قدمت شیعه
چند مدت قبل ملازاده که یکی از کارشناسان شبکه وهابی است درباره شیعه سخنی گفت که قابل نقد و تامل است، این شخص ادعا کرد که مذهب شیعه مذهبی است تازه تاسیس و در زمان صفویان به وجود آمده است.در نقد این گفتار چند نکته لازم است
نکته اول: در زمان پیامبر اکرم بود که ایشان به علی علیه السلام و شیعیانش وعده بهشت دادند. و این یعنی شیعه در زمان پیامبر اکرم هم بوده است. روایت در چندین کتاب از اهل سنت وارد شده است. سیوطی این روایت را با اسناد متفاوتی و عباراتی شبیه به هم آورده است: «وَأخرج ابْن عَسَاكِر عَن جَابر بن عبد الله قَالَ كُنَّا عِنْد النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فَأقبل عَليّ فَقَالَ النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم: وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ إِن هَذَا وشيعته لَهُم الفائزون يَوْم الْقِيَامَة. [۱] اين علي و شيعيانش، نجات يافتگان در روز قيامت هستند.» شوکانی و … هم این حدیث را در کتب خود آوردهاند.[۲]
نکته دوم: چرا وهابیون جاهل به قدمت مکتب خودشان توجهای نمیکنند؟ به راستی که مکتب وهابی گری کی به وجود آمد؟ چه کسی این فرقه ضاله را به وجود آورد؟ بله این فرقه توسط فردی به نام محمد بن عبدالوهاب به وجود آمد، این شخص کسی است که علمای اهل سنت او را فردی منحرف و بدعت گذار نامیدهآند. سبکی یکی از علما هم عصر ابن تیمیه در کتابش “الدرةالمضیئه فی الرد علی ابن تیمیه” این چنین نوشته است:« او در پوشش پیروی از کتاب و سنت در عقاید اسلامی بدعت گذاشت و ارکان اسلام را در هم شکست…»[3]
نکته سوم: مکتب وهابیون نه تنها تاییدی از جانب پیامبر اکرم ندارد بلکه حتي بنابه روایات اهل سنت این فرقه از طرف پیامبر اکرم به عنوان شاخ شیطان معرفی شدهاند. بخاری در صحیح خود چنین میگوید: «عبدالله بن عمر گفت پیامبر فرمودند: خدایا منطقه شام و یمن را بر ما مبارک بگردان! صحابه تا سه مرتبه سؤال کردند: ای رسول خدا! پس منطقه نجد چه میشود؟ بعد ابن عمر میگوید، گمان کنم در مرتبه سوم بود که حضرت فرمود: سرزمین نجد سرزمین زلزلهها و فتنههاست و از همان جا شاخ شیطان ظهور میکند»[4] و از طرف دیگر در قسمتی دیگر از صحیح بخاری فرقه وهابیت را به طور واضحتر معرفی میکند« افرادی در مشرق زمین خواهند آمد که قرآن را تلاوت میکنند، اما تا حلق و حنجرهی آنان بیشتر تجاوز نمیکند، و از قرآن بهرهای نمیبرند، این گروه همان گونه از دین خارج میشوند که تیر از کمان خارج شده و دیگر به کمان بازنمیگردد، از پیامبر سؤال کردند: این فرقه چه خصوصیات و نشانهای دارند؟ حضرت در جواب فرمودند: از نشانههای این گروه سرهای تراشیده و محاسن بسیار بلند است.»[5]
زینی دحلان يكي از مفتیان مکه با اشاره به این روایت میگوید: « تصریح پیامبر به این خصوصیات (تراشیدن و …) از این گروه، نشانه بارزی است بر یکی از شاخصههای فرقه وهابیت، که تنها فرقهای هستند که به پیروان خود دستور میدهند سر خود را بتراشند و محاسن خود را بگذارند و این صفت در هیچ یک از فرقه های خوارج، بدعت گذاران قبل از وهابیت دیده نشده …»[6]
نتیجه: با وجود این روایات و توضیحات معلوم شد که مکتب وهابیون هیچگونه تاییدی از طرف پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ندارد و این مذهب شیعه است که به وسیله پیامبر اکرم تایید شده است.
[۱]. سیوطی، الدرالمنثور، ج۸، ص۵۸۹، الناشر: دار الفكر، بيروت [۲]. شوکانی، فتح القدير، ج۵، ص۵۸۲، الناشر: دار ابن كثير، دار الكلم الطيب، دمشق، بيروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۴ هـ [3].سبکی، الدرةالمضیئه فی الرد علی ابن تیمیه ص 3، چاپ: دمشق شام، تاریخ انتشار: 1347هجری [4]. بخاری، صحيح البخاري ج 1 ص 351 ،دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة – بيروت – 1407 – 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا [5].بخاری، صحيح البخاري ج 6 ص 2748، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة – بيروت – 1407 – 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا [6]. احمد بن زینی دحلان ، فتنة الوهابیة ص 19 ، استامبول، ترکیه، مرکزالابحاث العقائدیه، (۱۳۹۹ ه.ق، ۱۹۷۸ م)،