مقالات

آیا صفات خداوند عین ذات او هستند ؟ مقایسه دیدگاه شیعه و زرتشتی گری …

از دیدگاه اسلام ، صفات خداوند عین ذات خداوند هستند. و این مسئله ای است که متکلمین شیعه بر مبنای قرآن و عترت بر آن اتفاق نظر دارند. این مسئله از لحاظ عقلی نیز ثابت است. دلیل منطقی و عقلانی بر اثبات این مسئله ؛
مقدمه اول : فرض بگیریم که « X » صفتی از صفات کمالیه ی خداوند است . در این صورت اگر X همواره وجود نداشته باشد ، خداوند کامل مطلق نیست . در حالیکه می دانیم خداوند کامل مطلق است . پس X همواره وجود دارد .
مقدمه دوم : هر موجودی و هر مفهومی یا وجودش بالذات است ( یعنی خودش هست . متکی بر خود است ) یا اینکه بالغیر است . ( یعنی وجودش متکی بر دیگری است ) . پس X وجودش یا بالذات ( به ذات ) است یا بالغیر ( به غیر ) . اگر X وجودی غیر از خدا داشته باشد و متکی به ذات خود باشد ، در این صورت « وجود بالذات ، یا همان مفهومی که در حال حاضر واجب بالذات است » متعدد خواهد بود. در حالیکه می دانیم « واجب بالذات » متعدد نیست . بلکه فقط خداوند ، واجب بالذات و وجودش متکی به خود است . پس X یا وجودی غیر از خداوند ندارد ( یعنی عین خداوند است ) یا اینکه وجودش متکی به غیر خود است ( یعنی وجودش و ذاتش غیر از وجود خداوند ولی متکی به اوست. )
مقدمه سوم : اگر وجود X متکی به غیر ذات خود باشد ، پس در این صورت خداوند فاقد X است و در نتیجه کامل مطلق نیست و با معلول خود نیز سنخیت ندارد . ( یعنی X صفتی کمالیه است اما خداوند در ذات خودش فاقد کمال مطلق است ! )
نتیجه : حال که ما می دانیم خداوند کامل مطلق است و با معلول خود سنخیت دارد ، پس وجود X متکی به خود است یعنی واجب بالغیر نیست . پس X وجودی غیر از خداوند ندارد . بلکه عین ذات اوست.
این گفتاری است که در نهج البلاغه ، بر مبنای سخن امیرالمؤمنین علی علیه السلم وجود دارد : « سرلوحه دین شناختن اوست، و درست شناختن او همان باور داشتن اوست . و درست باور داشتن او همان یگانه انگاشتن او ، و یگانه انگاشتن همان وی را به سزا اطاعت نمودن است . و به سزا اطاعت نمودن او ، صفت ها را از او زدودن ، چه هر صفتی گواه است که با موصوف دوتاست و هر موصوف نشان می دهد که از صفت جداست ، پس هر که پاک خدای را با صفتی همراه داند او را با قرینی پیوسته، و آن که با قرینش پیوندد، دوتایش دانسته، و آن که دوتایش خواند، جزء جزءاش داند، و آن که او را جزء جزء داند، او را نداند ، و آن که او را نداند در جهتش نشاند ، و آن که در جهتش نشاند، محدودش انگارد، و آن که محدودش انگارد، معدودش شمارد. و آن که گوید در کجاست؟ در چیزیش در آرد، و آن که گوید فراز چه چیزی است؟ دیگر جایها را از او خالی دارد. » [۱] در این خطبه ی گرانبها از نهج البلاغه به صراحت می گوید که از باور به « دو تا بودن صفت و موصوف » در رابطه با خداوند باید پرهیز کرد . یعنی خداوند که موصوف است ، با صفتش دو تا نیست بلکه یکی است . در نتیجه صفت وی عین ذات اوست . نه جدا از ذات او . صفت خداوند قرین ذات خداوند نیست. بلکه عین ذات اوست.
همچنین ابوبصیر گوید شنیدم که امام جعفر صادق علیه‏ السلام مى ‏فرمود: خداى عزوجل همیشه پروردگار ماست ، علم وی عین ذاتش بوده آنگاه که معلومى وجود نداشت و شنیدن عین ذاتش بوده زمانی که شنیده شده ه‏اى وجود نداشت و بینایى عین ذاتش بوده آنگاه که دیده شده‏ اى وجود نداشت و قدرت عین ذاتش بوده زمانی که مقدورى نبود، پس چون اشیاء را پدید آورد و معلوم موجود شد، علمش بر معلوم منطبق گشت و شنیدنش بر شنیده ها منطبق شد و بینایی اش بر دیده ها منطبق شد و قدرتش بر مقدور روشن شد. ابوبصیر گوید : عرض کردم پس خدا همیشه متکلم است ؟ فرمود: کلام صفتى است پدید شونده ، لذا ازلى و قدیم نیست ، خداى بود و متکلم نبود. [۲] اما نظر زرتشتی گری، جالب است بدانیم در منابع دین زرتشتی از جمله گاتهای اوستا صفات اهورامزدا خارج از ذات وی هستند.

مقدمه :
موبد فیروز آذرگشسب به صراحت در مقدمه گاتها گفته اند که امشاسپندان صفات اهورامزدا هستند. [۳] موبد کوروش نیکنام ، در مقاله « اسفندگان ، بزرگ داشت مادران » گفته اند : « در فرهنگ زرتشتی شش فروزه و صفت بین انسان و خداوند مشترک است به گونه ای که انسان می تواند با بهره مندی و به کار گیری هر یک از صفت ها به اهورامزدا نزدیک شود. » [۴] و در گفتار « نام های اوستایی ، پهلوی و پارسی » تأکید می کند که فروزه به معنی صفت است. [۵] پس روشن است که ایشان امشاسپندان را صفات اهورامزدا می دانند.
علی اکبر دهخدا نیز در فرهنگ واژگان خود ، فروزه را چنین معنی می کند : « فروزه به معنی صفت که مقابل ذات است. چون فروز به معنی روشنی است و به روشنی چیزها شناخته شود، همچنین فروزه یعنی صفت معرف و شناسای حقیقت. » [۶] موبد کامران جمشیدی می گوید : « از آنجا که اهورامزدا یک نیروی کلی بوده و تمامی هستی را در بر می گیرد بنابراین دارای پیکر و شکل ویژه ای نمی باشد. برای شناخت او باید فروزه هایش ( ویژگی هایش ) را شناخت. » [۷] و در ادامه می گوید که انسان هم می توان متصف به این فروزه ها گردد. سپس این هفت فرزوه ( ویژگی ) اهورامزدا را چنین بر می شمارند : سپنتامینو  Spentâ mainyu ، وهومن Vohumana ، اشا Ashâ ، خشترا Khshathra ، آرمیتی Ârmaiti ، هئوروتات Haurvatât ، امرتات Ameretât .
دکتر منوچهر منوچهر پور، نویسنده و پژوهشگر زرتشتی نیز می گویند: « امشاسپندان صفاتِ برگزیده‌ی اهورامزدا را نامند. » [۸] دکتر آبتین ساسانفر نیز همانند موبد فیروز آذرگشسب، موبد کامران جمشیدی، موبد رستم شهزادی و موبد کوروش نیکنام، بر این مسئله تأکید دارند که امشاسپندان، صفات اهورامزدا هستند. [۹] شادروان موبد جهانگیر اوشیدری ، رئیس اسبق انجمن موبدان تهران در کتاب دانشنامه مزدیسنا  چنین می گوید : « امشاسپند یا اَمِشَه سپَنتَه . این واژه از دو جزء امشه به معنی جاودانی و بی مرگ و سپنته به معنی مقدس و پاک و بی آلایش ترکیب یافته که معنی آن می شود مقدسان بی مرگ و یا جاودانان پاک. امشاسپند از صفات پاک اهورامزدایند. » [۱۰] با قبول سخن موبدان زرتشتی و باستان گرایان در می یابیم که امشایپندان صفات پاک اهورامزدا هستند لیکن با نگاهی به متن اوستا و مخصوصاً گاتها متوجه می شویم که این صفات خارج از ذات اهورامزدا هستند.
اثبات :
در بند دهم از هات چهل و سوم گاتها ، ترجمه ی موبد رستم شهزادی چنین آمده است: « پس ای منش پاک، راه راست را به من بنما، چه هماره خواهان آنم تا با نیروی آرمیتی آن را بپیمایم. ای وهومن، پیوسته به پرسش های ما پاسخ ده . چه راهنمایی های تو چنان است که از جانب خدای بزرگ رسیده باشد. » [۱۱] در اینجا روشن است که امشاسپند وهومن از جانب خدای بزرگ برای بندگان هدایت و رهنمایی به ارمغان می آورد . همین نشانگر این است که وی به صورت موجودی خارج از ذات اهورامزدا است. نه عین ذات اهورامزدا. دیگر دلیل بر تمایز ذاتی میان اهورامزدا و امشاسپندان، در ترجمه دکتر جعفری است. گرچه دکتر جعفری به دلیل داشتن گرایشات و تعصبات ملی گرایانه، ترجمه ای غیر علمی از گاتها ارائه نمودند، اما می توان از ترجمه ی ایشان تحت عنوان « اقرار و اعتراف » بهره جست. ایشان در ترجمه پاره ی دوم از هات پنجاه و یکم می نویسد: « این کارها را ای خدای دانا، نخست به تو ، سپس به راستی و پس از آن به آرامش پیشکش می کنم. مرا شهریاری دلخواه خود را بنما و از منش نیک خود توانایی نیایش ِ بزرگ داشت بده. » [۱۲] ایشان در ترجمه ی خود ، امشاسپند اردی بهشت را به معنی لغوی اسم آن ، به صورت « راستی » و همچنین امشاسپند آرمیتی را به صورت « آرامش » و امشاسپند خشترا یا همان شهریور را نیز به صورت « شهریاری » و امشاسپند وهومن را به صورت « منش نیک » ترجمه نمودند. در این گفتار روشن است امشاسپندان پس از اهورامزدا و در مراتب پایین تری قرار گرفته اند. از آنجایی که سراینده، کردار خود را نخست به اهورامزدا و « سپس » به دیگر امشاسپندان تقدیم می نماید. لذا نمی توان آنان را عین ذات اهورامزدا دانست .
در گاتها ترجمه شادروان پروفسور شوشتری، هات سی و دوم، بند نهم چنین آمده است: « آموزگار بد، نامه دینی را تباه می سازد و یقیناً به آموزش نادرست خود، روش زندگی را فاسد می کند و از ما نیروی روانی را که دانش گران بهای وهومن است، دور می سازد و با این سخن که تمنای دل من است ای مزدا و ای اشا به شما هردو فریاد می کنم،» جالب این که ایشان در توضیح فقره ی مربوطه به صراحت از تمایز ذات اهورامزدا و امشاسپند اشا سخن می گویند:« می فرماید آموزش دیویسنا روش زندگی افراد جامعه را فاسد می کند و از پی بردن به دانش ایزدی که بخشش گران بهاست دور می سازد و بنا بر این ای مزدا و ای اشا به شما هر دو التجا می کنیم که چنین آموزش و آموزگاران بد کامیاب نگردند. »  [۱۳] به عبارت « به شما هر دو … » دقت کنید که نشان می دهد اهورامزدا و اشا دو وجود ، دو مفهوم و دو ذات اند نه یک ذات واحد. در نتیجه بین ذات اهورامزدا و امشاسپند اشا تمایز هست. هم چنین در سرود چهل و چهارم، بند سوم آمده است: « کدام کس آفریننده و نخستین پدر معنوی اشا است؟» که این گفتار نشان می دهد امشاسپند اشا مخلوق اهورامزدا است نه عین ذات او. [۱۴] دیگر دلیل بر تمایز ذات اهورامزدا و امشاسپندان، این است که در هات چهل و نهم، بند هفتم آمده است: « ای مزدا هر یک بشنود با وهومن و بشنود با اشا و نیز شما ای اهورا گوش دهید که … » [۱۵] در این جا نیز به روشنی چنین است که امشاسپندان عین ذات اهومرامزدا نیستند. به عبارت« و نیز …» دقت کنید. و در سرود پنجاه و یکم، بند دوم چنین آمده است: «این اعمال، ای مزدا به شما تقدیم می شوند و بعد به اشا و ای آرمایتی به شما. به من نیروی اراده بنمائید و به وسیله وهومن توفیق پرستش ببخشید.» [۱۶] به واژه ی « و بعد … » دقت کنید که روشن است امشاسپندان هریک جدا از ذات اهورامزدا و در مرتبه ای پایین تر قرار گرفته اند.
دلایلی دیگر بر موضوع گفتار؛ در گاتهای اوستا ترجمه ی اول شادروان پورداود، بر اساس پژوهش کریستین بارتولومه، هات چهل و سوم، بند سیزدهم: « آنگاه تو را مقدس شناختم ای مزدا اهورا وقتی بود که وهومن به سوی من شتافت تا آنکه از آرزو و خواهش من آگاه گردد.» [۱۷] روشن است که وهومن صفت اهورامزدا نیست. همان گونه که درگذشته اثبات گردید. چه اینکه اگر بپنداریم وهومن صفت اهورامزدا است، ناآگاهی و جهل را به اهورامزدا نسبت داده ایم. چه اینکه وهومن از زرتشت سؤال می کند تا « … آگاه گردد. »
در ترجمه ی هات چهل و چهارم، بند هفتم چنین آمده است: « از تو می پرسم ای اهورا به راستی مرا از آن آگاه فرما . کیست آفریننده ی خشترا و آرمیتی ارجمند ؟ … » [۱۸] همانگونه که روشن است در این گفتار نیز امشاسپندان ( خشترا ، آرمیتی و … ) مخلوق اهورامزدایند نه عین ذات وی .
دیگر دلیل بر تمایز ذات اهورامزدا و امشاسپندان،  در هات سی و یکم گاتها، بند چهارم، ترجمه دوم استاد پورداود، آمده است: « هر آنگاه راستی خوانده شد و مزدا و سروران دیگر و اشی و سپندارمذ نیز، پس آنگاه ای بهمن آرزومندم از برای خویش شهریاری نیرومند ( ایزدی ) تا از بالندگی آن به دروغ چیره شویم. » [۱۹] که همین نشان می دهد ایزد اشی و سپندارمذ و دیگر ایزدان و امشاسپندان و … عین ذات اهورامزدا نیستند. بلکه در ذات و ماهیت مجزا هستند.
اما نگاهی به دیگر بخش های اوستا :
در اوستا، یشتها، ارت یشت [ اشی یشت ] پاره دوم : « اشی دختر اهوره مزدا و خواهر امشاسپندان است. اوست که با خرد سوشیانت ها فراز آید. » [۲۰] در اوستا، یشت اول، مشهور به هرمزد یشت، پاره بیست و پنجم آمده است که اهورامزدا به زرتشت گفت:« ای زرتشت، این است بهمن آفریده ی من.ای زرتشت، این است اردیبهشت، آفریده ی من. ای زرتشت، این است شهریور،آفریده ی من. ای زرتشت، این است سپندارمذ، آفریده ی من. ای زرتشت، اینانند خرداد و امرداد، هر دوان از آفریدگان من. اینان اشونانی را که به دیگر سرای درآیند، پاداش بخشند. » [۲۱] در اینجا نیز روشن است که امشاسپندان، مخلوقات اهورامزدا هستند، نه عین ذات وی. و در همین یشت، بند شانزدهم، زرتشت به ایزد اشی میگوید: « اهوره مزدا بزرگترین و بهترین ایزدان، پدر تست. سپندارمذ مادر تست. » [۲۲] پس نشان می دهد که امشاسپند آرمیتی ( سپندارمذ ) بر اساس انچه گفته شد، مخلوق اهورامزداست و البته همسر او نیز هست! ( در بهترین و خوش بینانه ترین حالت ، همسر معنوی اهورامزداست ) پس عین ذات وی نیست .
متون پهلوی نیز مؤیّد این مسئله هستند که امشاسپندان متمایز از ذات اهورامزدایند، نه عین ذات وی. در اداویرافنامه، با نام درست ارتاک ویراز نامگ نیز بر این مسئله تصریح شده است. داستان ارتاک ویرازنامگ از این قرار است که پس از حمله اسکندر مقدونی به ایران (سلوکیان و اشکانیان) بى ‏ایمانى و شک‏ زدگى بر جامعه زرتشتی حکم ‏فرما شد. لذا در زمان اردشیر پاپگان یا احتمالاً چند قرن بعد، موبدان زرتشتی از میان خود ابتداء هفت نفر از پاک ترین موبدان را جدا کرده و سپس سه نفر را برگزیدند و در نهایت پیامبری به نام « ویراز » به عنوان برگزیده و پاک ترین موبد انتخاب شد تا با نوشیدن بنگ گشتاسپی به سرای مردگان رود و از دنیای دیگر خبر آورد. او نیز سه جام بنگ گشتاسپی ( از همان بنگی که زرتشت به گستاسپ نوشانید و گشتاسپ را به جهانی ناشناخته فرستاد ) نوشید و پس از هفت روز بی هوشی، به جهان استومند ( جهان مادی ) بازگشت و هر چه در عالم برزخی دید بازگو کرد و دبیران نوشتند. در یکی از فقرات این کتاب ( فقره ۱۱ ) چنین امده است که ویراز گوید من به نزد امشاسپند بهمن رفتم و او نیز از تخت زرین خود برخاست و دست مرا گرفت و مرا نزد اهورامزدا و دیگر قدیسین برد … « بهمن بگفت این است اهورامزدا، من نیایش کردم و پیشتر نماز بردم. او گفت مرا که نماز رتو ارتاویراف درست آمده ی از آن دنیای فانی به این جای ویژه روشن آمده. فرمود سروش اهرو و آذر ایزد که ببرید ارداویراف را بنمائید گاه و پاداش نیکان و پادافره ی ناپاک را نیز. » [۲۳] که روشن است امشاسپند وهومن عین ذات اهورامزدا نیست.
پس از بررسی سایر قسمتهای اوستا و متون پهلوی اوستایی، به بخش گاتهای اوستا بر می گردیم :
موبد رستم شهزادی در ترجمه ی هات بیست و نهم یا همان سروده ی دوم گاتها، بند اول چنین می گوید که گئوش اوروان به اهورامزدا اعتراض کرد که همه ی وجود مرا خشم و کینه فرا گرفته است. برای من یاور و نجات دهنده ی قرار بده. اهورامزدا در مقام تعیین یار و منجی برای وی، از اشا پرسش می کند که ای اشا چه کسی را در نظر داری تا پشتیبان گئوش اوروان ( روان گاو ) باشد ؟ اشا نیز پاسخ می دهد که من چنین کسی را نمی شناسم . و در ادامه نیز امشاسپند اشا به اهورامزدا می گوید:«اراده ی تو به هر که تعلق گیرد بدان خرسندم.»در بند هفتم این هات، در ادامه ی گفتگوی بین اهورامزدا و امشاسپند اشا، اهورامزدا از وهومن نیز همین سؤال را می پرسد. وهومن نیز پاسخ می دهد که زرتشت یگانه کسی است که می تواند این مسئولیت را بر عهده بگیرد. روشن است که اشا نسبت به وجود و توانایی زرتشت ناآگاه بود. اما وهومن آگاه بود و به پرسش اهورامزدا پاسخ داد. پس تا اینجا روشن است که امشاسپند اشا به جهل و نداستن خود اقرار می کند و از طرفی خود را مقهور اراده ی اهورامزدا می داند. حال آیا درست است که بپنداریم ، جهل و نادانی هم در میان صفات اهورامزدا و عین دات وی وجود دارد؟! گذشته از اینکه دانایی یک امشاسپند به یک مسئله و جهل امشاسپند اشا به همان مسئله نشان می دهد که این ها عین وجود یکدیگر نیستند. [۲۴] همین مسئله عیناً و دقیقاً در ترجمه موبد فیروز آذرگشسب نیز وجود دارد . [۲۵] همچنین دینشاه جی ایرانی ( D. J. Irani ) ، از پژوهشگران پارسی ( زرتشتی ) هند، این مسئله را در ترجمه خود تأیید نمودند که امشاسپند اشا ( Asha , The Sprit of truth ) در مقابل پرسش اهورامزدا از وی ابراز نادانی می کند :
“No guide is known who can shelter the world from woe, None who knows what moves and works Thy lofty plans.‎ The most powerful Of beings is he to whose help I shall go on an invocation.‎”
که همین نشانگر این است که امشاسپند اشا عین ذات اهورامزدا نیست. چون متّصف به جهل و نادانی گشته است. و در ادامه نیز امشاسپند اشا خود را تسلیم اراده و تصمیم اهورامزدا معرفی می کند :
The Lord, Ahura is, the sole discerner;‎ For us, let it be as He ordains.‎
امشاسپند اشا و روان گئوش نیز از اهورامزدا درخواست می کنند که برای رهبری جهان تدبیری بیاندیشد :
۵. And thus we two, my soul and the soul of creation, prayed with hands outstretched to the Lord;‎ And thus we two urged Mazda with these entreaties: ‪”Let not destruction overtake the right-living, Let not the diligent good suffer at the hands of evil.‎”
و در ادامه اهورامزدا زرتشت را به رهبری جهان منصوب می کند… [ ۲۶] دیگر دلیل از گاتها بر تمایز ذات میان اهورامزدا و امشاسپندان، بنا بر ترجمه پروفسور پرودز اکتور شروو ( prods oktor skjaervo )استاد دانشگاه هاروارد ایالات متحده، در رشته ی زبان های باستانی ایرانی است. برای مثال در ترجمه ایشان در هات بیست و نهم گاتها، پاره ی یکم آمده است: « به نزد شما ای خدایان، نـَفـَسِ روح گاو ماده شکایت می‌کند که: “برای چه کسی کالبد مرا شکل دادی؟ چه کسی مرا آفرید؟ خشم و خشونت و ممانعت مرا در بند نگه داشته است. همچنین غل و زنجیر و ستم.من هیچ چوپانی به جز شما خدایان ندارم.پس بر من نمایان شویدبا یک علوفه‌دهندهٔ خوب.» که ایشان واژه Xshmaibya را به معنای واقعی آن و به صورت« به شما » ترجمه نمودند و این ضمیر را به اهورامزدا و امشاسپندان نسبت داده اند و در نهایت بر اساس همین استدلال از ترجمه ی « شما ای خدایان » بهره برد. یعنی اهورامزدا و امشاسپندان در کنار هم « خدایان » هستند نه « خدا » و همین استدلال و ترجمه در بند یازدهم از هات بیست و نهم: « نظم کیهانی و فرمان و پندار نیک کجا هستند؟ مرا به یاد آورید، ای مزدا، ای خدایان! با علم غیب مرا بپذیرید. مرا ای مزدا، ای خدایان، برای مبادله هدیه‌ای بزرگ، ای اهوره! با علم غیب، هدیه‌ای در شأن همه شما توسط ما پیشکش شده است. حال به اینجا نزد ما بیا. » [۲۷]

پی نوشت :
۱. نهج البلاغه علی بن ابی طالب ، خطبه یکم ، به ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی
۲. ابوجعفر محمد بن یعقوب الکلینى ، الکافی ، دار الکتب الإسلامیه تهران ، ۱۳۶۵ ، ج ۱ ص ۱۰۷
۳. گاتها , پژوهش موبد فیروز آذرگشسب , انتشارات فروهر ، تهران , چاپ دوم ۱۳۷۹ ، صفحه ۱۳
۴. موبد کوروش نیکنام ، مقاله اسفندگان، بزرگداشت مادران
۵. موبد کوروش نیکنام ؛ فرهنگ نام های اوستایی و پهلوی ؛ ذیل واژه فروزه
۶. لغت نامه دهخدا ، ذیل واژه فروزه
۷. موبد کامران جمشیدی ، پیام پاک زرتشت ، انتشارات کانون زرتشتیان ، چاپ سوم ۲۰۰۷ میلادی ،  صفحه ۱۷
۸. دکتر منوچهر منوچهرپور ، عنوان کتاب : بدانیم و سربلند باشیم
۹. ساسانفر آبتین ، گاتها سروده های آسمانی زرتشت ، انتشارات بهجت ، تهران ، چاپ اول ، صفحه ۵۹
۱۰. جهانگیر اوشیدری ؛ دانشنامه ی مزدیسنا ، تهران، نشر مرکز ، چاپ پنجم ، ص ۱۲۳
۱۱. گاتها ، ترجمه موبد رستم شهزادی ، هات ۴۳ بند ۱۰
۱۲. گاتها ، ترجمه دکتر جعفری ، هات ۵۱ بند ۲
۱۳. پروفسور عباس شوشتری مهرین، گاتها سروده های زرتشت ، انتشارات فروهر ، چاپ دوم ، ص ۷۹،
۱۴. همــان ، صفحه ۱۲۸
۱۵. همان ، صفحه ۱۸۷ – ۱۸۸
۱۶. همان ، صفحه ۲۰۳
۱۷. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ،  چاپ اول ، صفحه ۱۹۵
۱۸. همان ، صفحه ۱۹۹
۱۹. همان ، صفحه ۴۶۰
۲۰. اوستا ، ترجمه ی دکتر دوستخواه , انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد ۱ صفحه ۴۶۷
۲۱. همان ، جلد ۱ صفحه ۲۷۸
۲۲. همان ، جلد ۱ صفحه ۴۷۱
۲۳. ارداویرافنامه ( ارتاک ویراز نامگ ) پاره ی ۱۱ ، به قلم رشید یاسمی
۲۴. گاتها ، ترجمه موبد رستم شهزادی ، هات ۲۹ ( سروده دوم گاتها ) ، بند ۱ – ۸
۲۵. گاتها , ترجمه موبد فیروز آذرگشسب , انتشارات فروهر ، تهران , چاپ دوم ، هات ، صفحه ۲۱ – ۳۲ – ۳۳
۲۶. By D.‎ J.‎ Irani , The Gathas The Hymns of Zarathushtra , 29 : 1 – ۸
۲۷. گاتها ، ترجمه پروفسور پرودز اکتور شروو ؛ برگردان به فارسی : بابک صالحیان و رضا مرادی غیاث آبادی ، هات ۲۹ پاره ۱ و ۱۱

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن