ایاک نستعین و شرک
یکی از عقائد وهابیون حرمت استعانت از غیر خداست، ایشان با استناد به آیه “ایاک نستعین-تنها از تو یاری میجوییم” میگویند با توجه به این آیه، هر گونه استعانت از غیر خدا جایز نیست. ابن تیمه در کتاب خود میگوید: « فإن العبادة لغير الله أعظم كفرا من الاستعانة بغير الله عبادت غیر خدا کفرش بزرگتر از استعانت به غیر خداست.»[۱] محمد بن عبد الوهاب در کتاب خود میگوید: « مِنَ الشِّرك الإِستعانة بغيرِ الله [۲] یکی از اقسام شرک استعانت و کمک خواستن از غیر خداست.
در پاسخ به این استدلال و عقیده ذکر چند نکته لازم است.
نکته اول: هیچ فرد عاقلی نمیگوید که استعانت از غیر خدا شرک است، چرا که در زندگی روزمره مردم کارهای خود را به کمک و یاری همدیگر انجام میدهند. درست است که در سوره حمد میخوانیم که”تنها از تو یاری میجوییم” اما در آیات دیگری هم امر به استعانت از غیر خدا شده است.
۱- قرآن درباره ذوالقرنین می فرماید: « قالَ ما مَكَّنِّي فيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعينُوني بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً [کهف/۹۵] (ذو القرنين) گفت: «آنچه پروردگارم در اختيار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پيشنهاد مىكنيد)! مرا با نيرويى يارى دهيد، تا ميان شما و آنها سدّ محكمى قرار دهم» اگر قرار باشد که بگوییم استعانت از غیر خدا شرک باشد،باید طبق این آیه گفته شود ذوالقرنین که از غیر خدا کمک و استعانت خواست،مشرک است.
۲-از اقسام استعانت، كمك گرفتن از ديگران به صورت دعاكردن است، به تعبیر دیگر: التماس دعاگفتن. این قسم هم بدون اشکال است و قرآن نيز در موارد بسيارى به آن اشاره كرده است؛ مثلًا كمك نگرفتن از دعاى ديگران را از صفات منافقين شمرده و مىفرمايد: «وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ؛[منافقون/۵] و هرگاه به آنان بگوييد بياييد تا رسول خدا براى شما از حقّ آمرزش طلبد، سرپيچى مىكنند و مىبينى كه با تكبّر و نخوت روى بگردانند.»
۳-استعانت از غیر در امور غیر عادی.حضرت سليمان از حاضرين طلب كرد تا تخت بلقيس را در نزدش حاضر کنند: «أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ؛ [نمل/ ۳۸] كداميك تخت بلقيس را پيش از آنكه تسليم امر من شود خواهيد آورد؟»
به بیان دیگر:
قرآن الفاظ عامی دارد و هر عامی امکان دارد تخصیص بخورد و چون امر به استعانت از غیر خدا از طرف خدا وارد شده است،منافاتی با حصر استعانت از خدا ندارد.پس ،با توجه به آياتی که امر به استعانت از غیر خدا میکند مىتوان يارى و مدد از غیر خدا (چه در امور دنیوی و چه در امور دینی) خواست.
نکته دوم: استعانت از غير خدا، در صورتی که معتقد باشیم او در فعل و كمك رسانى خود، از خدا بى نياز است و قدرتی مستقل در یاری رساندن دارد، بى شك چنين استعانتی شرک و منافی با توحید در استعانت میباشد.چرا که در این صورت قدرتی مستقل در برابر قدرت خدا تصور شده است. در واقع یک موحد واقعی با استعانت از غیر خدا، به این یقین رسیده است که قدرت غیر وابسته به قدرت خداست و غیر از طرف خود چیزی مستقلا ندارد و استعانت از غیر در واقع و استعانت از هر چيزى، استعانت از وجه خدا و فيض اوست.
شهید مطهری در تفسیر”ایاک نستعین” میفرماید:«آنچه اين آيه شريفه مىرساند اين است كه: آن اعتماد نهايى و آن تكيهگاه قلب انسان يعنى آنچه كه در واقع و نفسالامر انسان به آن تكيه دارد بايستى خدا باشد و آنچه را كه از آن در دنيا استمداد مىجويد به عنوان وسيله بداند، و بداند كه حتى خود انسان، قواى وجودى او، نيروى بازوى او، نيروى مغزى او، همه و همه وسائلى هستند كه خداوند آفريده و در اختيار او نهاده است و سر رشته در دست اوست. و لذا چقدر انسان در دنيا به وسائلى اعتماد مىكند ولى بعد مىبيند كه برخلاف انتظارش آن وسيله كمكى كه بايد بكند انجام نداد. گاهى مىشود كه به قواى خويش اعتماد مىكند و مىبيند كه حتى آنها نيز تخلف مىورزند. تنها قدرتى كه اگر انسان به او تكيه كند و برنامهاش را با او تنظيم كند هيچ نگرانى نخواهد داشت خداست…..معنى “ایاک نستعین” نه آن است كه انسان در جهان به هيچ وسيلهاى نبايد دست استمداد دراز كند؛ بلكه بايستى در عين استمداد، مسبّب الاسباب را نيز بشناسد و بداند كه سر رشته وسائل و اسباب در دست او قرار دارد.»[۳]
منابع:
[۱] ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة أصحاب الجحيم ج ۱ ص ۲۵۹.، دار النشر : مطبعة السنة المحمدية – القاهرة – ۱۳۶۹ ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : محمد حامد الفقي [۲] محمد بن عبدالوهاب،کتاب التوحید ج ۱ ص ۴۱. دار النشر : مطابع الرياض – الرياض ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد العزيز بن زيد الرومي ، د . محمد بلتاجي ، د . سيد حجاب [۳]استاد مطهری،مجموعه آثار، ج ۲۶ ص ۱۰۸.