بریدن اعضای بدن مجرمین، در اسلام یا زرتشتیگری؟
بسیار دیده میشود که باستانگرایان و زرتشتیان، اسلام را مورد هجمه قرار داده؛ آن را دین خشونت مینامند. در حالی که اگر منصفانه و منطقی به تاریخ بنگریم، درمییابیم که بزرگان و پادشاهان ایران باستان، هیچگاه در خشونتورزی کوتاهی نکردند. هر چند ما قصد محکوم کردن آنان را نداریم. چه اینکه معتقدیم، خشونت در جای خود و در حد متعادل، نیاز جامعهی بشری است. به هر روی یکی از آیات قرآن که بسیار مورد استناد معاندین قرار میگیرد، این است که «إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ عَظیمٌ [المائده / ۳۳] سزاى کسانى که با خدا و پیامبر او محاربه مینمایند و در زمین به فساد مىکوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت». همانگونه که روشن است این آیه دربارهی کسانی که علیهِ اسلام، دست به محاربه (جنگ مسلحانه) میزنند. پس هرآنکس که علیه جامعهی اسلامی چنین کند، حکمش واضح بوده و هیچ مسلمانی از این حکم قرآن شرمنده و سرخورده نیست.
اما جالب است بدانیم که حکم بُریدن دست و پا و گوش و …، و حتی سر بُریدن، زنده زنده پوست کَندن، سنگسار کردن و بسیاری مجازاتهای دیگر در متن اوستا و دیگر متون فقهی زرتشتی نیز آمده است. برای مثال، در یشت دهم اوستا (مهریَشت)، فقره ۷۱-۷۳ آمده است که ایزد بهرام، همانند یک گراز خشمگین، به مهردُروجان (پیمانشکنان، مرتدان) حمله میکند و چنان بر آنها ضربت میزند که مغز سرشان متلاشی گردد، سپس کمر و استخوانهای آنان را در هم شکسته؛ جسمشان را تکه تکه میکند.[۱]
به گفتهی شادروان موبد جهانگیر اوشیدری، مهردروج یا همان «میثرو دروج» به معنی پیمان شکن است.[۲]. همین گفتار (مهریَشت: ۷۱-۷۳) در ترجمه جیمز دارمستتر (James Darmesteter)، از مِهر یَشت اوستا نیز آمده است.[۳]
حتی در اوستا، وندیداد، فرگرد ۴، بند ۵۰ دربارهی «گناه روزه گرفتن» آمده است: «کسی که روزه بگیرد در آخرت بالاترین کیفر را که در این دنیا مقرر است، خواهد دید. مانند اینکه اعضای بدن فناپذیر وی با یک کارد فولادین بریده شود».[۴] دقت کنیم که اوستا «بریدن اعضای بدن» را به عنوان مجازاتی دنیوی بیان کرده است.
همچنین در مهریَشت، در ستایش ایزدِ مهر میگوید: «اگر مهر به زیانِ سپاهِ دشمنِ خونخوار… اسبان فراخ سم برانگیزد، آنگاه دستهای مهردروجان را از پشت ببندد، چشمهای آنان را برآورد، گوشهای آنان را کر کند و استواری پاهای آنان را برگیرد، بدان سان که کسی را یارای پایداری نماند. چنین شود روزگار این سرزمینها و این جنگاوران، اگر از مهر فراخ چراگاه روی برتابند».[۵]
در منابع تاریخی نیز فراوان به مواردی برمیخوریم که بزرگان زرتشتی از روش «بریدن و قطعه قطعه کردن بدن» دیگران به عنوان مجازات استفاده میکردند. از جمله اینکه به دستور خسرو پرویز، دست و پای بندویه را (به جرم خیانت) بریدند.[۶] منابع گستردهی تاریخی گویای این هستند که خسرو پرویز، در اثر یک سوء ظن، دست راست «مردانشاه» را نیز برید.[۷] همچنین در عصر هخامنشیان، در حمله پارسیان به افریقا، سربازان هخامنشی، اسیران و کسانی را که مجرم میپنداشتند را به فرتیمه (pheretime) تحویل دادند و او نیز دستور داد تا پستانهای زنان را بریدند و از دیوار شهر آویزان کردند.[۸] حتی در روایات تاریخی آمده است که گوشهای بردیای دروغین را قبل از اینکه به سلطنت برسد، بریده بودند.[۹] در شاهنامه هم آمده است که اسفندیار (مؤمن زرتشتی که هنوز هم زرتشتیان در خرده اوستا او را میستایند) آن قدر بر بدن ارجاسب تورانی زخم زد که هیچ جای درستی در بدن او باقی نگذاشت و سپس سر از بدن او جدا کرد.[۱۰]باید توجه داشت سر بریدن و گردن زدنِ مخالفین و غیرزرتشتیان، آموزهای از آموزههای اوستا است که در عالم واقع هم به وفور رخ داد.[۱۱] علاوه بر آنچه گفته شد، سنگسار و حتی «زنده زنده پوست کندن انسانها» نیز از مجازاتهای رایجی است که تحت تعالیم اوستا و یا موبدان زرتشتی، در تاریخ مزدیسنا همواره به اجرا درمیآمد.[۱۲]
پینوشت:
[۱]. اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران، ۱۳۹۱، ج ۱، ص ۳۷۰ [۲]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۹، ص ۴۴۳-۴۴۵ [۳]. James Darmesteter ,The Zend Avesta , From The Sacred Books of The East , Translated By Various Oriental Scholars , Oxford , At the Clarendon Press 1883 , VOL. XXIII , pp 137 [۴]. وندیداد، پژوهش جیمز دارمستتر، ترجمه موسی جوان، ناشر: دنیای کتاب ، تهران ۱۳۸۴، ص ۱۱۱ [۵]. اوستا، به ترجمه و پژوهش دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج۱ ، ص۳۶۵ [۶]. ابو حنیفه دینورى، اخبار الطوال، ترجمه: محمود مهدوى دامغانى ، نشر نى، تهران، ۱۳۸۳، ص ۱۳۱شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، بر اساس نسخه مسکو، انتشارات مؤسسه نور، تهران، ص ۱۲۸۸، بیت ۴۶۷۶۱
[۷]. آرتور کرستینسن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه: رشید یاسمى، تهران، دنیاى کتاب، ۱۳۶۸، ص ۵۸۷ [۸]. تاریخ هردوت، ترجمه و تحقیقِ هادى هدایتى ، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ، ۱۳۸۲، ج۴، ص ۲۳۴-۲۳۵ (کتاب ۴، فقره ۲۰۲) [۹]. همان، ج۳، ص ۸۹ [۱۰]. شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، بر اساس نسخه مسکو، انتشارات مؤسسه نور، تهران، ص ۷۰۶ [۱۱]. بنگرید به «سرِ بىگناهان بـُـریدن چرا؟» و «سرهای بریده شده، نمونهای از کردار نیک…» [۱۲]. بنگرید به «زنده پوست کندن انسانها در آیین زرتشت پاک» ، «سنگسار در دین زرتشتی» و «کوتاه از سرنوشت مانی»