رد مقاله اعتقاد علمای شیعه به عدم وجوب پرداخت خمس
یکی از امور مورد اختلاف بین شیعه و سنی مساله خمس است
شیعه طبق آیات قرآن و روایات اهل بیت خمس را با شرایطش در چند مورد،واجب می داند ولی اهل سنت خمس را منحصر در غنائم جنگی می دانند
در یکی از سایت های اهل تسنن عنوانی نوشته بود که”اعتقاد علمای شیعه به عدم وجوب پرداخت خمس”
بعد نویسنده این مقاله چند قول از کتب شیعیان مبنی بر این که خمس واجب نیست
امام باقر علیه السلام: ما خمس را براي شيعيان پاك ساختيم تا مواليد آنان پاك و فرزندانشان حلال و پاكيزه گردند.(1)
شیخ طوسی درکتاب تهذیب فرموده : ائمه خمس متاجر را برای ما مباح کردهاند که تصّرف شیعه در آن جائز است(2)
در این مقاله به بررسی و نقد نظریه اهل سنت در قالب جند نکته می پردازیم
نکته اول:
در قرآن می خوانیم که:
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ(انفال آیه 41) بدانيد هر گونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا، و براى پيامبر، و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (باايمان و بىايمان) [روز جنگ بدر] نازل كرديم، ايمان آوردهايد؛ و خداوند بر هر چيزى تواناست
شان نزول این آیه اگر چه درباره جنگ بدر است و می فرماید که خمس غنائم جنگی را بدهید ولی باید توجه داشت که غنيمت در اين آيه عام است و شامل هرگونه در آمدى اعمّ از كسب و كار و تجارت مىشود.
به عبارت دیگر:
اگر کسی گفت که مراد از غنیمت در این آیه غنائم جنگی است و غیر این را شامل نمی شود باید گفت که:فقط یک مورد از خمس در این آیه آمده است و موارد دیگر خمس در روایات بیان شده است
و هيچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها در این آیه یک قسمت از موارد خمس را بيان كرده باشد و بقيه را پیامبر اکرم بیان کرده باشد نظیر این گونه مسائل در قرآن زیاد است مثلا قرآن می فرماید:نماز بخوان اما به کیفیت و کمیت آن اشاره نکرده،که در این صورت ناچاریم به روایات رجوع کنیم
و باز اشکالی ندارد که آیه یک مفهوم کلی داشته باشد و در عین حال شان نزولش درباره غنائم جنگی باشد
نمونه های این امر در قرآن داریم به عنوان مثال در سوره بقره آیه 233 می خوانیم که:
” لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها”:” هيچ كس بيش از آنچه قدرت دارد تكليف نمىشود” بيان شده در حالى كه مورد آيه در باره اجرت زنان شيرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانايى خود به آنها اجرت بدهد، ولى آيا ورود آيه در چنين مورد خاصى مىتواند جلو عموميت اين قانون (عدم تكليف به ما لا يطاق) را بگيرد؟
نکته دوم:
دلیل بر این مطلب که”غنائم”در آیه عام است و فقط شامل غنائم جنگی نمی شود
1-در استعمالات عادی کلمه غنیمت شامل غنائم جنگی نمی شود بلکه این کلمه می تواند معنای عامی داشته باشد
2-در كتاب” لسان العرب” مىخوانيم” و الغنم الفوز بالشىء من غير مشقة … و الغنم، الغنيمة و المغنم الفيء … و فى الحديث الرهن لمن رهنه له غنمه و عليه غرمه، غنمه زيادته و نمائه و فاضل قيمته … و غنم الشيء فاز به …
” غنم يعنى دسترسى يافتن به چيزى بدون مشقت، و” غنم” و” غنيمت” و” مغنم” به معنى فىء است (فىء را نيز در لغت به معنى چيزهايى كه بدون زحمت به انسان مى رسد ذكر كردهاند …)(3)
3- در تفسير” روح المعانى” نوشته” آلوسى” مفسر معروف سنى مذهب آمده است که:” غنم در اصل به معنى هر گونه سود و منفعت است”(4)
نکته سوم:
اما منظور از چند روایت زیر (که با نگاه اجمالی این طور به نظر می رسد که پرداخت خمس واجب نیست)چیست؟
1- ائمه خمس متاجر را برای ما مباح کردهاند که تصّرف شیعه در آن جائز است”چیست؟
2- ما خمس را براي شيعيان پاك ساختيم تا مواليد آنان پاك و فرزندانشان حلال و پاكيزه گردند.
پاسخ:
رواياتى كه موجب توهّم عدم خمس شده اند چند دسته هستند
اول کنیزانی كه به عنوان غنيمت به دست افراد مىافتادند و خمس آنها پرداخته نشده بود بر صاحبان آنها حرام بوده است و حق نداشتهاند به عنوان يك همسر با آنها رفتار كنند.
بنابراين، اگر كسى توجّه به اين حكم داشته باشد فرزندى كه از چنان زنى براى او متولّد مىشود فرزند نامشروع خواهد بود، لذا امامان اهلبيت عليهم السلام اين قسمت از خمس را كه مربوط به چنين زنانى بوده به شيعيان بخشيدند تا فرزندان آنها همگى حلال باشند.
در رويات «ضريس كناسى» چنين مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «مىدانى از كجا زنا در ميان (جمعى از) مردم وارد شد؟ گفتم نه، گفت: «از ناحيه خمس ما اهلبيت، مگر براى شيعيان پاكيزه ما كه بر آنها حلال است و براى تولّدشان نيز حلال.(5)
دوم احاديثى است كه دليل بر تحليل خمس در زمان خاص و معيّنى است
«يونس بن يعقوب» چنين نقل مىكند كه خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه مردى وارد شد و عرض كرد فدايت شوم اموال و سودها و مالالتّجارههائى به دست ما مىافتد كه مىدانيم حقّ تو در آن هست و ما دراينباره مقصّريم، امام فرمود: اگر امروز شما را موظّف به پرداختن اين حقوق كنيم دور از انصاف است (يعنى به خاطر شرايط سختى كه از نظر فشار حكومت و يا فشار زندگى در آن هستيد آنها را به شما بخشيديم.)(6)
سوم:آنچه مربوط به شخص معيّنى بوده است، يعنى شخص خاصّى، خدمت امام عليه السلام رسيده و امام با در نظر گرفتن وضع حال او، وى را از خمس معاف كرده است.
شخصى به نام «حكم بن عليا اسدى» خدمت امام باقر عليه السلام رسيد در حالى كه خمس مال خود را آورده بود، حضرت آن را پذيرفت و به او بخشيد.
و خود اين جمله كه امام عليه السلام مىفرمايد: من آن را بر تو حلال كردم دليل بر اين است كه اين حكم يك حكم عمومى و همگانى نبوده و الّا اين تعبير موضوع نداشته است.(7)
پی نوشت ها:
[1 ] وافي،فیض کاشانی، ج 6 ص 276[2 ] تهذیب شیخ طوسی،ج 4 ص 143
[3 ] لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مكرم،ج 12 ص 445
[4 ] تفسير روح المعانى جلد 10 ص 2
[5 ] وسائل الشّيعه، جلد 6، حديث 3 از باب 4، از باب انفال.
[6 ] وسایل الشّيعه، جلد 6، حديث 6، از باب 4، از ابواب انفال.
[7 ] وسایل الشّيعه،ج 6 جدیث 13