مقالات

رستم فرخزاد با ایران چه کرد؟؟؟

جنگ قادسیه و نبردهای پیش و پس از آن، همواره محل گفتگو بوده است. در این زمینه هرچه بیشتر مطالعه و تحقیق می‌شود، نکاتی شگفت‌انگیزتر به دست می‌آید. از آن جمله بررسی ابعاد گوناگون شخصیت رستم فرخزاد (فرمانده ارتش ساسانیان در زمان حمله‌ی لشکریان عمر بن الخطاب به ایران) است. این مقاله، مستنداتی درباره‌ی نقش «رستم فرخزاد» در به‌هم‌ریختگی اوضاع سیاسی-اجتماعی ایران، همزمان با حمله‌ی اعراب، ارائه می‌کند. نگارنده‌ی این نوشتار، نه با رستم فرخزاد و نه با هیچ کس دیگر کینه و دشمنی ندارد، هدف تنها بیان حقایقی است که کمتر شنیده می‌شود.

یکی از مهم‌ترین و سنگین‌ترین ضرباتی که رستم فرخزاد بر پیکره‌ی ایرانِ ساسانی وارد نمود، کودتای وی علیه آزرمیدخت (ملکه‌ی وقت ساسانیان) بود. بدین صورت که رستم فرخزاد به خاطر مسائل شخصی، با ارتش تحت امر خود به تیسفون حمله کرده؛ آزرمیدخت را کور کرد و سپس او را کشت.[۱] همین امر موجب بروز یک شکاف عمیق و جبران‌ناپذیر در جامعه‌ی ایرانی شد. چه اینکه آزرمیدخت در شش ماه حکومتش، توانست به بخشی از جامعه سر و سامان دهد. لیکن کودتای رستم فرخزاد علیه وی دقیقاً در زمانی رخ داد که اعراب به ایران حمله کرده بودند.[۲] در حقیقت این اقدام خودخواهانه‌ی رستم فرخزاد موجب شد وضعیت کشور متشنج شده؛ جنگی داخلی رخ دهد.

از دیگر اقدامات خائنانه‌ی رستم فرخزاد، تنش‌های وی با فیروزان بود که در نهایت موجب شد جامعه‌ی ساسانی به طور کامل دچار ازهم‌گسیختگی شود. این دو نفر، فرماندهان ارتش ایران بودند که بر سر قدرت، با یکدیگر به نزاع پرداختند. آن هم در زمانی که ایران ساسانی در بدترین شرایط ممکن قرار داشت؛ در وضعیتی کاملاً شکننده، که بخشی زیادی از کشور به تصرف سپاهیان عربی درآمده بود. منابع متعدد تاریخی گویای این است که مردم ایران در ماجرای جنگ قادسیه، این دو فرمانده ارتش را بزرگترین مقصر در نابسامانی کشور می‌دانستند.[۳] رفتارهای نابخردانه و ننگین رستم فرخزاد به اندازه‌ای شدید بود که در ماجرای جنگ قرقس (یکی از نبردهای سنگین میان سپاه عرب و ساسانیان)، پارسیان علیه او شوریدند و همین امر سبب شد که ارتش ساسانیان ضعیف‌تر گشته؛ جنگ داخلی تشدید گردید.[۴]

دیگر نکته‌ی قابل توجه این است که در دین زرتشتی، زنان و دختران از نسل اهریمن شمرده می‌گردند [۵]، لذا پادشاهی یک زن بر کشور، برای اشراف و بزرگان ساسانی، قابل تحمل نبود. لیکن چون در دربار ساسانیان هیچ شاهزاده‌ای از جنس مذکر نمانده بود، به اجبار و از سر ناچاری، پوراندخت (دختر خسرو پرویز) به پادشاهی رسید. اقدامات حیرت‌انگیز رستم فرخزاد در این زمینه هنگامی بود که وی‏ نزد پوراندخت (ملکه وقت ساسانیان) رفت. او از پوراندخت درخواست کرد تا تمامی «زنان» خسروپرویز را معرفی کند. پوراندخت چنین کرد. سپس رستم فرخزاد دستور داد تا زنان درباری (از جمله همسران خسروپرویز) را شکنجه کردند (!) تا اگر فرزند مذکّری دارند، اعلام کنند! در اثر این رفتار بی‌شرمانه‌ی رستم فرخزاد، پسرکی به نام یزدگرد سوم (که از ترس جانش مخفی شده بود) را یافتند و به زور بر تخت پادشاهی نشاندند! [۶] و پوراندخت نیز به طرزی مشکوک از صفحه روزگار محو گردید.

دیگر لکه‌ی سیاه که در کارنامه‌ی رستم فرخزاد دیده می‌شود، که حقیقتاً ضربه‌ای مهلک بر پیکره‌ی جامعه‌ی ساسانی بود، پیشگویی‌های وی مبنی بر پیروز شدن اعراب بر جامعه‌ی ساسانی بود. وی منجّم بود و از حرکت ستارگان، سرنوشت ساسانیان را دریافته بود که شکستی سنگین از سپاهیان عرب خواهند خورد.[۷] لذا این پیشگویی وی موجب تضعیف روحیه‌ی بخش عظیمی از جامعه‌ی ساسانی شده بود. چنان‌که جمشید گرشاسب چوکسی (پژوهشگر زرتشتی) درباره‌ی نقش ادبیات پیشگویانه در تصرف ایران، می‌نویسد که رستم فرخزاد پس از بررسی اجرام فلکی و دریافتن این مسئله که اعراب در این نبرد پیروز می‌شوند، این مسئله را با مردم نیز در میان گذاشت! [۸] البته نقش رستم فرخزاد در فروپاشی نظام حکومتی ساسانی، بسیار شدیدتر از این است. وی قبل از این حوادث نیز سپاهیان ایران را علیه خسرو پرویز شورانده بود. در حالی که می‌توانست بین قوای نظامی و سیاسی، صلح و دوستی برقرار کند، اما با حیله‌گری‌هایش موجب بروز اختلافات و درگیری بین قوای ایرانی شد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه می‌گوید که خسرو پرویز بر اثر یک اشتباه (یا حتی یک مسئله واقعی) بر بعضی سپاهیان خشم گرفت. آن گاه رستم فرخزاد را مأمور نمود تا سپاهیان را اخطار دهد. لیکن رستم فرخزاد به جای اینکه با نرمی مسئله را خاتمه دهد، سپاهیان را علیه خسرو پرویز تحریک و تهییج نمود.[۹] چه اینکه خود از فرمان شاه سرپیچیده بود:

که پیچیده بد رستـــــم از شهـریار            بجایى خود و تیــغ زن ده هـــزار [۱۰]

وی به اندازه‌ای سخن‌چینی و نمامی نمود تا اینکه سپاهیان را علیه خسرو پرویز به شورش درآورد و کشور را به لبه‌ی پرتگاه رساند:

بدَر بر همــــــى بود تا هـــر کسى            همــى کـرد زان آزمایــش بســـــى‏

همى ساخــت همــــواره تا آن سپـاه            بپیچیــد یک سر زِفَـرمان شـاه [۱۱]

سپس کار را به جایى رسانید، که شاه را برکنار کردند.[۱۲] آنگاه شیرویه (پسر خسرو پرویز) به پادشاهی رسید، لیکن ایران سراسر جنگ داخلی، آشوب و شورش شده بود.[۱۳] بی‌تردید قدرت‌طلبی‌ها و رفتارهای نامعقول رستم فرخزاد نقشی اساسی در سقط حکومت ساسانیان داشت. چنانکه وی خود نیز بر اندیشه‌ی ناثواب و طمع‌ورزی‌هایش اقرار نمود. چنان که شخصی به او گفت: «تو که واقع حال [شکست خوردن ساسانیان از سپاه عرب] را مى‏‌دانى چرا این کار [فرماندهی سپاه] را پذیرفتى؟» گفت: «از روى طمع و علاقه به ریاست».[۱۴] در نهایت نیز رستم فرخزاد، در نبرد به دست سعد بن ابی‌الوقاص کشته شد.[۱۵]

پی‌نوشت :

[۱]. آرتور کرستین‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه: رشید یاسمى،‏ انتشارات دنیاى کتاب، تهران ۱۳۶۸، ‏ص ۶۴۹-۶۴۷

سر جان مالکوم، تاریخ کامل ایران‏، ترجمه: میرزا اسماعیل حیرت‏، انتشارات افسون‏، تهران ۱۳۸۰، ج ۱ ، ص ۱۰۶

عباس قدیانى‏، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏، انتشارات آرون‏، چاپ ششم، تهران‏، ج ۱ ، ص ۲۱

و از منابع کهن نیز بنگرید به :

تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده‏، انتشارات اساطیر، تهران‏ ۱۳۷۵، ج‏ ۲ ، ص ۷۸۴

ابن مسکُـوَیه، تجارب الامم، ترجمه الف. امامى و ع. منزوى‏، ناشر: سروش / توس‏، تهران‏، ۱۳۶۹ / ۱۳۷۶، ج ‏۱ ، ص ۲۲۴ و …

[۲]. تاریخ طبری، همان، ج ‏ ۴ ، ص ۱۵۹۲

[۳]. ابن مسکُـوَیه، تجارب الامم، همان، ج‏ ۱ ، ص ۲۸۸

[۴]. تاریخ طبری، همان، ج‏ ۴ ، ص ۱۶۰۱ ؛ ابن مسکُـوَیه، تجارب الامم، همان، ج ‏ ۱ ، ص ۲۸۱

[۵]. بنگرید به مقاله «عقل زن در نگاه دین زرتشتی» و «برتری پسر بر دختر در دین زرتشتی»

[۶]. ابن مسکُـوَیه، تجارب الامم، همان، ج‏۱، ص: ۲۸۹

[۷]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، ص ۱۳۴۳ ، بیت ۴۸۷۵۴ –۴۸۷۵۹

[۸]. جمشید گرشاسب چوکسی، ستیز و سازش؛ مسلمانان غالب و زرتشتیان مغلوب، ترجمه نادر میرسعیدی، انتشارات ققنوس، تهران ۱۳۸۵، ص ۷۴-۷۵

[۹]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، ص  ۱۳۱۴ ، در فهرست: “برگشتن سپاه ایران از خسرو و رها کردن شیرویه از بند” و ص ۱۳۱۶ بیت ۴۷۸۰۲-۴۷۸۰۴

[۱۰]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، ص ۱۳۱۷ ، بیت ۴۷۸۱۴

[۱۱]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، ص ۱۳۱۷ ، بیت ۴۷۸۱۹

[۱۲]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، ص ۱۳۱۷

[۱۳]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، ص ۱۳۱۷- ۱۳۱۹

[۱۴]. تاریخ طبری، همان، ج‏ ۴ ، ص ۱۵۹۴-۱۵۹۳

[۱۵]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، ص  ۱۳۴۹

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن