وهابيت و تشيع در خليج فارس
وهابيت و تشيع در خليج فارس
منطقه خليج فارس شامل 8كشور ايران، عراق، عربستان سعودى،كويت، قطر، بحرين، امارات عربى متحده و عمان است كه تنها كشورهاى ايران، عراق وعربستان سعودى بيش از 93درصد جمعيت منطقه را در خود جاى دادهاند. از كل جمعيت منطقه، 65درصد را شيعيان و 33درصد را اهلسنت تشكيل مىدهند. كشور ايران با 89 درصد، عراق با 65درصد و بحرين با 61درصد جمعيت شيعه، بزرگترين كانون جمعيت شيعه در منطقه به شمار مىآيند و عربستان سعودى با 90درصد جمعيت اهل تسنن، مهمترين كانون تمركز اهلسنت در منطقه با گرايش وهابى، سلفى در منطقه محسوب مىشود. درحال حاضر وجود اقليت شيعه، گرايش حكومت عربستان به وهابيت وهمچنين رقابت بين ايران و عربستان باعث شده تا دولت عربستان به سركوب و كنترل اين اقليت بپردازد و با جلوگيرى ازارتقاى شيعيان به ردههاى بالاى حكومت، سنىها را جهت مهاجرت به مناطق شيعى به ويژه مناطق نفتخيز، تشويق و با اين روش فعاليت و قدرت شيعيان را محدود كند. شيعيان عربستان سعودى هم مانند شيعيان عراق و بحرين از اتحاد منسجمى برخوردارند و سازمان سياسى مستحكمى نيز دارند. به همين دليل خاندان سعودى از نفوذ آنان در جامعه عربستان مىترسند و هرگونه تغييرى در حكومت عربستان را سبب احقاق حق سرزمينى آنان مىدانند. بحران اخير نيز در يمن و شيعيان الحوثى به واقع گوشهاى از سياست سركوب شيعيان در منطقه توسط حكومت عربستان سعودى است كه به جهت عدم قدرتگيرى شيعيان و كنترل به قول خودشان هلال شيعى انجام مىشود كه حكومت آنان را تهديد مىكند.
شيعيان و وهابيت در منطقه
در اواسط قرن هجدهم ميلادى، فرقه تازهاى در عربستان ايجاد شد كه مؤسس آن محمد بن عبدالوهاب (ه ـ.ق) از اهالى «يمينه» نجد بود و چون مسلمانان آن دوره نمىخواستند آن را جزء مذهب اسلام قلمداد كنند، بنابراين به نام مؤسس آن به وهابيان مشهور شدند. وهابيت داراى پيوند عقيدتى با حكومت آل سعود بود؛ پيوند ساخته و پرداخته انگلستان كه جهت ايجاد تفرقه بين مسلمانان و اهل تشيع صورت گرفت. وهابىها مدعى هستند كه احكام قرآن را بهترين قوانين اخلاقى و سياسى مىدانند و در اجراى آن، البته با تفسير خود، نهايت تعصب و جديت را به خرج مىدهند. آنها احكام جهاد با كفار و اشاعه اسلام به وسيله شمشير و آتش و مسلط بودن بر مال و جان زندانيان را در ميان پيروان خود ترويج مىكنند و اجراى آن را از فرايض و واجبات دينى مىدانند. اگر بخواهيم نمونهاى از حكومت مدل وهابيت را در عصر امروز مثال بزنيم شايد حكومت طالبان نمونه خوبى باشد كه از سال 1996م تا 2001م در افغانستان حكومت كردند. بدين ترتيب شعار اصلى وهابيت، بازگشت به اسلام سلف و به قول خودشان صالح است. آنها با رد هرگونه شرك و خرافات و با هرگونه همانند سازى براى نذر و نياز و عبادت مخالفند و با عقايد شيعيان كه به ائمه و معصومين خود اقتدا مىكنند به شدت مخالف هستند و آنان را ملحد و كافر مىپندارند و ريختن خون آنان را حلال مىدانند. آنها همچنين با عقل (در فهم تعاليم اسلامى) مخالفت كرده و فلسفه اجتهاد و تفسير قرآن را رد مىكنند و با عرفان و تصوف به شدت مخالفند. به اعتقاد آنها، احترام شيعيان به اماكن مقدس، شرك است و آن را تكفير مىكنند و در طول تاريخ همواره با تعدى به آرامگاه ائمه(ع) خصوصاً در عراق كه امامان شيعه(ع) در نجف، كربلا، سامراء و كاظمين مدفون هستند، خشم شيعيان را برمىانگيزند. در حال حاضر نيز عملياتهاى تروريستى در عراق به وسيله سازمان اطلاعاتى عربستان سعودى طراحى مىشود و يك اقدام عقيدتى، سياسى عليه شيعيان است تا به قول خودشان از قدرتگيرى شيعيان در عراق و مناطق مرزى عربستان سعودى جلوگيرى كنند. در واقع میتوان گفت آموزههاى سياسى و مذهبى تشيع، بيش از ساير فرقههاى مذهبى اسلامى، تعاليم وهابيت را به چالش مىكشد و هدف آنان جلوگيرى از نفوذ شيعه و سركوب آن جهت بقاء و حيات وهابيت است. با نفوذ شيعه و آموزههاى درست آن، ديگر جايى براى فرقه منحرف وهابيت وجود ندارد. با وجود اين فشارها، شيعيان عربستان و بحرين به سنتهاى خود پايبندند و استقلال مذهبى خويش را حفظ كردهاند. آنها احساس مىكنند كه تشيع يك هويت مستقل است و پيوند آنان با شيعيان ايران و حكومت جمهورى اسلامى، هراس را در دل حكام عربستان سعودى و بحرين ايجاد كرده در حالى كه آموزههاى انقالب اسلامى و شيعه به طور نرم افزارى در منطقه نفوذ كرده است.
در حال حاضراسلام سلفى و وهابيت، حوزه عقيدتى و سياسى خود را از عربستان سعودى به افغانستان، پاكستان و مناطق مرزى شرق و جنوب شرق و غرب ايران، آسياى مركزى، قفقاز و عراق گسترش داده و سعى دارد در اين مناطق حوزه استراتژيك خود را افزايش دهد تا از نفوذ معنوى نرم افزارى شيعه در منطقه جلوگيرى كند. در داخل اين كشورها در نظام آموزشى، تعاليم وهابى بر شيعيان تحميل مىشود و شيعيان مجاز به تعليم آيين خود نيستند و اين نگرانى وجود دارد كه شيعيان فرهنگ و هويت خود را از دست بدهند. تبعيض در به كارگيرى شيعيان جهت امور سياسى، حكومتى، اقتصادى و قانونى در عربستان و كشورهاى حاشيه جنوبى خليج فارس چشمگير است و هدف از اعمال اين سياست، تسلط وهابيت در منطقه است؛ تسلطى كه با حمايت قدرتهاى فرامنطقهاى، آمريكا و انگليس ميسر شده است.
سخن آخر حكومت خودكامه آل سعود كه پيوندى ناگسستنى با وهابيت دارد، از بدو تأسيس تاكنون به دليل ترس از لرزان شدن پايههاى حكومت خود توسط اقليتها، سياست ضدشيعى را اتخاذ كرده است و با اعمال خشونت بر شيعيان فشار مىآورد اما روى هم رفته شيعيان عربستان سعودى به خودى خود، تهديدى براى امنيت رژيم سعودى به شمار نمىآيند. تبعيض، بىعدالتى و فشار بر شيعيان، به دليل آموزههاى وهابيت نارضايتى عمومى ايجاد كرده و ادامه اين روند براى حكومت سعودى پيامدهاى ناخوشايندى به همراه خواهد داشت چرا كه هرچقدر اين فشارها بيش تر شود، استقامت و مقاومت شيعه افزايش پيدا خواهد كرد و بهترين راه اين است كه شيعيان نيز از حقوق طبيعى برخوردار باشند و سعودىها نبايد آموزههاى افراطى وهابيت را در سياست دخالت دهند و در صورت تداوم اين سياست، آنان با طناب وهابىها به چاه افكنده خواهند شد.
رضا محقق اردبیلی
نشریه پیام انقلاب شماره 45 / فروردین ماه 90