مقالات

گذری بر تاریخچه زندگانی محمد بن عبدالوهاب

محمد بن عبد الوهّاب، در سال ۱۱۱۵ در شهر عُیَینه، از توابع نجد عربستان به دنیا آمد. وی فردی مغرور و خود بزرگ بین بود. مدتی فقه حنبلی را نزد پدرش آمـوخـت و از هـمـان دوران جـوانی آداب و رسوم و بعضی از معتقدات مردم را به استهزا می‌گرفت آنـان را جـاهـل و مـشـرک می‌نامید به حدی که با مخالفت پدر و برادرش سلیمان بن عبدالوهاب مـواجـه شـد و بـه همین دلیل عزم سفر به عراق، شام و ایران، نمود و با مذهب و اعتقادات جوامع دیگر نیز آشنا شد و آنها را نیز مورد انکار قرار می‌داد. همزمان با تحصیل محمد بن عبدالوهاب، در حوزه علمیه بصره، جاسوس معروف انگلیسی «مستر هـمـفـر» نـیـز بـه عـنوان محصل به این مدرسه وارد شد و در پی یافتن فرد مناسبی جهت القای افکار ضد دینی خود برای رسیدن به اهدافش بود..

 

در بین افرادی که همفر با آنان آشنا شد مـحـمـد بـن عـبدالوهاب جزء طلاب علوم دینی بود که بر خلاف دیگر طلاب، عقاید خاصی داشت. هـمـفـر بـا گـذشـت زمـان تـوانـسـت کاملاً خـود را بـه وی نـزدیـک نـمـایـد، تـا جـایی که ضمن مـتـزلزل کـردن اعـتـقـادات عـبـدالوهـاب نـسـبـت بـه مـسـائلی چـون شـرب خـمـر، مـتـعه و.. او را به مسائل جنسی نیز آلوده سازد. او در خاطرات خود می‌نویسد.

« مـن گـمـشده خود را در محمد بن عبدالوهاب یافتم، زیرا او به ضوابط مذهبی پایبند نبود و به خـاطـر روح غـرور و خـودپـسندی و تنفری که از علمای عصر خود داشت و همچنین در خصوص فهم قـرآن و سـنـت کـه بـه اسـتـقـلال نـظـرش اتـکـا می‌کرد از بارزترین نقاط ضعفی بود که می‌توانستم از این راه‌ها در او نفوذ کنم» (پیدایش وهابیت و عقاید وهابیان، عزت الله دهقان ص ۴۳)

مـحـمـد بـن عـبـدالوهـاب بـاایـن تـفـکـر کـه بـا تـکـیـه بـر فـقـه حـنـبـلی و دخـل و تصرف‌های شـخـصـی خود، قصد اصلاح دین را دارد، شعار مبارزه با بدعت و خرافه و بـازگـشت به سنت‌های اسلامی و خلوص و سادگی اولیه آن به شیوه «سلف صالح» عنوان نـمـود. (البـتـه منظور او از سلف صالح، ابن تیمیه بود) محوریت تعالیم او مسئله شرک بود یعنی سعی می‌کرد از آن به عنوان حربه ای علیه مسلمانان غیر وهابی (کسانی که غیر اعتقاد او را داشـتـنـد) اسـتـفاده کرده و تمام اعمال آن‌ها را شرک آلوده جلوه دهد و بر همین اساس بود که همه مسلمانان را که تابع عقاید «وهابیت» نمی‌شدند مشرک می‌خواند در اثر تعالیم او عده ای که حرف‌های او را تصدیق کرده بودند با جمود وجـزمـیـت ذهـنی و فکری شدید علاوه بر شیعیان، سایرمسلمانان غیر حنبلی و غیر وهابی را مشرک دانسته، ریختن خون آنان را مباح و غارت اموالشان و به اسارت گرفتن زنان و کودکانشان را جایز دانسته و می‌دانند.

«هـمـفـر بـرای آمـاده سـاخـتـن مـحـمـد بـن عـبـدالوهـاب بـه هـر وسـیـله ای توسل می‌جست و با بزرگ و دانشمند جلوه دادن او، زمینه ظهور دینی جدید توسط عبدالوهاب را آماده می‌ساخت. او در کتاب خاطراتش می‌نویسد:

بـسـیـار اهمیت می‌دادم که در او روح استقلال و بی‌قیدی، خود پسندی و شک در همه چیز را ایجاد کـنـم و هـمـیـشـه بـه آیـنـده ای درخـشان او را مژده می‌دادم و دائما روح آتشین و طبع پرانتقادش را ستایش می‌کردم.» [۱]

شیخ محمد با درگذشت پدرش در سال (۱۱۵۳) علناً به تبلیغ عقاید خود پرداخت و با کمک پنهانی انگلیس پایه های فرقه وهابیت را در بین بیابانگردهای منطقه «نجد»(شهری است مابین مدینه و اردن) بنیان نهاد. بـا عـلنـی شـدن عـقـایـد وهابیان:

تفکرات وهابیان توسط محمد بن عبدالوهاب که در قرن ۱۲ می‌زیسته ترویج شد اما این تفکرات توسط ابن تیمیه و ابن قیم که شاگرد ابن تیمیه بود و در قرن هشتم می‌زیستند ایجاد شده بود. تفکرات ابن تیمیه با توجه به مخالفت گسترده علمای شیعه و فرقه های اهل تسنن رواج پیدا نکرد. تا آنکه حدود ۴ قرن بعد کسی به نام محمد بن عبدالوهاب همان تفکرات را دوباره مطرح نموده و رواج داد.

اولین کسانیکه با تفکرات محمد بن عبدالوهاب به مخالفت پرداختند پدر و برادر ایشان بود که دارای مذهب حنبلی از اهل تسنن بودند و سلیمان بن عبدالوهاب که برادر او بود کتابی در رد نظریات ایشان نوشت. علاوه بر این‌دو کلیه فرقه‌های اهل تسنن و تشیع به مخالفت با ایشان پرداخته و کتاب‌ها در این خصوص به رشته تحریر در آوردند.

«اما از آنجا که محمد بن عبدالوهاب که اهل نجد بود با اجداد آل سعود که بر بخش‌هایی از عربستان که در آن زمان به صورت قبیله ای حکومت داشتند دست در دست هم داده و با این وعده که مردم منطقه نجد را تحت فرمان ایشان در می‌آورد قدرت پیدا کرده و با توجه به اینکه هر قومی از مردم یا باید با محمد بن عبدالوهاب بیعت می‌کرد و یا به عنوان کافر حربی کشته می‌شد اقوام با آنها بیعت نموده و تحت سیطره آنها در آمدند و طولی نکشید که کار آنها بالا گرفت و بر بخشهای زیادی از عربستان تسلط یافتند تا آنجا که آل سعود بر کل عربستان مسلط شده و مذهب رسمی آن کشور وهابی شد.» [۲] [۳]

 

پی‌نوشت‌ها:

[۱]. عزّت الله دهقان، پیدایش وهابیت و عقاید وهابیان، مشهد ۱۳۶۴ ش، ص ۵۱

[۲]. تحلیلی نو بر عقاید وهابیان، دفتر تبلیغات اسلامی قم ۱۳۸۸، ص۴۷

[۳]. برگرفته از سایت پرسمان دانشجویی

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن