خلافت ائمه
باید به کسانی که می گویند ائمه خلافت نداشتند گفت:
اولا:
بـه اتـفـاق نظر مسلمانان مشروعیت حکومت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله از سوی خدای متعال بـوده اسـت ؛ یـعـنـی خـدا حق حکومت را به ایشان عطا فرمود و رای و نظرمردم هیچ نقشی در مشروعیت حکومت آن حضرت نداشت . ولـی در تحقق حکومت پیامبر صلی اللّه علیه و آله نقش اساسی از آن مردم بوده ؛ یعنی آن حضرت بـا یـک نیروی قهری حکومت خویش را بر مردم تحمیل نکرد ، بلکه خود مسلمانان از جان و دل با پیامبربیعت کرده ، با رغبت حکومت نبوی را پذیرا شدند . کمکهای بی دریغ مردم بود که باعث تحکیم پایه های حکومت پیامبر گشت
در مورد امامان هم همینطور است، امامان حق خلافت دارند ولی در تحقق این خلافت مردم نقش مهمی دارند و با رجوعی به تاریخ معلوم می شود که ائمه با توجه عدم همکاری مردم و خلفای ظالم آن زمان، درست نتوانستند خلافت الهی را در زمین اجرا کنند
ثانیا:
در بعضی از کتب معتبر اهل سنت تصریح شده است که امامان صلاحیت برای خلافت داشتند
شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان ذهبی نویسد: «ابوجعفر الباقر، سیّد امام فقیه، یصلح للخلافة»سیر اعلام النبلاء، ج 13، ص 120
ابوجعفر باقر، سیّد، امام، فقیه و کسى بود که براى خلافت صلاحیت داشت
و در جایى دیگر مى گوید: «و کان احد من جمع بین العلم والعمل والسؤدد والشرف والثقة والرزانة وکان اهلا للخلافة»
سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 402 و 403
او یکى از کسانى بود که بین علم و عمل و بزرگوارى و شرف و وثاقت، جمع نموده بود. او اهلیت بر خلافت را داشت…
یا ذهبی درباره امام سجاد می گوید:
جلالت شگفت انگیزی داشت و به خدا سوگند چنین جلالتی سزاوار او بود. همچنین به جهت برتری نسب و بزرگی مقام والایش و علم و عبادت گراییاش و برخورداری از عقل کامل، امامت و خلافت مسلمانان سزاوار او بود
سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 398.
ثالثا:
با رجوع به تاریخ معلوم میشود که ائمه با حکومت جور مبارزاتی داشته اند و این خود یک قسمت از وظایف خلیفه است
رابعا:
اگر واقعا اهل بیت خلیفه واقعی مردم نبودند، و مثل یک انسان عادی بودند، چرا دشمنان همیشه تلاش برای از بین بردنشان می کردند؟ چرا دشمنان از ایشان وحشت داشتند؟
خامسا:
ابن كثير دمشقى سلفى در مورد روایت معروف خلفائی اثنا عشر در تفسيرش اقرار كرده : ومعنى هذا الحديث (البشارة) بوجود اثني عشر خليفة صالحا يقيم الحق ويعدل فيهم… والظاهر أن منهم المهدي المبشر به في الأحاديث الواردة بذكره أنه يواطئ إسمه إسم النبي صلى الله عليه وسلم وإسم أبيه إسم أبيه فيملأ الأرض عدلا وقسطا كما ملئت جورا وظلما. . اين روايت بشارت مىدهد كه اين دوازده خليفه صالح كه حق را برپا مىدارند و در ميان مردم به عدالت رفتار مىكنند موجود است و ظاهر اين است كه از جمله آن دوازده جانشين، حضرت مهدى است همان مهدى كه در روايات اسم او اسم پيامبر و اسم پدرش اسم پدر رسول خداست، او زمين را از عدل و قسط آكنده مىسازد همانگونه كه از ظلم و جور پر شدهاست
ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاى774هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج2، ص33، ناشر: دار الفكر – بيروت – 1401هـ.
در حدیث دیگر خصوصیات این خلفا را بیان میکند: «اثنا عشر خليفة، كلّهم يعمل بالهدى و دين الحق، لا يضرهم من خذلهم»؛ خلفا دوازده نفر هستند، كه تمامي آنان به هدايت و دين حق عمل ميكنند و مكر و آزار مخالفان به آنان ضرري نمیرساند.
فتح الباري،العسقلاني الشافعي، ج۱۳ ص۱۷۹; المعجم الكبير: الطبراني ج۳ ص۲۰۱; المعجم الأوسط ج۲ ص۱۹۶، ص۲۵۶.
سادسا:
متاسفانه مخالفین امامت با مشاهده حدیث” دوازده خلیفه “دست به توجیهات غیر معقولی زده اند از جمله:
ابن بطال، ابن حجر عسقلانى و عینى نقل مىکنند که هیچ کس از ما اهل سنت،مصداق این دوازده نفر را پیدا نکرده!
لم ألق أحدا یقطع فی هذا الحدیث بمعنی- یعنی بشئ معین.
هیچ کس نتوانسته است معناى قطعى این روایت را مشخص و سخن معینى را در تفسیر آن بگوید.
بعضی ها هم افرادی از جمله یزید و معاویه را در مصادیق دوازده خلیفه وارد کرده اند. به راستی کدام عقل قبول می کند که این دو خلیفه پیامبر با آن خصوصیتی که پیامبر برای خلفا تعیین کرد (تمامي آنان به هدايت و دين حق عمل ميكنند) باشند، یزیدی که به اقرار علمای اهل سنت انواع جنایات را مرتکب شد
سيوطي درباره یزید مينويسد: او فاسق ودائم الخمر بود. حرمتهاي خدا را از بين ميبرد. خواست شراب را بر بام كعبه بنوشد مردم بر وي شوريدند (سيوطي تاريخ الخلفا،ص 250)