مقالات

بزرگنمایی در ارزش خط اوستایی

ادعای برخی چنین است که «خط اوستایی کامل‌ترین خط جهان است. آن چنان که می‌توان هر سخنی از هر زبانی و حتی آواز پرندگان را با این آواز نوشت.» متأسفانه این ادعای بی اساس در بسیاری از وبلاگ‌ها و سایت‌ها منتشر شده است. در بررسی این گفتار، ابتدا باید بدانیم که ملاک و معیار کامل یا ناقص بودن یک خط باستانی چیست؟ اگر ملاک را تعداد حروف در نظر بگیریم، در این صورت باید دانست که خط اوستایی نسبت به بسیاری از خط‌های دیگر در جهان باستان تعداد حروف کمتری دارد. مثلاً خط‌های آسیای شرقی از جمله هانتسو، کانکجی، هانتو، هانجا و … [۱] که هم از لحاظ قدمت و هم از حیث غنای در هجا به مراتب برتر و کامل‌تر از خط اوستایی هستند. اما اگر ملاک را در توان پاسخگویی به نیازهای زبانی در فرهنگ‌های گوناگون بدانیم، بازهم خط اوستایی کامل‌ترین خط جهان نخواهد بود. چه اینکه در هر زبان و فرهنگی، خط متناسب با نیازهای آن زبان طراحی و ابداع می‌شود. پس برای مثال خط ژاپنی پاسخگوی نیازهای گفتاری و نوشتاری فرانسوی زبانان نبوده و نیست. همچنین خط انگلیسی پاسخگوی نیاز ملل افریقایی نخواهد بود. از همین طریق است که خط اوستایی پاسخ گوی نیازهای نوشتاری بسیاری از زبان‌ها و گویش‌ها نیست و این موضوعی است روشن. چه اینکه خط اوستایی یا همان دین دبیره حتی در زبان پارسی امروزی نیز ناکارآمد و دارای نواقص و زوائد فراوانی است، چه برسد به اینکه کامل‌ترین خط نوشتاری در جهان باشد. در این خط، حرف «ل» وجود ندارد. [۲] حال‌آنکه این حرف در اکثر قریب به اتفاق زبان‌ها کاربرد بسیار فراوانی دارد. همچنین در این خط، بسیاری از آوانگارها وجود دارد که در بسیاری از زبان‌های دیگر کاربردی ندارد. در خط اوستایی هجایی همچون «خ» یا «ش» و … بر اساس نوع تلفظ و ادا به گونه‌های مختلفی نوشته می‌شود که در اکثر زبان‌ها زائد و بیهوده شمرده می‌شود. در نتیجه خط اوستایی در درجه اول پاسخگوی نیازهای گفتاری و نوشتاری جامعه انسانی نیست چه برسد که نگارش و ثبت آواز پرندگان!

در این هنگام ممکن است برخی نام «ویسپ دبیره» یا همان «ویش دبیره» را بر زبان آورند و مدعی شوند که این خط کامل‌ترین خط جهان است و می‌توان آواز پرندگان و حتی صدای جریان آب را نیز با آن نوشت. در پاسخ به این ادعا نیاز است تا مقدمه ای بیان گردد.

آنچه از خطوط مورد استفاده در ایران باقی مانده، تنها «دین دبیره» یا همان خط اوستایی، مختص ایرانیان بود. مابقی خطوط از سرزمین‌های دیگر به ایران آورده شدند. مرتضی راوندی در «تاریخ اجتماعی ایران» می‌گوید: «الفبای دین دبیره که برای کتاب اوستا به کار رفته، عبارت از چهل و چهار علامت است که از راست به چپ نوشته می‌شود … پس از خط دین دبیره، ایرانیان خط سومری و بابلی را تهذیب و تلخیص و به صورت خط ساده حرفی درآوردند و آن را برای کتابت زبان فارسی قدیم و نقش در سنگ نبشته ها و غیره به کار بردند.» [۳] پس آنچه روشن است این که دیگر خطوط ( غیر از دین دبیره، یا همان خط اوستایی) از فرهنگ‌ها و تمدن های دیگر وارد ایران شدند. حال می‌رسیم به ویسپ دبیره، یا همان ویش دبیره.

ابن ندیم از گفته ی ابن مقفع هفت‌گونه خط فارسی را چنین نام برده است: یکم؛ دین دبیره یا همان خط اوستایی. دوم؛ گشته دبیره و آن خطی است دارای بیست و هشت حرف و با آن عهدها و فرمان‌ها را می‌نویسند و نقش مهرهای پادشاهان ایران و طراز جامه‌ها و فرش‌ها و سکه های دینار و درهمشان هم با این خط بوده است. سوم؛ نیم گشته که آن را نیم کستج نوشته و گوید این خط دارای بیست و هشت حرف است و طب و فلسفه را با آن می‌نویسند. چهارم؛ نامه دبیره و هام دبیره که به عربی آن را «کتابه الرسائل» نوشته و گوید که آن دارای سی و سه حرف است و آن برای نوشتن عموم و همه اصناف مملکت است به جز پادشاهان؛ و گوید که این خط دارای نقطه نیست و برخی از کلمات آن به زبان قدیم سریانی نوشته می‌شود که اهل بابل به آن تکلم می‌کنند، ولی به فارسی خوانده می‌شود. پنجم، رازدبیره که پادشاهان نامه‌های محرمانه خود را به ملت های دیگر با این خط می‌نوشته اند. این خط دارای چهل حرف و صوت است و هریک از حرف‌ها و صوت های آن شکل شناخته شده ای دارد و در آن هیچ کلمه نبطی (سریانی) وجود ندارد. و اما دو خط دیگری که در روایت ابن مقفع بوده، ولی ابن ندیم آنها را ندیده، یکی خطی است که آن را ویش دبیره نوشته و گوید که با آن اصطلاحات پیشگویی و شرشر آب و طنین گوش و اشاره چشم و ایماء و غمز و مانند این‌ها را بیان می‌کرده‌اند. ابن ندیم گوید نمونه این خط را کسی ندیده و امروز در میان ایرانیان هم کسی نیست که این خط را بنویسد. من از آماد مؤبد درباره این خط پرسیدم. او گفت این خط مانند ترجمه عربی است. و دیگری خطی است که آن را شاه دبیره می‌خوانده‌اند و به گفته ابن ندیم تنها پادشاهان ایران در بین خود با آن گفتگو (مکاتبه) می‌کرده‌اند. [۴]

همانگونه که ابن ندیم هم تصریح نموده است، نمونه ی این خط را هیچ کس ندیده است و در میان ایرانیان هم کسی از این خط آگاهی ندارد و حتی ابن مقفّع نیز که این خط را روایت کرده است نتوانست نمونه ای از آن ارائه کند. امروزه می‌بینیم که در میان پارسیان هندوستان، که بازماندگان ساسانیان و زرتشتیان آن عصر هستند نیز اثری از این خط وجود ندارد. حمزه اصفهانی نیز در کتاب «التنبیه علی حروف التصحیف» در روایتی از محمد المؤبد معروف به ابی جعفر متوکلی این هفت‌گونه خط را نام می‌برد، لیکن استاد ملک الشعرای بهار در توضیح گفتار مربوط به «وسف دفیره» یا همان وسپ دبیره، در حاشیه نوشته است «وسف و هروسف به زبان پهلوی یعنی همه و هر؛ و وسف دبیری به معنی دبیری همگانیست، و شرحی که بعد از آن از اشتمال لغات امم می‌دهد معقول نیست». [۵]

پس خلاصه اینکه اولاً وسپ دبیره هیچ گاه عمومیت نداشت و به هیچ روی مقبول و مورد استعمال نبود. بلکه وجود خارجی آن اثبات نشده است، و در ثانی خطی ایرانی نبوده، بلکه از بازماندگان خط سومری و … بوده است. و ثالثاً ادعاهایی که پیرامون ارزش آن مطرح می‌شود، به گفته استاد بهار نامعقول است.

 

پی‌نوشت:

  1. دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا، مدخل خط چینی
  2. نگاه کنید به : ساسانفر آبتین، گاتها سروده‌های زرتشت، انتشارات بهجت، تهران، ۱۳۹۰، صفحه ۱۱۲۹ و همچنین بنگرید به : پورداود، ابراهیم، گاتها کهن ترین بخش اوستا، انتشارات اساطیر، تهران، صفحه ۳۸-۴۰. که با بررسی حروف نوشتاری دبیره اوستایی در می‌یابیم که هجای «ل» در این دبیره وجود ندارد.
  3. مرتضى راوندى‏، تاریخ اجتماعى ایران، انتشارات نگاه، تهران‏، چاپ دوم‏، ج ۱ ص ۴۸۱
  4. محمد مهدى ملایرى‏، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى‏، انتشارات توس‏، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج ۴ ص ۴۴ – ۴۵
  5. همان، ج ۵ ص ۴۶.
برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن