حسادت باستانگرایان ضد اسلام، و تیری که به سنگ خورد!
مدتی است در شبکههای اجتماعی، پیامهایی عجیب و ناشی از سطحی نگری، منتشر میشود که محتوای آن معارضه با اسلام است. از جمله این پیامها چنین است:
تاجیکستان بر روی پول جدید کشورش، تصویر فردوسی و ابن سینا را گذاشته، اما ایران… تصویر قدس و کعبه! آلمان بر پست مرکزیاش عکس داریوش گذاشته، اما ایران… کلمات عربی! امریکا در دادگاههایِ خود تصویر کورش را قرار داده است، ولی ایران… عکس عربی! سازمان ملل منشور کورش را بر سر در خود زده، ولی ایران… رساله عربی! روسیه در ورزشگاههای خود، تصویر رستم را نصب کرده، ولی ایران… اسم قهرمانان عربی! یونان یک کتاب تاریخ دارد، مخصوص ایران که همه در مدرسه آن را خوانده اند، ایران کتاب تاریخش مخصوص عربها است! افسوس و صد افسوس! از سلطان ظالمی پرسیدند: چه میخوری؟ گفت: گوشت ملت. گفتند چه مینوشی؟ گفت:خون ملت. گفتند چه میپوشی؟ گفت: پوست ملت. گفتند اینها را از کجا میآوری؟ گفت: از جهل ملت. گفتند چگونه این جهل را نگاهداری میکنی؟ گفت: در جعبه ای طلایی به نام مقدسات! گفتند از این جعبه چگونه محافظت میکنی؟ گفت: به وسیله خرافات! دینی که با خوردن آب در ملأ عام به خطر بیفتد، ولی خوردن حق مردم تکانش ندهد، دین نیست، توهمی است برای عوام و نعمتی است برای خواص!
پاسخ:
– تصویر ابن سینا و فردوسی بر روی پول رایج تاجیکستان است، و این بسیار زیباست. حکیم ابوالقاسم فردوسی و ابوعلی سینا، انسانهایی بزرگ و مایه افتخار پارسیزبانان (مردم ایران، افغانستان و تاجیکستان) هستند. لیکن به یاد شعری زیبا افتادم! «در جهان چون حُسن یوسف کَس ندید، حُسـن آن دارد که یوســـف آفــرید». ابن سینا و فردوسی هر دو بزرگ اند، و هر دو مسلمانِ شیعه،[۱] هرچقدر هم باعظمت باشند، ولی خاکسار درگاه خداوندند. همه افتخارشان به این است که رو به کعبه سجده میکنند. آن دو بزرگوار، خاک کعبه و بیت المقدس را توتیای چشمان خود میداشتند و روشن است که ستایشِ خدایِ لیلی بر ستایشِ لیلی برتری دارد. گذشته از اینکه بر روی پول رایج کشور ما نیز تصاویر ایرانی منقّش شده است. از جمله بر اسکناس یکصد هزار ریالی، تصویر سعدیه (آرامگاه سعدی) و همچنین بر روی دیگر اسکناسها، تصویر مسجد گوهرشاد (که یک بنای ایرانی است) و… وجود دارد.
– ادعا شده تصویر داریوش بر پست مرکزی آلمان قرار دارد، لیکن با جستجو در سایتهای آلمانی (با عبارت Die zentrale der deutschen Post und Bild von Darius) چنین چیزی (تصویر داریوش در پست مرکزی آلمان) یافت نشد (جز برخی سایتهای زرد ایرانی آن هم با تصویری مبهم و بدون سند روشن). کسانی که چنین ادعایی را مطرح کردند، باید سندی بر ادعای خود ارائه کنند. از سویی باید پرسید که منظور ایشان از کلمات عربی در پست مرکزی ایران چیست؟! همینطور ادعای وجود تصویر کورش کبیر در دادگاههای امریکا که با جستجوی عبارت «Picture of Cyrus the great in the United States Court» یافت نشد ولذا مدعیان باید سندی بر این ادعا اقامه کنند. از سویی در دادگاههای ایران، آیات قرآنی دعوت به عدل و برادری مکتوب است، و باید پرسید که این آیات چه ایرادی دارند که مدعیان از آن ناراحت اند؟ (به تعبیر حافظ که خود تربیت شدهیِ مکتب قرآن است؛ به رغم مدعیانی که منع عشق کنند، جمال چهره تو حجت موجه ماست!)
– ادعای آویزان شدن منشور کورش (با چنگک یا نخ و ریسمان) در سازمان ملل نیز ادعایی باطل است، لیکن ماکتی از این منشور در یکی از راهروهای سازمان ملل وجود دارد (در کنار ماکت دیگر آثار باستانی دنیا). همان گونه که پرده کعبه نیز در سازمان ملل به نمایش گذاشته شد.[۲]
از سویی بر پژوهشگران عرصه تاریخ روشن است که منشور کورش، مروّج بتپرستی است.[۳] و از این لحاظ، ابداً با رساله مراجع تقلید که ترویج یکتاپرستی و احکام شرعیهی الهی است، قابل قیاس نیست.
– اما پیرامون تصویر رستم در ورزشگاههای روسیه، عبارت «Картина Ростам в стадионов России» را جستیم ولی تصویری که ادعای باستانگرایان -مبنی بر وجود تصویر رستم در ورزشگاههایِ روسیه- را ثابت کند، نیافتیم. در هر صورت، ورزشگاههای ما (مخصوصاً زورخانهها و مراکز ورزش باستانی) پر است از نام رستم و پهلوانان نامی. همچنین اگر کسی در استادیومها نامی از رستم بیاورد، کسی مخالفت میکند؟! گذشته از این، منظور این شخصِ باستانگرایِ مدعی از «قهرمانان عرب» را ندانستیم! شاید قصدش تحقیر اهل بیت بود. در حالیکه ایرانیان همواره حتی در سختترین شرایط خاکسار درگاه اهل بیت بودند. و محبت ایرانیان و اهل بیت با این سخنان سبکسرانه زیر سؤال نخواهد رفت. از دیگر سو، رستم اهل سیستان بود. چگونه است که وجود تصویر رستم در ورزشگاههایِ روسیه، خوب است (و اجنبی پرستی محسوب نمیشود)، ولی نام و یاد اهل بیت پیامبر، اجنبی پرستی است؟!
– اما اینکه گفت «یونان یک کتاب تاریخ دارد، مخصوص ایران که همه در مدرسه آن را خوانده اند، ایران کتاب تاریخش مخصوص عربها است!» سخنی کذب است. مدارس یونان مانند مدارس دیگر کشورها، تاریخ سرزمین خود و جهان را میخوانند. ایران نیز چنین است. در کتب تاریخی مدارس ایران، تاریخ پیش از اسلام و پس از اسلام در کنار تاریخ جهان خوانده میشود.
– در پایان داستانی از یک حاکم ظالم بیان شد، که حقیقتاً صحیح است. پادشاهان ظالم و پیروان امروزِ آنان، همواره با جعل خرافاتی همچون قداست بتِ شیطانیِ مردوک، قداست بتِ بعل، و تشریع قوانین و دستورات عجیب و شرمآور روی دیگر ستمگران را سفید کرده اند! این حاکمانِ مروج خرافات، به روشنی خود را نماینده اهورامزدا دانسته و تمامِ رفتارهای حیرتآور خویش را در پس پردهیِ توهمات نگه میداشتند. مکتب فکری خود ریختنِ خون بیگناهان، غارت اموال و تجاوز به نوامیسِ مردم (و حتی تجاوز به نوامیسِ خود) تکانش نمیداد، اما هرگونه فریاد آزادی خواهی با سرنیزه پاسخ داده میشد. هرجا نیز که مقدساتِ دروغین، کارآیی نمیداشت؛ این ستمگران خونخوار با خوراندن بنگ و حشیش به مردم، راه خود را هموار میکردند.[۴]
گفتنی است که جریان باستانگرای ضداسلامی، با انتشار پیامهایی که حاوی مطالب ضدونقیض و سخنانی بیسند و دروغ است، هدفی جز ایجاد تفرقه بین اقوام (عرب، فارس، ترک و…) ندارد و همه این رفتارها در جهت خوشرقصی برای استعمار است.
پینوشت:
[۱]. در باب مسلمان و شیعه بودنِ فردوسی بنگرید به «موبد اوشیدری: فردوسی یک مسلمان شیعه بود»، «فردوسی یک مسلمان شیعه، از نگاه تئودور نولدکه» [۲]. خبرگزاری فارس، ۹۴/۰۵/۱۰، کدخبر: ۱۳۹۴۰۵۱۰۰۰۰۶۴۴؛ خبرگزاری حج، ۱۳۹۴/۰۵/۰۸ [۳]. بنگرید به «کورش هخامنشی و پرستش مردوک» [۴]. بنگرید به «کورش کبیر و مردم اوپیس (گفتاری از جان مانوئل کوک)»، «هخامنشیان و بعل !»، «منشأ جنایات انوشیروان»، «داستان ایمان آوردن گشتاسپ به زرتشت (اعتراف موبدان زررتشتی در اینکه زرتشت با بنگ و حشیش و ایجاد فضای معنویِ کاذب دین خود را منتشر کرد)»، «جنایات اشَوَنان زرتشتی در تازش به ترکستان»، «سرنوشت مزدک و پیروانش»، «زنده پوست کندن انسانها در آیین زرتشت پاک»، «کوتاه از سرنوشت مانی»، «فرمانروای دروغین صلح !» و…