مقالات

پاسخ به آیاتی که عدم عصمت را ثابت می کند

به اعتقاد شیعه تمام پیامبران الهی، معصوم بودند، عقل حکم می کند پیامبرانی که از جانب خدا مبعوث شده اند باید از هر نظر مورد اعتماد باشند، بايد مرتكب هيچ‏گونه اشتباه، خطا و گناه نشوند، چرا كه در غير اين صورت نمى‏توانند صددرصد مورد اعتماد باشند، بلكه احتمال اشتباه يا گناه درباره آنان، پايه‏هاى اعتماد را متزلزل ساخته، و نمى‏توانند سرمشق خوبى براى همگان باشند تا رفتار، گفتار و افكار آنها مورد اقتباس قرار گيرد.

اما مخالفین عصمتی به آیاتی که در نظر ابتدایی از آن عدم عصمت برداشت می شود، استناد می کنند

استدلال مخالفین عدم عصمت به یکی از این آیات:

إنا فتحنا لک فتحا مبینا. لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک وما تأخر ویتم نعمته علیک ویهدیک صراطا مستقیما–ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم ساختيم. تا خداوند گناهان گذشته و آينده‏اى را كه به تو نسبت مى‏دادند ببخشد (و حقّانيت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام كند و به راه راست هدايتت فرمايد. [1 ]

شبهه ای که در مورد این آیه مطرح کرده اند این است که پیامبر (ص) قبل از نزول این آیه و بعد از نزول آن دارای گناه بود و خداوند متعال همه آنها ـ اعم از سابق و لا حق ـ را بخشید.

چگونه به عقیده شیعه پیامبران معصوم هستند، ولی در این آیه خطاب به پیامبر می گوید که گناه تو را بخشید؟

چه ارتباطی بین بخشش گناه با فتح مکه وجود دارد، که قرآن می فرماید: ما مکه را فتح کردیم تا گناهت بخشیده شود؟

اگر منظور از جمله” ما تَأَخَّرَ” گناهان آينده است، چگونه ممكن است گناهى كه صورت نگرفته مورد عفو قرار گيرد؟ آيا اين اجازه ارتكاب گناه در آينده نيست؟

 

پاسخ:

اگر رابطه بین فتح مکه با آمرزش گناه مشخص شود، چند سوال بالا پاسخ داده می شود.

با مطالعه تاریخ به این نتیجه می رسیم: وقتی که اسلام در بین اعراب نفوذ کرد، مخالفین اسلام از هیچ تهمت و نسبت ناروا در حق پیامبر صلی الله علیه و آله کوتاهی نکردند و از دید آن ها پیامبر شخصی گناه کار محسوب می شد، پیامبر را انسانی جنگ طلب، آتش‏افروز، بى اعتنا به سنتهاى راستين، غير قابل تفاهم، و مانند آن مى‏شمردند.

اما وقتی فتح انجام شد، تمام گناهانى كه قبل از هجرت، و بعد از هجرت، يا تمام گناهانى كه قبل از اين ماجرا و حتى در آينده ممكن بود به او نسبت دهند همه را شست، و چون خداوند اين پيروزى را نصيب پيامبر صلی الله علیه و آله نمود مى‏توان گفت خداوند همه آنها را شستشو كرد.

نتيجه اينكه اين گناهان، گناهان واقعى نبود، بلكه گناهانى بود پندارى و در افكار مردم و در باور آنها. چنان كه در داستان موسى علیه السلام مى‏خوانيم كه موسى به پيشگاه خدا عرضه داشت: وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ:” فرعونيان بر من گناهى دارند كه مى‏ترسم به جرم آن گناه مرا بكشند”  [2 ] ، در حالى كه گناه او چيزى جز يارى فرد مظلومى از بنى اسرائيل و كوبيدن ستمگرى از فرعونيان نبود.

آرى اگر رابطه آمرزش اين گناهان را با مساله فتح حديبيه در نظر بگيريم مطلب كاملا روشن است، رابطه‏اى كه از” لام”” لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ” استفاده مى‏شود و كليد رمز براى گشودن معنى آيه است. [3]

شاهد ديگر اين تفسير حديثى است كه از امام على ابن موسى الرضا علیه السلام آمده است كه مامون هنگامى كه از اين آيه سؤال كرد امام در پاسخ فرمود:

” هيچ كس نزد مشركان مكه گناهش سنگينتر از رسول اللَّه ص نبود، زيرا آنها 330 بت مى‏پرستيدند، هنگامى كه پيامبر ص آنها را به توحيد دعوت كرد بسيار بر آنها گران آمد و گفتند: آيا او همه خدايان ما را تبديل به يك خدا كرده؟ چيز عجيبى است … ما هرگز چنين چيزى را از پدران خود نشنيده‏ايم اين فقط يك دروغ بزرگ است.

اما هنگامى كه خداوند مكه را براى پيامبرش (بعد از صلح حديبيه) گشود خداوند فرمود اى محمد ص ما فتح مبينى را براى تو فراهم كرديم تا گناهان گذشته و آينده‏اى كه نزد مشركان عرب بخاطر دعوت به توحيد داشته و دارى ببخشد، زيرا بعضى از مشركان مكه تا آن روز ايمان آورده و بعضي ها از مكه بيرون رفتند و ايمان نياوردند، ولى قادر بر انكار توحيد نبودند، و لذا گناه پيامبر در نظر آنها نيز بخاطر پيروزى بخشوده شد. هنگامى كه مامون اين سخن را شنيد عرض كرد بارك اللَّه اى ابو الحسن.  [4]

پس کسانی که عصمت انبياء را مخدوش كرده اند، از این نکته غافل بوده اند که پيامبران بايد در همه چيز سرمشق باشد، چگونه يك فرد گنهكار مى‏تواند اين نقش را ايفا كند؟

البته در تفاسیر اهل سنت هم در ذیل این آیه آمده است که: از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گناهی صادر نشده بود. [5]

نتیجه: منظور ازگناهی که در آیه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت داده شده، گناهی است که مشرکان به او نسبت می دادند و پیامبران الهی که در زندگی سرمشق دیگران هستند باید از گناهان معصوم باشند

منابع:

[1 ]سوره فتح آیه 1 و 2

[2 ]سوره شعرا آیه 14

[ 3]خلاصه ای از تفسير نمونه، آیت الله مکارم، ج‏22، ص: 18 تا 23

[ 4] نور الثقلين، حويزى عبد على بن جمعه، جلد 5 صفحه 56

[5 ] التفسير الوسيط للقرآن الكريم،طنطاوى سيد محمد، ج‏13، ص: 259 تفسير الجلالين، جلال الدين سيوط، ص: 514

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن