مقالات

عزاداری برای شهادت حضرت فاطمه (س)

خوانندگان گرامی توجه دارند که «عزاداری»، ناله کردن و جملات ترحم آمیز، که امروزه در مراسمات عزاداری متداول است، مطلب جدیدی نیست چرا که این یک مسئله عاطفی بوده و معمولا نوع مردم به این گونه‌اند که وقتی یکی از عزیزان خود را از دست می‌دهند، در غم فراق او اشک ماتم ریخته و به نوعی عزاداری می‌کنند. البته نوع و شیوه عزاداری ها ممکن است در گذر زمان و بسته به آداب و رسوم مردم هرزمان با دیگران دارای اندک تفاوت‌هایی باشد که این امر بسیار طبیعی است. دین اسلام نیز به این مسئله عاطفی نظر داشته و اصل آن را نفی نفرموده بلکه در مواردی به آن سمت و سو داده، بنابراین دین اسلام مخالف عزاداری نبوده و این مطلب را می‌توان در سیره نبوی و اصحاب رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به وفور مشاهده کرد.

 

ما در این مقاله به ذکر مواردی از برپایی مراسمات عزاداری در صدر اسلام خواهیم پرداخت تا این‌که مشروعیت عزاداری و گرفتن ماتم و پوشیدن رخت عزا را در غم است دادن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل‌بیت طاهرینش (علیهم السلام) را بیان نماییم. در صحیح‌ترین کتاب نزد اهل‌سنت و وهابیت در باره عزاداری و حتی روضه خوانی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در سوگ پدر گرامیشان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بستر بیماری افتاد، صدای ناله حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به پا خواست که می‌فرمود: « وای از اندوه پدر!» شخصی عرضه داشت: «از امروز به بعد اندوهی بر پدرت نخواهد بود.» فاطمه (سلام الله علیها) ناله زد: «ای پدری که پروردگارت، دعایت را مستجاب ساخت! ای پدری که بهشت و فردوس به تو مشتاق است! ای پدری که زین پس صدای ناله و شیون ما را جبرئیل خواهد شنید!» و چون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن گردید، حضرت زهرا (سلام الله علیها) ناله زد: «ای أنَس چگونه دلتان آمد که خاک را بر بدن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بریزید؟»[۱]

 

رویه عزاداری در میان اصحاب و یاران آن حضرت نیز امری رایج بوده؛ چنانچه تاریخ نمونه‌های فراوانی از اصحابی را در سوگ عزیزان خود اقامه عزا نمودند را به ثبت رسانده است که در ادامه به مواردی از آن اشاره می‌کنیم. سعید بن مُسیّب گفت: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ارتحال فرمود؛ شهر مکّه از صدای بلند گریه‌ها به لرزه در آمد.»[۲] مطلب دیگر در این جریان، عزاداری عایشه و دیگر همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در منابع اهل‌سنت روایات آن آمده و می‌گویند: «پس از ارتحال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در سوگ وی، من به همراه دیگر زنان (اعم از دیگر همسران حضرت و زنان مدینه)، برخاسته و بر صورت و سینه خود می‌زدیم.»[۳]

 

صالحی شامی در ذیل حدیث عایشه گفته: «این حدیث را فقط ابن اسحاق نقل کرده و چون ابن اسحاق تصریح به شنیدن حدیث کند، حدیثش حسن و قابل اعتماد است. وی در این حدیث می‌گوید: «از یحیی بن عباد بن عبدالله بن زیبر شنیدم که از پدرش نقل کرد که وی از عایشه شنیده است…».[۴] بنیان‌گزار وهابیت «ابن‌تیمیه حرّانی» در مورد اعتبار حدیث ابن اسحاق گفته است: «وقتی که ابن اسحاق تصریح به شنیدن حدیث کند، نزد علمای حدیث، حدیثش صحیح و مورد اعتماد است.»[۵]

 

در احوالات مردم مدینه پس از ارتحال نبیّ مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده‌اند: «از علی بن ابی‌طالب روایت شده: «سه روز پس از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی بادیه نشین به مدینه آمد و خود را بر روی قبر شریف آن حضرت انداخت و در حالی که خاک قبر آن حضرت را بر سر و روی خود می‌ریخت، ابتدا این دو بیت شعر را سرود: «ای بهترین انسان دفن شده در بهترین سرزمین‌ها! که از پاکی تو تمام سرزمین‌ها خوش‌بو و پاکیزه گردیده؛ من به فدای قبر تو که در آن آرمیده‌ای؛ در این مکان عفت، بخشش و کرامت، مدفون گردیده است.» سپس گفت: ای رسول خدا ما این آیه را از تو شنیدیم: «… و اگر این مخالفان هنگامی که به خود ستم کردند نزد تو می‌آمدند و از خدا طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آن‌ها استغفار می‌کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند» و حال من نزد قبر تو آمده و از خداوند استغفار می‌کنم. در این هنگام صدایی از قبر شریف برخاست و چنین فرمود: همانا خداوند تو را بخشید و مورد آمرزش قرار داد».[۶] با این توصیف و بیان نمونه‌های تاریخی صدر اسلام، آیا می‌توان عزاداری در سوگ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و سایر ائمه (علیهم السلام) را بدعت دانست؟!

 

پی‌نوشت‌:

[۱]. صحیح البخاری، تحقیق: دیب البغا، بیروت۱۴۰۷، ج۴، ص۱۶۱۹، ح۴۱۹۳.

[۲]. ابن العباس الفاکهی، أخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، تحقیق: د. عبدلملک عبدالله دهیش، دار خضر، بیروت۱۴۱۴ه، ج۳، ص۸۰، ح۱۸۳۲.

[۳]. ابن ایوب الحمیری المعافری، السیره النبویه، تحقیق: طه عبدالرءوف سعد، دار الجیل، بیروت۱۴۱۱ه، ج۶، ص۷۳.

[۴]. محمد بن یوسف الصالحی الشامی، سبل الهدی و الرشاد، تحقیق: احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، دار الکتب العلمیه، بیروت۱۴۱۴ه، ج۱۲، ص۲۶۷.

[۵]. ابن‌تیمیه الحرانی، مجموع الفتاوی، تحقیق: عبدالرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، مکتبه ابن‌تیمیه، ج۳۳، ص۸۶.

[۶]. الاندلسی، تفسیر البحر المحیط، تحقیق: عادل احمد، دار الکتب العلمیه، بیروت۱۴۲۲، ج۳، ص۲۹۶.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن