مقالات

زرتشت اکثر مردم دنیا باید کشته شوند

زرتشت از همان ابتدای رسالتش از شیوۀ تهدید و ارعاب استفاده کرد. برای نمونه به یکی از تورانیان به نام اوروایتادنگ urwaitadeng وعده داد که «اگر به من ایمان آوری، قدرتت بیشتر می‌گردد و اگر نپذیری، سزاوار مرگ خواهد شد». بنابر دینکرد هفتم، این شخص دین زرتشتی را نپذیرفت و به همین دلیل به عقوبت گرفتار شد! و بنابر همین کتاب، و همچنین بنابر گزارش جیهانی به روایت شهرستانی، شخصی به نام ویدویشت waedwoisht هم به خاطر نپذیرفتن دین زرتشتی، به همان شیوه‌ای که زرتشت او را تهدید کرده بود، کشته شد.[۱]

بعدها هنگامی که زرتشت به دربار گشتاسپ راه یافت، اهورامزدا، امشاسپندان را به خانه‌ی گشتاسپ فرستاد تا ایمان او را تقویت کنند. پس گشتاسپ ترسید که مبادا اینان فرستادگان ارجاسب تورانی باشند. امشاسپندان گفتند که ما فرستادگان ارجاسب نیستیم و برای باج‌خواهی و غارت نیامدیم. آمده‌ایم تا تو را به آیین زرتشتی فراخوانیم. اگر ایمان بیاوری به تو قدرت، پادشاهی، ثروت، فرزندی که نامش پشوتن باشد و زندگانی دیرپای می‌دهیم. اما اگر ایمان نیاوری کرکس‌ها را بر تو مسلط می‌کنیم تا تو را بخورند و خونت را بر زمین بریزند.[۲]

پس از این نیز، زرتشت به تبلیغ آیین خود ادامه داد. حتی شخصی به نام «تور اوروایتادِنگ اوسَخشان» را به دین دعوت کرد و گفت که من با اهورامزدا درباره‌ی تو سخن گفتم (!) و اهورامزدا به من گفت که اگر این شخص (تور اوروایتادِنگ اوسَخشان) به تو ایمان بیاورد، او ثروتمندترین و نامی‌ترین خواهد شد. اما اگر ایمان نیاورد، مرتکب گناه تنافور شده، مرگ‌ارزان (محکوم به اعدام) خواهد شد. یعنی زرتشت از شیوه‌ی تطمیع و سپس تهدید استفاده می‌کرد.[۳] زرتشت سپس نزد شخصی به نام «وَیدویشتِ هاختان» رفت و او را دعوت به آیین خود کرد و از او خوست که صد مردِ جوان و دوشیزه را به همراه یک گردونه‌ی چهار اسب به اهورامزدا بدهد (!) و به او گفت که اگر به این درخواست (باج‌خواهی) توجه کند، به او فرّ و شکوه می‌رسد. اما «ویدویشت هاختان» نپذیرفت و پاسخ داد که دارایی و توانگری من، از تو و اهورامزدا نیست. زرتشت نزد اورمزد و امشاسپندان رفت و این پاسخ را به آنان رساند. پس سه روز بعد آن شخص به طرز مشکوکی از دنیا رفت و بدنش خوراک لاشخورها گردید![۴] گذشته از این موارد، در در اوستا، وندیداد، فرگرد ۱۶، بند ۱۶ آمده است که اهورامزدا به زرتشت گفت: «همه مردان بدکار و شریر که دیو دروج (یک دیو اهریمنی) در جسم آنان حلول کرده، دادرس و داور را به هیچ شمارند. کسانی که دادرس و داور را به هیچ شمارند مردان بی‌قانون و بی‌آیین هستند. مردان بی‌قانون همه ناپاک و ملعون هستند. مردان ناپاک و ملعون همه سزاوار مرگ می‌باشند.»[۵]

علاوه بر اینکه زرتشت، مخالفین خود را سزاوار مرگ می‌دانست (و برای جانشان ارزشی قائلی نبود)، علاقه بسیاری به انتقام‌گیری داشت، برای مثال وقتی او به دربار گشتاسپ شاه رفت، عده ای علیه او توطئه کردند،‌ لذا به درخواست زرتشت، گشتاسپ دستور داد تا توطئه‌گران را زنده بر دار (اعدام) کردند.[۶] همچنین در عصر زندگی زرتشت، در جنگ خیون‌ها (جنگی که با تحریک زرتشت آغاز شد)، میلیون‌ها نفر از مردم غیرزرتشتی قتل‌عام شدند.[۷]

پی‌نوشت:

[۱]. آموزگار، ژاله و تفضّلی، احمد (۱۳۸۶)، اسطوره زندگی زردشت، تهران: نشر چشمه. ص ۹۷-۹۹، ۴۱-۴۳، ۱۸۶

[۲]. آموزگار و تفضلی، ۱۳۸۶: ۹۷-۹۹

[۳]. آموزگار و تفضّلی، ۱۳۸۶: ۸۸-۸۹

[۴]. آموزگار و تفضّلی، ۱۳۸۶: ۸۹-۹۰

[۵]. دارمستتر، جیمز (۱۳۸۴)، وندیداد، ترجمه موسی جوان، تهران: نشر دنیای کتاب ، تهران. ص ۲۴۱.

[۶]. آموزگار و تفضلی، ۱۳۸۶: ۱۷۵

[۷]. بنگرید به مقالات: «جنایات اشَوَنان زرتشتی در تازش به ترکستان»، «نقد و بررسی یادگار زریران».

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن