مقالات

برداشت صحابه از غدیر

برداشت صحابه از غدیر خم چه بود؟

متاسفانه منکرین امامت حضرت علی علیه السلام می گویند که: اگر حديث غدير، دليلي بر امامت آن حضرت بود، چرا هيچ يک از کساني که در آن اجتماع بوده و خطبه‌ي رسول‌الله(صلي‌الله‌عليه‌وآله) را شنيدند، چنين برداشتي از آن نداشته‌اند؟

قرائنی وجود دارد که صحابه از حدیث غدیر معنای امامت و جانشینی را برداشت کرده اند.

قرینه اول:

تبریک عمر بن خطاب به امام علی علیه السلام از بهترین دلائل است که: منظور از غدیر خم مساله جانشینی امام علی علیه السلام بوده است.

احمد بن حنبل و بسيارى از بزرگان اهل سنت داستان بيعت خليفه دوم را اين گونه نقل مى‌كنند:

حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عَفَّانُ ثنا حَمَّادُ بن سَلَمَةَ أنا عَلِىُّ بن زَيْدٍ عن عَدِىِّ بن ثَابِتٍ (وأبي هارون العبدي) عَنِ الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال كنا مع رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم في سَفَرٍ فَنَزَلْنَا بِغَدِيرِ خُمٍّ فنودي فِينَا الصَّلاَةُ جَامِعَةٌ وَكُسِحَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم تَحْتَ شَجَرَتَيْنِ فَصَلَّى الظُّهْرَ وَأَخَذَ بِيَدِ علي رضي الله عنه فقال أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَى قال أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَى قال فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِىٍّ فقال من كنت مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من ولاه وَعَادِ من عَادَاهُ قال فَلَقِيَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذلك فقال له هنياء يا بن أبي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مولى كل مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ.

براء بن عازب مى‌گويد: در حجة الوداع همراه رسول خدا بوديم، زير درخت‌ها را تميز كردند، فرمان اقامه نماز جماعت صادر شد، سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على را گرفت وسمت راستش قرار داد و فرمود: آيا من نسبت به مؤمنان از جان آنان به خودشان برتر نيستم؟ گفتند: آري، فرمود: آيا همسران من مادران شما نيستند؟ گفتند: آري، فرمود: اين على رهبر است و من رهبر او هستم، خداوندا دوست بدار آنكه على را دوست بدارد و دشمن بدار دشمن او را، عمرگفت: مبارك باشد بر تو اى علي، تو اكنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستي. [ 1]

اگر كلمه «ولي» را در این روایت به معناى محبت و دوستى بگيريم اين معنا به ذهن تبادر خواهد كرد كه عمر مى‌گويد ما تا كنون با تو دوست نبوديم و تو از امروز با ما دوست شدي. آيا اهل سنت مى‌توانند اين مطلب را بپذيرند؟

قرینه دوم:

بنابر کتب اهل سنت، نزول آیه اکمال بعد از معرفی امام علی علیه السلام بوده است. و این یعنی دین با ولایت تکمیل می شود.

خطيب بغدادى در ترجمه حبشون بن موسى مى‌نويسد:

أنبأنا عبد الله بن علي بن محمد بن بشران أنبأنا علي بن عمر الحافظ حدثنا أبو نصر حبشون بن موسى بن أيوب الخلال حدثنا علي بن سعيد الرملي حدثنا ضمرة بن ربيعة القرشي عن بن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن أبي هريرة قال: من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهرا وهو يوم غدير خم لما أخذ النبي صلى الله عليه وسلم بيد علي بن أبي طالب فقال ألست ولي المؤمنين قالوا بلى يا رسول الله قال من كنت مولاه فعلي مولاه. فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا بن أبي طالب أصبحت مولاي ومولى كل مسلم فأنزل الله اليوم أكملت لكم دينكم. اشتهر هذا الحديث من رواية حبشون وكان يقال إنه تفرد به وقد تابعه عليه أحمد بن عبد الله بن النيري فرواه عن علي بن سعيد أخبرنيه الأزهري حدثنا محمد بن عبد الله بن أخي ميمي حدثنا أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران المعروف بابن النيري إملاء حدثنا علي بن سعيد الشامي حدثنا ضمرة بن ربيعة عن بن شوذب عن مطر عن شهر بن حوشب عن أبي هريرة قال من صام يوم ثمانية عشر من ذي الحجة وذكر مثل ما تقدم أو نحوه. ومن صام يوم سبعة وعشرين من رجب كتب له صيام ستين شهرا وهو أول يوم نزل جبريل عليه السلام على محمد صلى الله عليه وسلم بالرسالة.

از ابوهريره نقل شده است كه گفت: كسى كه روز هجدهم ذى حجه را روزه بگيرد ثواب روزه شصت ماه براى وى نوشته مى‌شود، اين روز، روز غدير خم است، روزى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على را گرفت و فرمود: آيا من رهبر مؤمنان نيستم؟ گفتند: چرا اى رسول خدا. فرمود: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. عمر گفت: تبريك، تبريك اى پسر ابوطالب، تو اكنون مولاى من و مولاى هر مسلماني، سپس اين آيه نازل شد: امروز دين شما را كامل كردم. اين حديث به عنوان روايت حبشون مشهور شده است، گفته شده كه فقط او اين روايت را نقل كرده است؛ در حالى احمد بن عبد الله نيز از على سعيد… از أبى هريره نقل كرده است. [ 2]

 

جلال ‏الدین سیوطی، در تفسیر «الدر المنثور» و در ذیل آیه (الیوم اکملت لکم دینکم) می‌‏نویسد : ابن مردویه و ابن عساکر به اتفاق، از ابوسعید خدری نقل کرده‏‌اند : هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم، علی (علیه السلام) را به ولایت و مولویت منصوب نمود، جبرئیل نازل شده و آیه اکمال دین را آورد. [ 3]

قرینه سوم:

استناد امام علی علیه السلام در موارد متعددی به غدیر:

به عنوان نمونه: در مسند احمد آمده است: جمع على رضى الله تعالى عنه الناس في الرحبة، ثم قال لهم: أنشد الله كل امرئ مسلم سمع رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول يوم غدير خم ما سمع لما قام، فقام ثلاثون من الناس و قال أبو نعيم: فقام ناس كثير، فشهدوا حين أخذ بيده، فقال للناس: أتعلمون انى أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا: نعم يا رسول الله، قال: من كنت مولاه فهذا مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، قال: فخرجت و كأن في نفسي شيئا، فلقيت زيد بن أرقم، فقلت له: انى سمعت عليا رضى الله تعالى عنه يقول كذا و كذا؟ قال: فما تنكر قد سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول ذلك له.

علي مردم را در رحبه جمع کرد و گفت: شما را سوگند مي دهم هر کس در غدير خم بوده و از زبان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در حق من، سخني شنيده، برخيزد و شهادت بدهد. ابو طفيل مي گويد: ۳۰ نفر از مردم برخاستند. ابو نعيم مي گويد: عده زيادي از مردم برخاستند و شهادت دادند که در روز غدير، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دست علي را گرفت و به مردم گفت: آيا مي دانيد که من بر مومنين از خودشان سزاوارتر هستم؟ گفتند: بله، يا رسول الله. سپس حضرت فرمود: من بر هر کس ولايت دارم، علي هم بر او ولايت دارد.

[ 4]

قرینه چهارم:

رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم ابتداءً از حاضرين اقرار گرفتند بر اينكه آن بزرگوار اَوْلى به نفس نسبت به آنان مى باشند، و با اين اقرار گرفتن به اين آيه مباركه اشاره داشتند: “النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِيْنَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ [ ] پيامبر سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنان، مستفاد از اين آيه كريمه اين است كه: در كليّه امورى كه از طرف شرع انور براى مردم ولايت وحقّ تصرف ثابت شده است، پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم، در تمام آن امور، نسبت به مردم، اولى به نفس است به اين معنى كه حقّ ولايت پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و اعمال تصرّف از ناحيه آن بزرگوار در كلّيّه امور مردم مقدّم بر حقّ خود مردم مى باشد، و آن حضرت هم از مردم بر همين معنى و مفاد اين آيه كريمه، اقرار گرفتند، پس از آن، جملات «فَمَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ» يا «فَمَنْ كُنْتُ أَمِيرَهُ فَعَلِيٌّ أَميرُهُ» را (كه در نقلهاى مختلف، به الفاظ مختلف آمده است) متفرّع بر اخذ اقرار نموده و تا آخر خطبه را براى حاضرين ايراد فرمودند.

نتيجه اين تفريع اين است كه: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم آنچه را كه براى خود آن بزرگوار از اولويّت بر مردم (به حكم قرآن) ثابت بود، براى اميرالمؤمنين عليه السّلام اثبات فرمودند، و مردم هم با اميرالمؤمنين عليه السّلام (به فرمان رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم) بر همين امر، بيعت نموده و بر آن حضرت با لقب «اميرالمؤمنين» سلام داده و به او تهنيت گفتند، و اشعارى نيز در اين زمينه در همان مجمع سروده شد.

 

منابع:

[ 1] أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 281، ح18502، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛

فضائل الصحابة لابن حنبل ج 2، ص 596، 1016 و ج 2، ص 610، ح1042، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة – بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م؛

[2] الخطيب البغدادي، أحمد بن علي أبو بكر (متوفاي 463هـ)، تاريخ بغداد، ج 8، ص 289، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.

[3 ] الدرالمنثور، ذیل آیه سوم سوره مائده

[4] أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني ، مسند الإمام أحمد بن حنبل ج 4   ص 370 ، الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن