چکیده:
نویسنده کوشیده است، چال شهای عدم رشد فرهنگ دینی را در جغرافیای فکر و رفتار اغلب مردم افغانستان بررسی کند. فقدان آموزش علمی، دین در خانواده ها و ضعف آن در مکاتب یک سو نگری مبلغان دینی، تبلیغات وهابیت و مسیحیت و تفکر سکولاریستی بعضی از علل و عوامل بحران تفکر و رفتار دینی در افغانستان بوده است.
تلخیص مطالب:
آیا رفتار کسانی که تنها خود را فرقۀ ناحیه میخوانند،یا اهل قبله که قرآن را قبولدارند و کلمۀ لا اله الا الله بر لب دارند غیر از تکفیر کردن و قتل و خون راه انداختن چیزدیگری بوده است؟اگر به پندار این گروه آنها گمراه هستند راه کار هدایت آنها خشونتو قتل و غارت و جاری کردن سیل خون است یا تبلیغ منطقی و جدال احسن است؟ خداوند زمانی که حضرت موسی را برای هدایت و تبلیغ فرعون میفرستد چه دستور العملیبه او میدهد خشونت یا ملایمت؟ {/اذهب إلی فرعون إنه طغی؛فقولا له قولا لینا لعله یتذکر أو یخشی/}1خداونددر این آیه به موسی و هارون به عنوان مبلغان و مصلحان الهی میفرماید:برای هدایتفرعون با تیر،تبر و بمب نروید بلکه با سخن نرم و منطقی با او برخورد کنید. 2 ه)ترویج مفاسد جنسی:یکی از عواملی که سخت به باورها و رفتار دینیجوانان خسارت میزند بیبندوباری در روابط جنسی است که از سوی غربیهای مسیحیبه صورت گسترده و ابزار گوناگون تبلیغ میگردد،آنان سعی میکنند کلیۀ قوانینی را کهاسلام جهت روابط سالم اجتماعی پیشنهاد کرده یکی بعد از دیگری بشکنند و از میانبرداند،در تلاشاند که مفاهیم محرم و نامحرم،داشتن حجاب اسلامی و دست دادنزنان و مردان نامحرم به یکدیگر را ارتجاعی قلمداد کنند،از اندیشه و رفتار آنان پاکسازند،به این منظور کانونهای فساد جنسی دایر و فرهنگ ساختن بیحجابی را شایعمیسازند آنان این سیاست شیطانی را در سرزمین اندلس به کار بستند و مسلمانان راشکست داده از آن سرزمین بیرون راندند،با کمال تأسف همین سیاست امروزه درافغانستان به منظور تخریب دین و ایمان و بیخاصیت کردن جوانان مسلمان این کشوراجرا میگردد…