حکمت آموزی اردشیر بابکان از حکیم عرب
جریان باستانگرایی که در بسی امور پا از حق فراتر مینهد، بر حسب عادت در پی تحقیر سایر اقوام است. گاهی تمسخر مردم تُرک، گاهی استهزای عرب، حتی توهین به مردم افغان (که از حیث قومیت و تاریخ، با ایرانیان یکسان اند).
گفتنی است که اینان همواره در دام تکبر و خودبزرگبینی گرفتارند، هرچه خوب و خواستنی است را ایرانی و هرچه ناگوار است را غیرایرانی مینامند. در مقابل حقیقت چنان سخت اند که سنگ خارا نیز همچو آنان نیست. «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّـهِ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ.[البقره/ ٧۴] سپس قلبهاى شما (بیخردان) بعد از این واقعه سخت گردید (و سنگدل گشتید)، همانند سنگ، یا سختتر از آن، چرا که از برخى سنگها، جویها بیرون مىزند، و پارهاى از آنها مىشکافد و آب از آن خارج مىشود، و برخى از آنها از بیم خدا فرو مىریزد، و خدا از آنچه مىکنید غافل نیست.»
در میان این رفتارهای باستانستایان و نژادپرستان آریاگرا، همواره نظارهگر بدگفتاریهای آنان علیه مردم عرب هستیم. در میان عرب نیز همانند هر قوم و ملتی، افراد نیکسیرت و زشتسیرت وجود دارند. این طبیعی است. هیچگاه به علت رفتار ناپسند عدهای، کلیّت یک قوم منفور و مذموم نمیشود. این سخن، تنها بیان ما نیست. بلکه گفتار سعدی، حکیم شیرین سخن ایرانزمین است؛ در کتاب گلستان که در نگاه ادیبان و ایرانشناسان، والاترین و مؤثرترین نثر در ادبیات پارسی است.[۱] سعدی شیرازی در این کتاب میگوید چه بسا حکیمان عرب، آموزگارِ بزرگانِ ایرانی بودند و ایرانیانی از مردمانی از عرب، حکمت آموختند. سعدی میگوید [۲]:
در سیرت اردشیر بابکان آمده است که حکیم عرب را پرسید که روزی چه مایه طعام باید خوردن؟ گفت صد درم سنگ کفایت است. گفت این قدر چه قوّت دهد؟ گفت «هذا المِقدارُ یَحمِلُکَ و ما زادَ عَلی ذلک فَانتَ حامِلُه» یعنی این قدر ترا بر پای همیدارد و هر چه برین زیادت کنی تو حمال آنی. خوردن براى زیستن و ذکر کردن است، تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است.
بدین معنی که اردشیر بابکان (شاه ساسانی) از حکیم عرب پرسید که روزانه چه میزان غذا باید خورد؟ حکیم عرب پاسخ داد: به وزن صد درم (مقداری اندک). اردشیر گفت که این مقدار قوت به آدمی نمیدهد. حکیم عرب گفت که این اندازه خوراک، تو را بر پای و استوار نگه میدارد و اگر بیش از این بخوری تو حمّال و نگهدار آن خواهی بود. برای ذکر خدا و زندگی کردن باید خورد، نه اینکه برای خوردن، زندگی کرد (آنگونه که تو -اردشیر- میپنداری).
پینوشت:
[۱]. بنگرید به:Encyclopædia Iranica, 2012, articles: golestan-e-sa’di, by Franklin Lewis, Vol. XI, Fasc. 1, pp. 79-86
[۲]. سعدی شیرازی، گلستان، باب سوم در فضیلت قناعت، حکایت ۵.محمدی اشتهاردی، محمد، حکایتهای گلستان سعدی، تهران: مؤسسه انتشارات نبوى، ۱۳۷۴. شماره ۸۸.
برای مطالعه بیشتر بنگرید به «رفتار حضرت علی (ع) با زن عرب و زن ایرانی»، «زرتشت و اجداد عرب پرستش!»، «اختلاط وسیع نژادی ایرانیان و قوم عرب»، «مقایسه اخلاق سپاهیان عرب و حکومت ساسانی»، «توهم برتریِ نژادی!»، «باستانگرایان وطنفروش و منتقدین وطندوست».