مقالات

عزاداری، سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مجموعه رفتارهایی گفته می‌شود که از جانب ایشان سر زده و اخبار آن نسل به نسل به طبقات بعدی منتقل شده است. از آن جایی که مقام عصمت برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جای خود به اثبات رسیده است، مسلمانان و به خصوص شیعیان، علاوه بر قول و فعل، رفتارهای ایشان را نیز ملاک عمل قرار داده و به آن استناد می‌کنند. در زمان بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گروهی بر این باور بودند که ایشان با وجودِ داشتنِ چنین کمالات برجسته‌ای، بعید است از جنس بشر نبوده و شاید در زمره ملائکه و یا مورد خاص‌تر از آن قرار داشته باشد. بر این اساس بود که برای دفع توهم، خداوند در جواب به این نوع نگرش، پیامبر را از همین بشر خاکی دانسته و تنها تفاوت وی با سایر بندگان را در ابلاغ و دریافت وحی می‌داند و در قرآن مجید به آن تصریح می‌کند: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُ‌وهُ ۗ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِ‌كِينَ [فصلت/۶] بگو: من بشری مثل شمایم، جز این‌که به من وحی می‌شود که خدای شما، خدایی یگانه است. پس مستقیما به سوی او بشتابید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان».

 

از جمله نکاتی که از این آیه می‌توان برداشت کرد، این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زندگی عادی بشری داشته و همانند سایر مردم دارای عواطف و احساسات است و نسبت به حوادث پیرامون خود واکنش نشان داده و در هنگام بروز حوادث مختلف، دچار تبسم و یا تألم شده و به مانند دیگر مردم زندگی عادی دارد. از جمله مواردی که می‌توان به یکسان بودن پیامبر با سایر مردم در امور زندگی به آن اشاره کرد مبحث «عزاداری» است. مسلّما هر انسانی در هنگامی که مصیبتی به او می‌رسد و یا حادثه ناگواری برایش اتفاق می‌افتد، دچار تألم روحی شده و بسته به نوع و میزان آن حالت ناراحتی و چه بسا ریزش اشک و گریه کردن برای او یک امر کاملاً طبیعی قلمداد می‌شود. این مسئله با استناد به همین آیه در مورد شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز صادق است به طوری که در موارد متعدد که در ادامه به ذکر آن خواهیم پرداخت، ایشان دچار غم و اندوه شده و گریه کرده است.

 

گریه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مرگ فرزندش ابراهیم

 

پیامبر از یکی از همسران خود به نام «ماریه» صاحب فرزند پسری به نام «ابراهیم» شد که در همان سن خردسالی، یعنی هنگامی که فقط ۱۸ ماه بیشتر نداشت، دست قضا او را از پدر گرفت و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مرگ فرزند خردسالش گریست، به نحوی که یکی از اصحاب به نام «عبدالرحمان عوف» از این رفتار (گریه) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متعجب شده و به ایشان عرض کرد: آیا شما هم در مرگ فرزند گریه می‌کنی؟ حضرت فرمود: «ای پسر عوف، اشک ریختن در مرگ فرزند، لطف و رحمت خداوند است». سپس فرمود: «چشم گریه می‌کند و دل غمگین و محزون می‌شود، ولی سخنش نمی‌گوییم مگر آن‌چه خدا را راضی کند. ای ابراهیم ما در فراق تو محزون و غمگین هستیم».[۱]

 

گریه‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای فرزندش (ابراهیم) در حال جان دادن

 

در معتبرترین منبع روایی اهل‌سنت و مورد قبول وهابیت به نقل از اسامه بن زید آمده است: «نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم که شخصی از دختران آن حضرت خبر آورد که پسرش در حال جان دادن است…؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه سعد بن عباده، معاذ بن جبل، ابی بن کعب، زید بن ثابت و جمعی از یاران به منزل دختر غم دیده‌ی خویش رفت، حضرت در حالی که نفس نفس می‌زد، کورک را با مهربانی در آغوش گرفت و به شدت گریست و اشک مبارکش جاری گشت؛ سعد با مشاهده گریه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با تعجب پرسید: این همه گریه و اشک برای چیست؟! حضرت در پاسخ فرمود: سوزش دل برای این کودک است که خداوند در دل بندگان خود رحمت و سوزش دل قرار می‌دهد و خداوند بندگان دلسوز خود را مورد رحمت قرار می‌دهد».[۲] بخاری نیز از انس بن مالک نقل کرده که می‌گوید: «یکی از دختران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه از دنیا رفت، ما شاهد حضور آن حضرت بر بالین قبر وی با چشمانی اشک‌بار بودیم.»[۳]

 

بنابراین با آن‌چه در این گفتار بیان شد در می‌یابیم که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در امور متداول زندگی و ظهور و بروز عواطف و احساسات، همانند سایر مردم بوده و به صورت معمول در هنگام وارد شدن مصیبت بر ایشان و یا بستگان و نزدیکانشان دچار تألم روحی شده و اقامه عزا می‌کردند. پس این رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان یک مجوز برای ما مسلمانان است که در هنگام مصیبتی که برای خود و یا نزدیکان و هر آن کسی که برای ما مهم بوده اقامه عزا نماییم.

 

پی‌نوشت‌:

 

[۱]. ابن احمد العینی، عمده القاری شرح صحیح البخاری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج ۸، ص۵۵

[۲]. محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، تحقیق: مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ ه.ق، ج ۱، ص ۴۳۹، ح ۱۲۴۱

[۳].  محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، تحقیق: مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ ه.ق، ج۶ ، ص ۲۶۸۶، ح ۶۹۴۲

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن