مقالات

سبب دفن شبانۀ حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

یکی از موضوعات بحث‌برانگیز و مورد اختلاف بین شیعیان و سایر مسلمین از جمله وهابیت، قضیه شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و دفن شبانه آن حضرت است. موضوع شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مطلبی است که سبب آن را می‌توان با استفاده از منابعی که در کتب اهل‌سنت و مورد قبول وهابیت آمده، به راحتی ثابت کرد. بنابراین در این که حضرت زهراء (سلام الله علیها) از شدّت حمله عده‌ای که پشت درب منزل ایشان ازدحام کرده و قصد ورود به خانه را داشتند، دچار آسیب شده و در بستر بیماری افتاد و پس چند روز به دیار باقی شتافت، جای هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای نیست؛ امّا سخن در دفن شبانه آن حضرت است که چرا با وجود این‌که ایشان تنها یادگار نبی‌مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و چهره شناخته‌شده در میان مردم آن زمان به حساب می‌آمدند، بدون سرو صدا و انجام تشریفات متداول و مرسوم، در دل شب و به صورت کاملاً غریبانه به خاک سپرده شدند؟

 

در این که خود حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به حضرت علی (علیه السلام) وصیت کردند که مراسم تشیع، تدفین و خاک‌سپاری ایشان در دل شب و دور از چشم سایرین انجام شود نیز اتفاق نظر وجود دارد. امّا آن‌چه مورد اختلاف است، چرایی این وصیت است؛ و به صورت واضح این‌که سبب چنین وصیتی و دفن شبانه چیست؟ مگر چه حادثه‌ای رخ داده که حضرت اقدام به درخواست چنین وصیتی نمودند؟ وهابیّت امروزه در راستای مخفی بودن و دفن شبانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اعتراضات حق به جانبانه‌ای را به این شکل مطرح می‌کنند: «شیعیان همیشه از موضوع مخفی بودن قبر دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) استفاده احساسی و تبلیغاتی می‌کنند، امّا متوجه نیستند که اگر این موضوع جرم باشد، مجرم ردیف اول، خود شیعیان هستند. ما به شیعه می‌گوییم قبر فاطمه (سلام الله علیها) برای فرزندانش و شوهرش مشخص بوده و به طور یقین فرزندان آن‌ها امام سجاد، امام باقر و … (علیهم السلام) نیز از آن آگاهی داشتند بنابراین یا ایشان سر قبر مادر خود می‌رفتند و یا نمی‌رفتند؟ اگر نمی‌رفتند چرا شما کاری را که مورد رضایت آن‌ها نیست را اصرار بر انجامش دارید و به دنبال آن هستید؟ و اگر می‌رفتند، باز هم از دو حال خارج نیست، یا این‌که پنهانی و به دور از چشم دیگران می‌رفتند که این یا اصلاً گناهی نیست و یا اگر هم هست، گناه آن‌هاست و نه ابوبکر و عمر! و امّا اگر آشکارا بر این کار اقدام می‌کردند، باید اعوان و انصار امامان همه اطلاع می‌یافتند که قبر ایشان در کدام محل قرار دارد؟ و چرا نوک پیکان اعتراضتان به سمت ما است؟»

 

ناگفته پیداست که دفن شبانه و نماز بر پیکر آن حضرت بدون در جریان قرار گرفتن حاکمان وقت و پنهان بودن قبر ایشان سرّی است که با خود اسرار مگو دارد. واقعاً چه اتفاقی افتاده است که صدّیقه کبری وصیتش را با این جملات به پایان رسانید؟ آیا مهم‌ترین پیام این وصیّت، اعلام خشم و انزجار نسبت به کسانی که او را آزردند نیست؟ آری آن حضرت در واقع با این کار چندین پرسش مهم و کارآمد را برای همیشه تاریخ مطرح کرد که چرا قبر فاطمه (سلام الله علیها) پنهان است؟ چرا دختر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باید این‌گونه غریبانه و در دل شب به خاک سپرده شود؟ و چگونه است کسی که خود را جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌داند، لیاقت حضور در نماز بر آن حضرت را پیدا نمی‌کند؟ قبل از ورود به سبب‌هایی که شیعه و سنّی در این راستا بیان نمودند خوب است اصل روایتی را که دلالت بر دفن شبانه می‌کند را از زبان بخاری بیان نماییم: «فاطمه زهراء (سلام الله علیها) شش ماه پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زنده بود، هنگامی که از دنیا رفت، شوهرش علی (علیه السلام) او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت» [۱] اما در علت و سبب دفن شبانه بسیاری از منابع اهل‌سنت اشاراتی داشته‌اند از جمله نوشته‌اند: «فاطمه (سلام الله علیها) میراث پدرش را از ابوبکر خواست، ولی او نپذیرفت، به همین روی، فاطمه (سلام الله علیها) سوگند یاد کرد که دیگر با او سخن نگوید و وصیت کرد که شبانه دفن شود تا ابوبکر در دفن وی حضور نداشته باشد.» [۲] و…

 

امّا هرچند سبب دفن شبانه در بین شیعه بسیار واضح و مبرهن است و مورد اجماع علمای شیعه می‌باشد، با این وجود به یک روایت از آن اشاره می‌شود: «علی بن حمزه از امام صادق (علیه السلام) پرسید: چرا فاطمه (سلام الله علیها) را شبانه دفن نمودند؟ حضرت فرمود: فاطمه (سلام الله علیها) وصیت کرده بود تا او را شبانه دفن کنند تا برخی مردمان بر جنازه آن حضرت نماز نگارند.» [۳]

 

پی‌نوشت:

[۱]. صحیح البخاری، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، بیروت ۱۴۰۷، ج ۴، ص ۱۵۴۹

[۲]. ابن قتیبه الدینوری، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: محمد زهری النجار، ج ۱، ص ۳۰۰

[۳]. الصدوق، علل الشرایع، تحقیق: بحرالعلوم، المکتبه الحیدریه و مطبعتها، النجف الاشرف، ج ۱،ص ۱۸۵.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن