مقالات

آیا به امامان وحی می شد؟

آیا به امامان وحی می شد؟

یکی از ایراداتی که سایت های مخالف به شیعیان می گیرند این است که:شیعه معتقد است به امامان وحی می شد و علوم ائمه از جمله احکام دین از طريق وحي به آنها نازل می شد

به اعتقاد شيعه پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه وآله وحي منقطع نگرديده؛ بلكه همچنان استمرار داشته و به امامان نازل مي‌گرديده است

شیعه معتقد است که وحی الهی مانند خورشید به قلب ائمه نازل می‌شود

پاسخ:

نکته اول:

طبق احادیث شیعه ائمه از طرف خودشان چیزی نمی گویند،هر چه می گویند منتسب به پیامبر است،و به اعتقاد شیعه جای شکی نیست که پیامبر نتوانست تمام احکام با جزئیاتش را برای مردم بیان کند و این ائمه بودند که احکام دین را برای مردم تفسیر می کردند

اگر قرار بود که پیامبر تمام احکام دین را بیان کرده بود دیگر نیازی به وجود امامان حس نمی شد.بنابراين وجود امام بعد از پيامبر براي تفسير و تبيين و حفظ احکام دين (قرآن و سنت) ضروري است.

از اين رو علامه طباطبايي ضمن بيان مبسوط می‌گوید:

چنان که از راه عنايت خدايي لازم است. اشخاصي پيدا شوند که وظايف انساني را از راه وحي درک نموده ،به مردم تعليم کنند، همچنان لازم است که اين وظايف انساني آسماني براي هميشه در جهان انساني محفوظ بماند . در صورت لزوم به مردم عرضه و تعليم شود ، يعني پيوسته اشخاصي وجود داشته باشند که دين خدا نزد شان محفوظ باشد . در وقت لزوم اجرا گردد، کسي که متصدي حفظ و نگاه داري دين آسماني است و از جانب خدا به اين سمت اختصاص يافته، امام ناميده مي‌ شود، چنان که کسي حامل روح وحي و نبوت و متصدي اخذ و دريافت احکام و شرايع آسماني از جانب خدا مي‌ باشد ،نبي نام دارد.(1)

در احادیث شیعه در این باره می خوانیم که:

صفار، از ابراهيم بن هاشم، از يحيى بن ابوعمران، از يونس، از عنبسه، روايت كرده كه: مردي از امام صادق عليه السلام‌ پيرامون مسأله‌اي سؤال كرد و امام نيز پاسخ او را بيان فرمود. آن شخص گفت: اگر چنين و چنان باشد پاسخ چه مي‌شود؟ امام صادق عليه السلام‌ به او فرمود:

«مهما أجبتك فيه بشيء، فهو عن رسول اللّه لسنا نقول برأينا من شيء»

هر‌ آنچه در پاسخ تو بيان داشتم از قول رسول خدا صلّي الله عليه و آله بود و ما سخني از جانب خود بيان نمي‌كنيم. (2)

«لو أنّا حدّثنا برأينا ضللنا كما ضلّ من كان قبلنا، ولكنا حدّثنا ببينةٍ من ربنا بيّنها لنبيّه، فبيّنها لنا»

اگر ما از روي نظر خود حديثي نقل كنيم گمراه شده‌ايم؛ چنان‌كه كساني قبل از ما چنين كردند و گمراه شدند؛ ولي ما با بينه‌اي از سوي پروردگارمان كه به پيامبرش عنايت فرموده و او نيز به ما عطا فرموده احاديث را نقل مي‌كنيم. (3)

حال ما از اهل سنت و وهابیون سوال می کنیم آیا شما هم از سنت پیامبر تبعیت می کنید یا کسان دیگر را هم به رسمیت می شناسید؟

در تاریخ می خوانیم که خلیفه دوم در مواردی اجتهاد به رای می کرد و در مقابل حکم قرآن و پیامبر فتوا می داد،

عمر دستور داد كه در اذان به جای جمله «حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَلِ» جمله «و الصَّلوه خَیْرُ عَلَی النَّوْم» گفته شود(4)

یا جمله مشهور عمر:

«مُتْعَتَانِ‏ كَانَتَا على‏ عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ وَأنَا احَرِّمُهُما وَاعَاقِبُ عَلَيْهِما

؛ در دوران رسول خدا صلى الله عليه و آله دو «متعه» حلال بود و من آنها را تحريم مى‏كنم و هر كس مخالفت كند مجازات خواهم نمود متعه حج «حج تمتع» و متعه زنان‏(5)

از دیگر دلائلی که اهل سنت اطاعت از خلفای سه گانه را بدون هیچ قید و شرطی واجب می دانند،حدیث زیر است

در سنن ابن ماجه از رسول خدا صلي الله عليه وآله روايت شده است:

فعليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين المهديين، عضّوا عليها بالنواجذ…»

بر شما باد سنت من و سنت خلفاي راشدين كه آنها اهل هدايتند. آنها را با چنگ و دندان، محكم بچسبيد و رها نكنيد… (6)

البته دلیل ما بر جعلی بودن این حدیث این است که:خلفای راشدین با توجه به اختلافاتی که با هم داشته اند، مردم چگونه می توانند از آن ها اطاعت کنند؟

به تعبیر دیگر:

با نگاهی اجمالی به اخبار و روایات تاریخی در منابع عامه ، اختلاف میان شیخین بیش از پیش بر همگان آشکار می گردد ، آری شیخین در موارد متعددی با هم اختلاف نظر داشته اند ، حال اگر این روایت صحیح باشد ، اقتدا به ایشان در موارد اختلافی چگونه میسر و ممکن خواهد بود ؟

آیا در این گونه موارد باید به ابوکر اقتدا کرد یا به عمر یا به هر دو ؟

ولما بلغ الخبر أبا بكر وعمر رضي الله عنهما قال عمر لأبي بكر رضي الله عنه إن خالدا قد زنى فارجمه قال ما كنت لأرجمه فإنه تأول فأخطأ قال فإنه قتل مسلما فاقتله به قال ما كنت لأقتله به إنه تأول فأخطأ قال فاعزله قال ما كنت لأشيم سيفا سله الله عليهم أبدا

ابن خلکان نقل مي کند : وقتي كه خبر زناي خالد بن وليد با همسر مالک بن نويرة به ابوبکر و عمر رسيد ، عمر به ابوبکر گفت : خالد زنا کرده است او را سنگسار کن . ابوبکر گفت من او را سنگسار نمي کنم او مجتهدي است که در اجتهادش به خطا رفته است.عمر به ابوبکر گفت: او مسلماني را کشته است،او را بکش (به قتل برسان ، اورا قصاص کن) ، ابوبکر گفت : او را نمي کشم او مجتهدي است که در اجتهادش به خطا رفته است.عمر به ابوبکر گفت : پس او را عزل کن . ابوبکر جواب داد : من شمشيري را که خداوند بر سر آنان از نيام بيرون کشيده است هيچ وقت در غلاف نمي کنم . (7)

نکته دوم:

به اعتقاد شیعه ملائکه بر امامان نازل می شود و با آن ها صحبت می کند اما چیزی به عنوان وحی و شرایع جدید و احکام دینی بر آن ها نازل نمی شود

البته نزول ملائکه بر انسان های با تقوا چیزی عجیب نیست، به اعتقاد قرآن ملائکه بر افراد با تقوا نازل می شوند و به آن ها بشارت می دهند با این وجود نزول ملائکه بر امامان بدون اشکال است

إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت آیه 30)

بى‏ترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما خدا است؛ سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت‏] استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند [و مى‏گويند:] مترسيد و اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه وعده مى‏ دادند، بشارت باد

در روایتی آمده است که زراره از امام صادق (ع) می پرسد: «الامام ما منزلته; منزلت و جایگاه امام کجاست.؟» حضرت فرمود:

«یسمع الصوت و لا یری و لایعاین الملک  ; صدای فرشته را می شنود، ولی او را ندیده و با او رو به رو نمی شود.»(8)

 

پی نوشت ها:

[ 1]شيعه در اسلام، ص 120

[2 ] الصفار، بصائر الدرجات: ص300،

[3 ] الصفار، بصائر الدرجات: ص319 ح2

[4 ] شرح زرقانی بر موطأ مالك، ج 1،‌ ص 25.

[5 ] سنن الكبرى‏ بيهقى، ج 7، ص 206؛مبسوط سرخسى، ج 4، ص 27؛ و….

[6 ] ابن ماجه، سنن ابن ماجه: ج1 ص16

[7 ] وفيات الأعيان، ابن خلكان، ج۶ ، ص ۱۵

[8 ] اصول کافی،کلینی، ج 1، ص 176

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن