مقالات

وهابیون و ان المساجد لله

 

چکیده:

وهابي ها اين آيه شريفه را به عنوان يك شعار توحيدي در برابر ساير مسلمين به كار مي برند و هر نوع كرنش در براير غير خدا و التماس و استمداد از غير خدا را عبادت شمرده و حكم به تكفير آنان مي كنند. اين رفتار وهابي ها شبيه رفتار و عقيده خوارج در جنگ صفين است كه از آيه «ان الحكم الالله» بر عليه امام علي ـ عليه السلام ـ و اصحاب پاك آن حضرت شعار خود قرار دادند و امام علي فرمودند اين كلمه، كلمه حق است لكن خوارج از آن باطل را قصد نموده اند، وهابي ها نیز باطل را اراده كرده اند.

 

 

در سردر ورودي برخي مسجدي آيه 18 سوره جن را نوشته اند وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدً اين به چه معناست؟ آيا نشانه اي از وهابيت زدگي است؟

 

معناي آيه شريفه 18 سوره جن اين است: «و اين كه مسجدها از آن خدا است، پس هيچ كس را با خدا نخوانيد».

بنابراين آن چه كه در الميزان گفته شده، ابتداي آيه تعليل انتهاء آيه مي باشد به اين معنا كه با خداوند احدي غير او را نخوانيد براي اين كه مساجد تنها مال خدا است. و مراد از «دعا» در اين آيه عبادت و پرستش است و خداوند در جاي ديگر هم عبادت را دعاء و دعاء را عبادت خوانده و فرموده است: وَقَالَ رَبُّكمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ(1). پروردگار شما گفته است، مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، كساني كه از عبادت من تكبر مي ورزند به زودي با ذلّت وارد دوزخ مي شوند.(2)

در باره «مساجد» كه در اين آيه آمده است مفسران اقوال مختلفي ارائه داده اند كه هيچ كدام دليل قانع كننده اي ندارد ولي آن چه كه از امام جواد ـ عليه السلام ـ روايت شده است اين است كه مراد از مساجد، اعضاي هفت گانه بدن آدمي است كه در هنگام سجده بايد روي زمين قرار گيرند كه عبارت اند از پيشاني، دو كف دست، دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا.

بنابراين با توجه به اين حديث مناسب است گفته شود كه مراد از آيه شريفه اين مي شود كه مواضع هفت گانه سجود تشريعا به خدا اختصاص دارد و مراد از دعا هم كه فرموده: پس غير خدا را نخوانيد، همان سجده مي شود، چون روشن ترين مظاهر و مصاديق عبادت و يا خصوص نماز همان سجده است و اصلا نماز به خاطر سجده است كه عبادت ناميده مي شود. و در نتيجه معناي آيه اين مي شود كه: بگو به من وحي شده كه اعضاي سجده مختص به خدا تعالي است پس سجده را تنها براي خدا انجام دهيد و اين اعضا را در سجده براي او به كار بنديد و يا او را تنها با اين اعضا عبادت كنيد، غير او را سجده و عبادت نكنيد.(3)

و اين كه مراد از مساجد در آيه شريفه نمي تواند اماكن و محل هايي باشد كه به نام مسجد ساخته مي شوند به اين دليل است كه انسان مي تواند در غير مسجد هم عبادت را انجام دهد و در بيرون از مسجد هم نبايد غير خدا را عبادت نمود و اين طور نيست كه فقط در مساجد عبادت غير خدا ممنوع باشد بلكه در بيرون مساجد هم عبادت غير خدا ممنوع است و در هيچ مكان و محلي نبايد براي غير خدا اين هفت موضع را به عنوان عبادت بر زمين گذاشت.

پس آيه شريفه داراي معناي بلندي مي باشد و خلوص در عبادت را به بندگان خدا توصيه مي كند. بنابراين، اين آيه شريفه به خودي خود هيچ تلازمي با عقايد وهابيت كه توسل و شفاعت را شرك مي داند ندارد.

امّا ممكن است وهابي ها اين آيه شريفه را بر در مساجد شان به قصد طعنه و كنايه بر عليه شيعيان و ساير مسلمانان بنويسند و به ديگران القاء كنند كه شيعيان و ساير مسلمين در زيارت مقابر و توسل به انبياء و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ غير خدا را عبادت مي كنند.

ولي اين پندار وهابي ها از جهل آنان نسبت به زيارت و توسل و شفاعت و حقيقت عبادت ناشي شده است.

زيرا در ماهيت زيارت و توسل و شفاعت اصلا عبادت جايگاهي ندارد و اين امور به اذن خداوند توسط مسلمين انجام مي شود و هيچ سنخيتي با عبادت ندارند و همين آيه شريفه مي خواهد بگويد كه هفت موضع بدن تان را در برابر غير خدا به زمين نزنيد و سجده نكنيد، و مسلمانان اعم از شيعه و سني در زيارت ها و توسل ها و درخواست شفاعت چنين عملي را انجام نمي دهند. اين وهابي ها هستند كه معناي عبادت را نفهميده و هر گونه تعظيم و احترام را نسبت به غير خدا و نيز استمداد و كمك از غير خدا را كه در قالب توسل و شفاعت انجام مي گيرد، عبادت پنداشته و با اين خلط موضوع حتي خود آنان هم نمي توانند موحّد باشند.

به هر حال وهابي ها اين آيه شريفه را به عنوان يك شعار توحيدي در برابر ساير مسلمين به كار مي برند و هر نوع كرنش در براير غير خدا و التماس و استمداد از غير خدا را عبادت شمرده و حكم به تكفير آنان مي كنند. اين رفتار وهابي ها شبيه رفتار و عقيده خوارج در جنگ صفين است كه از آيه «ان الحكم الالله» بر عليه امام علي ـ عليه السلام ـ و اصحاب پاك آن حضرت شعار خود قرار دادند و امام علي ـ عليه السلام ـ فرمودند كه «كلمه حق يراد به الباطل».(4) يعني اين كلمه، كلمه حق است لكن خوارج از آن باطل را قصد نموده اند، وهابي ها نيز با اين كلمه حق، باطل را اراده كرده اند.

 

پاورقی:

  1. غافر : 60.
  2. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1374ش، ج20، ص76.
  3. همان، ج20، ص77 ـ 78.
  4. قاضي ابن البراج، المهذب، قم، موسسه نشر اسلامي، 1406ق، ج1، ص322.
برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن