زن در اسلام؛ پاسخ قاطع دکتر زرینکوب به باستانگرایان
دکتر عبدالحسین زرین کوب(۱۳۰۱-۱۳۷۸ه ش) نگارنده کتاب “دو قرن سکوت” که همواره مورد استناد جریانات زرتشتی و باستانگرا قرار دارد، در سال ۱۳۴۸ خورشیدی، کتابی تحت عنوان «کارنامه اسلام» منتشر نمودند. ایشان در این کتاب ارزشمند، بیانات و چکیدهای از کارنامهی اسلام در عرصههای گوناگون را ارائه دادند. از مهمترین مباحث این کتاب، سخنان ایشان پیرامون جایگاه زن در اسلام است. این گفتار، به راستی پاسخی بس قابل توجه به زرتشتیان و باستانگرایان افراطی است.
«… زن نیز، بر خلاف مشهور، در قلمرو اسلامى وضعش اسارتآمیز به نظر نمیآمد. در بین زنان مسلمان کسانى بودند که در امور اجتماعى و حتى کارهاى راجع به حکومت نیز از خود لیاقت نشان دادند، بعضى از آنها ملکه یا نایبالسلطنه بودند. نام امثال ترکان خاتون، آبش خاتون، شجره الدرّ و امثال آنها در تواریخ محلى مسلمین هست. بعضى از زنان در امور اجتماعى نیز قابلیت و لیاقت نشان میدادند. سکینه دختر حسین بن على (علیه السلام) مجالس ادبى و سیاسى داشت و اشعار گویندگان مختلف را مىشنید و نقد مىکرد. نفیسه دختر زید بن الحسن (علیه السلام) بر ولید بن عبدالملک اموى خروج کرد و در مصر درگذشت. با این همه، علاقهبه خانواده و امر تربیت، زن را پایبند خانه میداشت. اما این پایبندى اسارت و حقارت نبود. در حقیقت، زن مسلمان از جهت امنیت -امنیت اقتصادى- مخصوصاً از زنان بسیارى از نواحى اروپا وضع بهترى داشت، زیرا میتوانست در مال خود تصرف و دخالت کند و شوهر یا طلبکارانش حق نداشتند در دارایی او مداخله کنند. به علاوه، تسهیلاتى که اسلام در امر ازدواج مقرر مىداشت، زن را، هم از ورطهی فحشاء دور نگه میداشت، هم از بى عفتیهایی که لازمهی محدودیتهاى غیر طبیعى بود. بدین گونه، چند همسرى (Polygamy) مسلمین، تا حدى یک مبارزهی ضد فحشاء بود، و زن مسلمان نیز -مادام که از شوهر عدالت مىدید- آن را به هیچ وجه یک نوع ظلم و خفت در حق خویش تلقى نمىکرد.
جامعهاى چنین که در آن نه زن مورد تعدى بود نه برده، و حتى اقلیتهاى دینى و مذهبى نیز از آسایش برخوردار بودند، براى نظم و عدالت خویش مىبایست از یک قانون عالى بهرهمند باشد، چنان که بود. این قانون عبارت بود از شریعت، و در اسلام نیز -مثل آیین موسى- دین و قانون یک چیز بود».[۱]
گذشته از جایگاه زن در اسلام که حتی برخی از زنان در قرآن به عنوان الگوی همهی انسانها معرفی شدهاند، و برخی نیز تحت الهامات وحیانی قرار گرفتند، اما زن در ایران باستان، نه تنها جایگاهی مناسب نداشت، بلکه جانوری اهریمنی شمرده میشد و تحت شکنجه، تحقیر و آزار مدعیان کردار نیک قرار داشت.[۲]
پینوشت:
[۱]. عبدالحسین زرینکوب، کارنامه اسلام، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۱، ص۱۳۷-۱۳۸ [۲]. بنگرید به مقالات «عقل زن در نگاه دین زرتشتی» و «تحقیر زنان رنجدیده در دین زرتشتی» و «برتری پسر بر دختر در دین زرتشتی» و…