مقالات

فواید امام غائب

یکی از سوالاتی که خصوصا مخالفین شیعه مطرح می‌کنند این است که: فوائد امام غائب چیست؟ امامی که نتواند مشکلات مردم را حل کند و جامعه را از کژی‌ها و بدی‌ها، حفظ کند، چه فایده ای در وجودش است؟

پاسخ:

نکته اول:

معنای غیبت این نیست که امام در جهانی دیگر و با یک وجود ماورایی زندگی کند بلکه غایب یعنی ناشناخته بودن امام توسط مردم.بله امام در میان مردم زندگی می کند و مردم وی را می بینند ولی نمی شناسند و ایشان از یک زندگی طبیعی برخوردار است

برادران حضرت یوسف وقتی برای تجارت به مصر رفتند، مدتی در نزد حضرت یوسف بودند ، اما چون اورا نمی شناختند هرگز گمان نمی‌کردند که این سلطان، همان برداری است که قبلا او را به چاه انداخته‌اند. در این‌جا برادران در حضور یوسف بودند ولی او را نمی‌شناختند. غیبت حضرت مهدی علیه السلام نیز از همین قسم است. اگر غیبتی هست نه به معنای آن است که حضرت در جامعه حضور ندارند، بلکه به معنای آن است که ایشان حاضرند، اما ما ایشان را نمی شناسیم.

نکته دوم:

آیت الله سبحانی می‌فرماید:

تقسیم اولیای الهی به ظاهر و غایب

بر اساس قرآن، اولیای خدا دو گونه‌اند: ولیّ آشکار که مردم او را می‌شناسند، و ولیّ پنهان از چشم مردم که کسی او را نمی‌شناسد، هر چند در میان مردم به سر می‌برد و احوال و اخبار مردم را می‌داند.

در سوره کهف، هر دو گونه اولیای خدا در یک جا یاد شده است. یکی حضرت موسی و دیگری همراه و رفیقش که در سفر خشکی و دریایی به طور موقت او را همراهی کرد، یعنی خضر. آن ولیّ الهی به گونه‌ای بود که همدم و رفیقش حضرت موسی هم او را نمی‌شناخت و به فرمان خدا با او همراه شد و در طول همسفری از علم او بهره گرفت. خداوند از آن بنده الهی که از علم لدنّی برخوردار بود یاد می‌کند و این که موسی‌علیه السلام با او همراه شد تا از علوم او چیزی بیاموزد. [1] قرآن کریم، شرح مفصّلی از کارهای سودمند این ولیّ الهی می‌دهد، کسی که حتی موسای پیامبر هم او را نمی‌شناخت، ولی مردم از آثار وجود مبارک و کارهای مفید او بهره‌مند می‌شدند. [2]

امام مهدی‌علیه السلام همچون آن همسفر موسی، ولیّ ناشناخته الهی در نظر مردم است، با آنکه در همان وقت، منشأ آثار فراوان برای امت است، یعنی کسی از مردم شخص او را نمی‌شناسد، با آنکه از برکات وجودی او بهره‌مندند. پس غیبت امام مهدی‌علیه السلام به معنای جدا بودن از جامعه نیست، بلکه همان گونه که در روایات معصومین‌علیهم السلام آمده است، همچون خورشید در پسِ ابر است که خودش دیده نمی‌شود، لیکن گرما و نور را به زمین و ساکنان آن می‌رساند. [3]

افزون بر این که شماری از نیکان و پاکان شایسته و باتقوا که شایستگی تشرّف به دیدارش را داشته‌اند، او را دیده و با او ملاقات کرده و از راهنمایی‌ها و علوم او بهره گرفته‌اند، دیگران هم از این راه، از آثار و برکات وجودی او بهره‌مند شده‌اند. [4]

نکته سوم:

غیبت امام زمان امری بی سابقه نیست.حضرت مسیح هم به فرمان خدا از دید مردم غائب شد تا مدت مشخصی که ظهور کند

قرآن در این باره می‌فرماید:

بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً — بلكه خدا او را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حكيم است. [5]

ضمن این‌که یک انسان عاقل به علت غیبت طولانی نمی‌تواند اصل وجود امام زمان را انکار کند، در حالی  که امام زمان با روایات متواتری که در کتب فریقین است ثابت شده است و در این مورد شکی وجود ندارد. [6]

نکته چهارم:

برنامه ای که امام زمان(ع)دارد با برنامه های دیگر پیشوایان کاملا متفاوت است,ایشان ماموریت دارد که زمین را پر از عدل و داد کند.همچنانکه به این مطلب در کتب اهل سنت اشاره شده است که: پیامبر(ص) در روایتی فرمودند:« لا تقوم الساعة حتى يملك رجل من أهل بيتي أجلي أقنى يملأ الأرض عدلا كما ملئت قبله ظلما يكون سبع سنين»قیامت بر پا نمی شودتا اینکه مردی ازاهل بیت من که گشاده پیشانی وبینی باریک وقلمی ،به حکومت برسد و زمین را از عدالت پر سازد؛ چنان که از ظلم پرشده باشد. [7]

البته پیامبران دیگر نیز قسمتی از این برنامه را اجرا کرده اند ولی چون که موانعی بر سر راهشان بود نتوانستند عدالت را به طور کل در جهان اجرا کنند

برای این که یک برنامه جهانی اجرا شود و به وسیله آن عدالت در کل جهان برقرار شود نیاز به مقدماتی داریم که تا این مقدمات اجرا نشود نمی توان گفت که در اجرای این برنامه جهانی موفق هستیم

باید مردم جهان برای اجرای این اصول تشنه و آماده شوند(آماده و تشنه اجرای عدالت باشند) و تا در مردم جهان تقاضایی نباشد اجرای این برنامه جهانی با شکست روبه رو می شود

نکته پنجم:

لازمه این که امام زمان(ع)وجود دارد این نیست که دیگر مردم، خصوصا شیعه، هیچ مشکلی نداشته باشد

اگر تاریخ را مرور کنیم به این نتیجه می رسیم که حتی در زمان انبیاء الهی و پیامبر (ص) هم مشکلاتی برای مردم وجود داشته است

به عنوان مثال در تاریخ آمده است که:

مسلمانان در ابتدا مجبور بودند به دره ‌ها پناه برند و نماز بخوانند. [8]

قرآن درباره وجود مشکلات می فرماید:

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتهُمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُواْ حَتىَ‏ يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ مَتىَ‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيب

آيا گمان كرديد داخل بهشت مى‏ شويد، بى‏آنكه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان كه گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آن چنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادى كه ايمان آورده بودند گفتند: «پس يارى خدا كى خواهد آمد؟!» (در اين هنگام، تقاضاى يارى از او كردند، و به آنها گفته شد آگاه باشيد، يارىِ خدا نزديك است. [9]

این آیه به مؤمنان در تمام دوره ها هشدار مى‏دهد كه براى پيروزى و نايل شدن به مواهب بهشتى، بايد در دنیا پذیرای مشکلات باشند و در حقيقت، اين مشكلات آزمونى است كه مؤمنان را پرورش مى‏ دهد و این مشکلات است که مومن حقیقی را از غیر حقیقی متمایز می‌سازد

منابع:

[1 ] سوره کهف آیات 66 – 65

[2 ] سوره کهف، آیات 82 – 71

[3 ] کمال الدّین، صدوق: ص458

[4 ] آیت الله سبحانی، سیمای عقائد شیعه، مبحث مهدویت

[5 ] سوره نساء آیه 158

[6 ] ابن حجر الهيثمي، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ص207 و  ابن أثير الجزري، الكامل في التاريخ ، ج 6 ، ص249 ـ 250 .

[7 ] سيوطي ، الحاوي : ج 2 ص 63– سنن ابي داود ، ج4ص174 و………..

[8 ] تاریخ طبری، ج 3، ص 61

[ 9] سوره بقره آیه 214

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن