تخریب چهره پیامبر رحمت در کتب مغازی
در عصر زندگانی پیامبر رحمت، جنگهایی بر وجود مبارک ایشان تحمیل گردید که طبیعتاً هر جنگی باعث آسیبهایی به افراد میگردد. در این میان تمام همّ و غمّ رسول الله (صلی الله علیه و آله) بر این بود که مبادا بیگناهی آسیب ببیند. تأکید ایشان همواره بر این بود که مبادا در حق کسی ظلمی شود و دائماً بر اصحاب سفارش میکردند که خشم خود را فرو خورید تا از حد عدالت خارج نشوید.
با این وجود اما، کتب مغازی اهل سنت (کتابهایی که حکایت جنگهای عصر پیامبر در آن نوشته شده) اقدام به نشر روایاتی کرده اند که ابداً با مبانی قرآن و سنت قطعیه رسول الله همخوانی ندارد. خشونتهای عجیب و رفتارهای غیرقابل قبولی که دروغگویان و حدیثسازان دربارِ خلفای سهگانه و دربار بنی امیه و بنیعباس به پیامبر رحمت نسبت داده اند، تا رفتارهای خود را توجیه کنند! علمای شیعه در گذر تاریخ با قاطعیت مخالفت خود را با این روایات جعلی و دروغین (که مروّج تجاوزگری و ستمگری هستند) اعلام کرده اند. لیکن باید دانست که از بزرگان اهل سنت نیز کسانی بوده اند که صراحتاً این کتابها را بی اعتبار دانسته و آنان را ساخته و پرداخته ذهن بیمار دشمنان اسلام معرفی کردند. از جمله سخن احمد بن حنبل که در منابع اهل سنت آمده است: «ومن الأقوال المشهوره ما جاء عن الإمام أحمد، ثلاثه کتب لیس لها أصول، المغازى والملاحم والتفسیر [۱] از سخنان مشهوری که از جانب احمد بن حنبل نقل شده این است که سه دسته از کتابها، مبنا و اساس ندارند؛ کتابهایی که حکایات جنگها در آن است، کتابهایی که حکایات فتنههای آینده در آن آمده است و کتب تفسیر!»[۱] این بدین خاطر است که متون تفسیری و مغازی اهل سنت به شدت تحت تأثیر و نفوذ اسرائیلیات است.
در این بین، ابن حجر عسقلانی به صراحت از کتاب «مغازی واقدی» نام میبرد و به بی اعتباری آن اشاره میکند و میگوید که عمده روایات آن جعلی است![۲]
پینوشت:
[۱]. بدر الدین الزرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج ۲، ص ۱۵۶، بیروت: دار إحیاء الکتب العربیه، ۱۹۵۷.الخطیب البغدادی، الجامع لأخلاق الراوی، ج ۴، ص ۲۲۰ ، موقع جامع الحدیث. همان، ج ۲، ص ۱۶۲، مکتبه المعارف، الریاض، ۱۴۰۳ ه.ق
محمد الشوکانی، الفوائد المجموعه، ص ۳۱۵، المکتب الإسلامی، بیروت، ۱۴۰۷ ه.ق.
سلطان الهروی القاری، المصنوع فی معرفه الحدیث الموضوع، ص ۲۲۱، مکتب المطبوعات الإسلامیه.
محمد خلف سلامه، معجم لسان المحدثین، ج ۱ ص ۵۳، ملتقی أهل الحدیث.
[۲]. ابن حجر العسقلانی، لسان المیزان، ج ۱ ص ۱۲، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۹۸۶.