مقالات

وهابيت و ايران

 

وهابی ها داخل ایران از نظر مالی پیوند محکمی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس خصوصا” عربستان سعودی و امارات متحده عربی دارند. اخیرا نیز تحرکاتی در برخی مناطق سنی نشین برای ایجاد تقابل با شیعه از طریق آموزه های وهابیت آغاز شدهو هر از چند گاهی، جزوات و کتب حاوی اهانت به باورهای اهل سنت از جانب برخی گروه های خاص که اتفاقا” با نظام شیعی ایران در تقابل هستند توزیع می شود که این دو حرکت به صورت مکمل

یکدیگر در ایجاد تقابل سنی و شیعه عمل می کنند.

جذب و آموزش جوانان توسط عاملان وهابی
واقعیت این است آن راننده کرد زبان شافعی مذهب وقتی فهمید از مشهد آمدهایم،بغض گلویش را گرفت و گفت:«خیلی وقت است که قصد زیارت کردهام اما مشکل دارم.دعا کنید مشکلم حل شود. باور کنید تا حالا سه بار ایشان را در خواب دیدهام و مرا دعوت کرده‌اند…»
آری!اهل سنت ایران و البته بسیاری از مناطق دیگر،ارادت بسیاری به اهل بیت پیامبر(ص)دارند و این شناخت، واقعیتی است که باید به عنوان بخشی مهم در بررسی فعالیتهای وهابیت و تأثیرات آنان بر اهل سنت مورد توجه قرار گیرد. به نمونه های دیگر توجه کنید. به یاد دارم در همان سفر به مناطق کردنشین غرب کشور،وقتی با طلاب جوان کرد که شبهات وهابیت به ذهن شان راه یافته بود،گفتگویی صمیمی داشتیم،در تذکری جدی به دوستی گفتند:«به خاطر اینکه مهمان ما هستید تا حالا چیزی نگفتیم ولی چرا مدام میگویید ائمه ما و ائمه شما؟! مگر اهل بیت پیامبر فقط ائمه شمایند؟!»و آنگاه که برخی فعالان سیاسی سنندج که در انتقاد از نظام چنان پیش میروند که اگر نابردبار باشی،فورا ضد انقلابشان خواهی خواند را در مشهد و حرم دیدم،بار دیگر این مسأله در ذهنم نقش بست که چرا برای”شناخت واقعی” اهل سنت به شنیدههای ناقص و نادرست اکتفا کرده‌ایم؟! آن مولوی سیستانی نیز نام فرزندش را اسد اللّه گذارده بود و میگفت: «به یاد علی بن ابی طالب که پیامبر این لقب را به او دادند،نام پسرم را اسد اللّه گذاشتم.»دوستی که برای تبلیغ به مناطق ترکمننشین شمال ایران میرفت،میگفت:«تعداد قربانیهای اهل سنت در ظهر عاشورا از نذریهای مسجد شیعیان هم بیشتر بود.»راستی چگونه میتوان کسانی را که اینچنین فرهنگ زیارت و توسل در خون و پوستشان وجود دارد،به همین آسانی با عقاید افراطی و مقابل این رفتارها جمع کرد؟!خوب است بدانیم علاوه بر زیارت قبور اهل بیت پیامبر(ص)،قبه و بارگاههای بسیاری از مشایخ و عرفای به ذهنشان راه -یافته بود،گفتگویی صمیمی -داشتیم،در تذکری جدی -به دوستی گفتند:«به در همان سفر به مناطق -کردنشین غرب کشور،وقتی -با طلاب جوان کرد که شبهات -وهابیت خاطر -اینکه مهمان ما هستید تا -حالا چیزی نگفتیم ولی چرا -مدام میگویید ائمه ما و ائمه شما؟!مگر اهل بیت پیامبر فقط -ائمه شمایند؟! اهل سنت نیز در گوشه و کنار ایران وجود دارند که مورد توجه و زیارت اهل سنت قرار دارند. حال سؤال اینجاست که در این بستر چگونه وهابیت به تبلیغ و گسترش خود میپردازد و در مقابل آنچه باید کرد؟

زمینه های جذب!
چنانکه دیدیم،فرهنگ دینی اهل سنت در ایران زمینه مناسبی برای اقدام وهابیت نیست و همچنین قرابت فقهی بسیار میان تشیع و تسنن،خود عامل اختلاف زدا بوده است؛چرا که مردم «دغدغه زندگی»دارند و در نتیجه،فقه محورند و اختلافهای موجود عمدتا جنبه کلامی دارند که دغدغه خواص‌اند و نه عموم مردم. شاید بر همین مبناست که شیعه و سنی در ایران،سالها کنار هم زیستهاند،با هم ازدواج کرده و در غم و شادیهای یکدیگر شریک بودهاند؛ پس
زمینههای طبیعی اختلافانگیزی مذهبی در سطح عمومی بسیار کم است،ولی متأسفانه زمینه های دیگری برای نفوذ وهابیت وجود دارد.

الف)فقر و تبعیض
تجربه نشان داده است که مشکلات مالی در برخی مناطق سنینشین-و حتی شیعه نشین- کشور،وهابیهای پولدار را با توفیقاتی روبهرو ساخته و از طرفی برخی کج سلیقگیهای فردی اعمال شده و تبعیضها میان سنی و شیعه-برای نمونه در واگذاری مسؤولیتها- به نارضایتی ها دامن زده و زمینه گرایش به وهابیها را-نه از باب علاقه که از باب اعتراض به وضع موجود-فراهم کرده است!

ب)ضعف ایمان نسل جدید
آموزه های وهابیت از منظر غیبزدایی و نفی عوامل متافیزیکی،همگرایی جدیای با فرهنگ الحادی غرب دارد و از همین منظر تأثیرپذیرفتگان از فرهنگ مدرنیته و رسانه های غربی-به ویژه در نسل جوان-بستر جذب به وهابیت را نیز یافتهاند و شاید تبلیغ وهابیها در میان جوانان-حتی شیعه-بخصوص از طریق اینترنت و دانشگاهها را در همین راستا بتوان توضیح داد.

ج)ناآگاهی دینداران
نادانی،همواره بزرگترین دستاویز انحرافات در همه جریانهای مذهبی بوده و توانسته است در میان دین باوران ناآگاهی که با بدنه علما و نخبگان دین کمتر ارتباط داشته اند،اثر بگذارد و با تحریک احساسات مذهبی آنها، طرفدارانی را بیابد.افراطیهای پاکستان و گروه ریگی که جوانانی خام و سطحی با دغدغه دینی‌اند،نمونه خوبی برای این مسأله به شمار میآید.

د)برخوردهای افراطی
یکی از عواملی که وهابیت به وسیله آن توانسته اهل سنت را از شیعیان دور و به خود جذب کند،حرکتهای افراطی برخی ناآگاهان در ایجاد تفرقه است. گرچه بنابر تأکید رهبر معظم انقلاب هر عملی که مایه ایجاد اختلاف شود، حرام است اما برخی مراسم و کارها -که با مبانی شیعه نیز سازگاری ندارند -به عمد توسط برخی جریانهای مشابه رواج یافته اند!

چه باید کرد؟
در مقابل تلاشهای گسترده فرقه وهابیت باید فعالیتهایی را در سطوح مختلف سامان داد،موارد ذیل با توجه به آسیبهای مذکور،قابل پیشنهاد است؛

الف)ظرافت نقد وهابیت
هر وهابی سنی است-به حسب ادعا-ولی هر سنی وهابی نیست؛بنابر این،نقد وهابیت که مبانی مشترکی با اهل سنت دارد،باید توسط افرادی روشنبین و فقط با تأکید بر موارد اختلافی-نه موارد مشترک-صورت پذیرد،تا باعث تقابل اهل سنت و یا وحدت ایشان در مقابل منتقدان نشود.
نکته دیگر اینکه وهابیت میکوشد خود را نماینده جهان اهل سنت قلمداد کند؛به همین سبب باید مدام بر این مسأله تأکید شود که اهل سنت،وهابی
-آن مولوی سیستانی -نیز نام فرزندش را -اسد اللّه گذارده بود -و میگفت:«به یاد -علی بن ابی طالب که -پیامبر این لقب را به -او دادند،نام پسرم را -اسد اللّه گذاشتم.» نیستند و با ظرافت کافی میان این دو تفاوت قائل شد.

ب)انتخاب حقیقی رویه وحدت
به رغم اقدامهای گسترده غرب و وهابیت برای شیعی معرفی کردن انقلاب اسلامی،یکی از دلایل گسترش انقلاب در میان مسلمانان را باید اندیشهء وحدتگرایانهء حضرت امام(ره) دانست.یک سنّی اندونزیایی الاصل مقیم انگلستان به من میگفت:«امام (ره)پیش ما جایگاه بلندی دارند؛ زیرا به ما یاد دادند جنگ اصلی میان مسلمانان و دشمنان اسلام است و اختلاف شیعه و سنی نادرست است.» هم او از ظهور مهدی(عج)با من سخن گفت و از اقدامات
گستردهای که در انگلستان علیه حمله امریکا به ایران انجام میدهند.
بنابراین،اگر«اندیشه وحدت»در حد شعاری سیاسی و تاکتیکی مقطعی در میان ما باشد،خود را در سایر رفتارها و اقدامات نشان خواهد داد و نتیجه طبیعی آن نرسیدن به این ضرورت حیاتی اسلام خواهد بود؛اما فتاوای امام و رهبری در اینباره از باوری عمیق به -را با توفیقاتی روبه رو -ساخته و از طرفی برخی -کج سلیقگی های فردی -زمینه گرایش به مشکلات مالی در برخی -مناطق سنی نشین –و حتی شیعه نشین- -کشور،وهابیهای پولدار وهابیها -را فراهم کرده است! این مسأله نشان دارد که ما نیز گاه از شنیدنشان تعجب میکنیم! لوازم محوریت یافتن چنین تفکری، جلوگیری از بسیاری اقدامات رایج و آگاهسازی شیعیان از این ضرورت اساسی است و نمیتوان از جوانی که مدام،سخنانی را علیه برادران مسلمان خود میشنود انتظار داشت تا در حج و مدرسه و کشورش،ادبیات و رفتارهایی اختلافانگیز نداشته باشد و در مقابل افراطیها نیز موضع بگیرد.

ج)تهاجم به اندیشه وهابیت
در برابر وهابیها،باید از موضع انفعالی به موضع تهاجمی تغییر جهت داد؛چرا که رفتارها و اندیشه های آنان سرشار از نکات سؤالبرانگیز است. بیگمان اگر مسلمانان از خطری که اندیشه وهابیت برای مرقد مطهر پیامبر(ص)دارد،آگاه شوند،سخیف بودن و خطر تفکر آنها را بیش از پیش احساس خواهند کرد.
آیا نمیتوان اقدامات تروریستی مبتنی بر اندیشه وهابیت علیه انسانهای مسلمان و قبور اهل بیت پیامبر(ص) و نیز اعطای جواز قتل مسلمانان را زیر سؤال برد؟بهتر است در قبال این افراطیون،مانند رهبر معظم انقلاب موضع گرفت که فرمودند مرتکب شدگان این انفجارها نه سنی‌اند و نه شیعه،تا بیگانه بودن این تندرویها با روح اسلام روشن شود. افزون بر اینها،ادبیات نقد وهابیت باید بر آموزه‌های قرآن و سیره پیامبر گرامی(ص)و به عبارتی منابع مشترک مسلمانان مبتنی باشد؛همچنین میتوان علمای اهل سنت را برای مقابله با این افکار افراطی بسیج کرد تا اثر بیشتری داشته باشد.

علیرضا کمیلی

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن