مقالات

چگونگی فتح جندیشاپور

جندیشاپور یا همان گُندی شاپور، یکی از مهم ترین، حساس ترین و آبادترین شهرهای امپراتوری ساسانی، در جنوب غربی ایران (خوزستان امروزی) واقع بود. داستان فتح این شهر در جای خود شنیدنی است. لیکن قبل از هر سخنی باید اذعان داشت که اعراب در حمله به ایران، بعضاً رفتارهایی نامناسب و خلاف آموزه های اسلامی از خود بروز دادند که ما نیز دلیلی بر حمایت و توجیه آن ها نمی بینیم. چه اینکه به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عصر خلافت عمر بن خطاب دوره ای بود که خشونت های بی مورد و اشتباهات در آن فراوان بود. امّا گفتنی است، گاهی نیز فاتحین ایران بر اساس سنّت نبوی با مردمِ غیرِ مسلمان رفتار می کردند. نمونه ای از این رفتار، همان است که در برخی منابع در ماجرای فتح جندیشاپور رخ داد.

در فتح ایران، و در عصر خلافت عمر بن خطاب، مسلمین (پس از فتح شوش) سوى جندیشابور لشکر کشیدند. لشکر اعراب شهر را محاصره کرده بود. اما در زمان محاصره، ناگاه تیرى از داخل شهر به میان اعراب افتاد. اعراب تیر را برداشتند و دیدند که در آن نامه ای هست. نوشته را خواندند که از سوی مردم شهر بود که امان خواسته بودند. ناگاه دروازه ‏هاى شهر گشوده شد. بازارهاى شهر هم باز شده و مردم با وضعیتی عادى بدون هراس مشغول کارهاى خود شدند. اعراب شگفت زده از این رفتار مردم، علت آرامش شهر را پرسیدند. مردم گفتند: شما خودتان به ما امان دادید ! ما نیز تسلیم شدیم و پرداختِ جزیه (مالیات) را پذیرفتیم. اعراب گفتند که ما به شما امان ندادیم ! بلکه شما خودتان با انداختن نامه ای به سوی ما تسلیم شدید ! مردم شهر گفتند که ما دروغ نمى‌‏گوییم ! شما خود به ما امان نامه دادید ! اعراب با کنجکاوى به جستجوى علت پرداختند. در نهایت معلوم شد، برده ای که اصل او از مردم جندیشاپور بود، براى حفظ جان مردم، تیرى به داخل شهر انداخته بود و به مردم گفت که تسلیم شوید تا در امان بمانید. مردم هم گمان کردند این نامه از سوی اعراب است! و تسلیم شدند. اعراب نیز به عمر نامه نوشتند و از او چاره خواستند. عمر هم بنا به سنّت نبوی، عهد و پیمان آن برده را محترم دانست و دستور داد محاصره شهر پایان یابد. بدین گونه جندی شاپور بدون درگیری و صرفاً بنا به درخواست یک برده ی ایرانی با صلح فتح شد.

این فتح در بسیاری منابع تاریخی نقل شده است. از جمله محمد بن جریر طبری متوفای ۳۱۰ هجری در تاریخ مشهور خود، ابن اثیر جزری متوفای ۶۳۰ هجری در «الکامل فی التاریخ» [۲]، شمس الدین الذهبی متوفای ۷۴۸ هجری در «تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر و الأعلام» [۳]، احمد بن على ابن مسکوَیه، متوفای ۴۲۱ هجری در «تجارب الامم» [۴] و ده ها و صدها مصدر تاریخی دیگر …

پی‌نوشت :

[۱]. تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده‏، ناشر:اساطیر، تهران‏، چاپ پنجم ۱۳۷۵، ج ‏۵ ص ۱۹۰۹

[۲]. ابن اثیر جزرى، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ترجمه عباس خلیلى، ابو القاسم حالت‏، ناشر:مؤسسه مطبوعات علمى‏، تهران‏ ۱۳۷۱، ج ‏۸ ص ۳۹۴

[۳]. شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، الناشر: دار الکتاب العربی، بیروت، الطبعه الاولی ۱۹۸۷ ، ج ۳ ص ۱۶۹

[۴]. احمد بن على ابن مسکویه، تجارب الامم، ترجمه ابو القاسم امامى و على نقى منزوى‏، ناشر: سروش / توس‏، تهران‏، چاپ اول ۱۳۶۹ / ۱۳۷۶، ج ‏۱ ص ۳۴۲

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن