرقابل قبول می باشد زیرا:
۱- اگر چنین مبارزه و پیروزی واقعیت داشت، حتماً اعراب، این جریان را در مجالس خود بازگو می نمودند، در هر کوچه و برزن و در مراسم رسمی شایع و اعلام می ساختند و دشمنان اسلام که می خواستند از هر فرصتی استفاده کنند، این معارضه و پیروزی را تبلیغ نموده، از وجود آن برای پیشبرد مقاصد خویش بهره برداری می کردند و به صورت یک حربه سنگین و کوبنده ای، محفوظ داشته، بر علیه دشمن خویش به کار می بردند و گذشتگان، آن را در کتاب های تاریخ نقل و برای همیشه ضبط می نمودند، در صورتی که از این معارضه در هیچ کتاب تاریخ و ادب نامی به میان نیامده، اثری از آن دیده نشده است.
۲- از طرف دیگر تحدی قرآن مجید و مبارزه خواستن آن منحصر به یک عده و یا تنها اعراب نبود، بلکه قرآن تمام جوامع بشری را در تمام اعصار و قرون به مبارزه فراخوانده، تمام انس و جن را به معارضه دعوت می کند.
در این مقام چنین می گوید:

(قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً.) (۱)
بگو: اگر انسان ها و پریان اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نتوانند آورد، هر چند یکدیگر را[در این کار] کمک کنند.
و در طول تاریخ، دستگاه مسیحیت و دشمنان اسلام هزینه های سنگینی را متحمل شده، پول های گزافی را صرف کرده اند تا از عظمت اسلام و مسلمانان بکاهند و مقام ارج دار پیامبر اسلام و قرآن مجید را کوچک جلوه دهند و این مبارزه ادامه و استمرار داشته، به صورت یک برنامه منظم در دایره ی وسیع و گسترده ای انجام می پذیرد. بنابراین، اگر معارضه با بلاغت قرآن برای آنان- گرچه با آوردن یک سوره- امکان داشت، از این راه استفاده می کردند و با تنظیم سخنی مشابه یکی از سوره های کوچک قرآن با بهترین و سهل ترین وجهی به هدف خویش نائل می آمدند و خود را از صرف هزینه ای سنگین و زحمات فراوان در مبارزه با اسلام راحت می نمودند.

یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ‌ )(۲)
۳- سومین پاسخ این است که اگر کسی کلام بلیغ و شیرینی را تمرین و بر آن ممارست کند به آسانی می تواند، کلامی مانند آن و یا لااقل مشابه آن را که در اسلوب و روش تا حدی قریب به هم باشند، بیاورد. این قانونی است، مسلم و کلی و در تمام موارد جریان دارد. ولی قرآن مجید از این قانون کلی مستثنی است زیرا انسان هر چه پیش تر با قرآن آشنا گردد و هر چه بیش تر در آن دقت، تمرین و ممارست نماید تا آن جا که آیات آن را به مغز خود بسپارد؛ باز نمی تواند کلامی را تنظیم کند که کوچک ترین شباهت و تناسبی با اسلوب و بلاغت آیات قرآن داشته باشد. این حقیقت ثابت می کند که قرآن اسلوب خاصی را داراست که از حدود تعلیم و تعلم خارج است و نمی توان با یاد دادن و یاد گرفتن، اسلوب آن را فرا گرفت و به کار برد.
از این جا معلوم می شود که اگر قرآن، انشا و گفتار خود رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بود، در خطبه ها و کلمات وی که نقل شده، یک نوع تشابه به قرآن را احساس می کردیم و در اسلوب، قرآن و اسلوب کلمات رسول خدا تشابه و تناسب خاصی را درک و مشاهده می نمودیم و یا لااقل در لابه لای گفتار آن حضرت جملاتی پیدا می شد که از نظر سبک و اسلوب مشابه و همانند قرآن باشد و قهراً این جملات در کتاب ها تدوین و برای ما نقل می شد و مخصوصاً دشمنان قرآن که می خواهند از شکوه و عظمت اسلام بکاهند، این گونه کلمات را حفظ نموده و به رخ ما می کشیدند.
به این نکته نیز باید توجه نمود: بلاغتی که در میان مردم معمول و متعارف است و گاهی در میان اجتماع، افرادی پیدا می شوند که از فن بلاغت برخوردارند ولی بلاغت و سخن سرایی آنان معمولاً محدود به یک قسمت و یا دو قسمت منحصر می باشد.
مثلاً: یکی در نثرگویی، بلاغت دارد و در شعر سرایی عاجز و زبون، آن دیگری در حماسه، شعر بلیغ می گوید ولی در مدیحه سرایی نه و یا در رثا و نوحه سرایی شعر زیبا و شیوایی می سراید ولی در غزلیات شعرش نازل و منحط می باشد. اما قرآن در موضوعات مختلف وارد گردیده، به فنون متعدد سخن گفته در تمام آن جهات و ابعاد سخن را به حد اعجاز برده، اعجاز را نیز به حد اعلا و کمالش رسانده است که دیگران از آوردن مانند آن ناتوان بوده، زانوی عجز بر زمین می زده اند. این فصاحت و بلاغت همه جانبه، اختصاص به گفتار خدا و قرآن دارد و برای بشر هرگز امکان پذیر نیست.

پی‌نوشت‌ها:

۱-بنی اسرائیل/۸۸٫
۲- صف/۸٫
منبع مقاله:
سید ابوالقاسم، (۱۳۸۵)، البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد صادق نجمی- هاشم هاشم زاده هریسی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم.

http://shiastudies.net/

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن