مبارزه با همجنسبازی در ایران باستان
کمال تأسف، مدتی است که در فضای مجازی شاهد به راه افتادن کمپینهای حمایت از همجنسبازی هستیم. شگفتانگیز اینجاست که برخی از جریانات افراطی باستانگرا، که به دروغ خود را وطنپرست مینامند، در رأس این کمپینها قرار گرفتهاند. افرادی که دم از عشق به ایران میزنند، اما در عمل مروّج فرهنگ منحط غربی هستند. این مقاله پاسخی است به رفتارهای زشت و زنندهی این قبیل افراد…
اسلام، امتداد همهی ادیان الهی، و رسالت محمد (ص) ادامهی رسالت همهی پیامبران بوده است. از همین روی مولانا در مثنوی چنین میگوید که «نام احمــد نام جملـه انبیـــاست، چون که صد آمد نود هم پیش ماست». به راستی همهی انبیاء در مسیر نظامسازی اجتماعی دست به اقداماتی زدند، و هر یک برای مبارزه با تباهی جهاد نمودند. ایران نیز از این امر مستثنی نبوده و نیست. در ایران باستان همانند دیگر ملتها معضلاتی فرهنگی و اجتماعی وجود داشت، از جمله معضل همجنسبازی (در برخی لایههای اجتماعی) که هم دین زرتشتی و هم دین اسلام به شکلی محکم با این سیاهی و ننگ مقابله کردند. یان ریپکا مینویسد که مسئله همجنسبازی پدیدهاى است که از دیرباز در ایران شیوع داشته و با استقرار نفوذ ایرانى در دوران اولین خلفاى عباسى، عشقورزى به پسران، به مرکز خلافت که همسایه ایران بود نیز سرایت کرد.[۱] حتی آثنایوس نوکراتیسى (قرن دوم میلادی) به نقل از هرودوت، پس از بیان رسم چندهمسری (داشتن همسران رسمی و غیررسمی) در میان پارسیان، اعتراف میکند که رسم همجنسبازی نیز از یونان به میان پارسیان رسیده و آنان نیز به این معضل دچار شدهاند.[۲] اکنون زمان آن رسیده است که به مبارزهی دین زرتشتی علیه این سیاهی اشاره میکنیم.
در ارداویرافنامه (ارتاکویرازنامگ) که از مکتوبات موبدان زرتشتی در شرح عذابهای جهنم است، آمده است که شخصی «کونمرزی» یعنی لواط یا همان همجنسبازی (در ترجمه پروفسور مارتین هاگ: sodomy) مرتکب شد، لذا در جهنم، تیری بزرگ در مقعدش فرو کرده؛ سپس از دهانش بیرون آوردند.[۳] در اوستا، وندیداد، فرگرد یکم، بند ۱۲ آمده است که عمل «لواط» کرداری اهریمنی و ناشی از خباثت و پتیارگی است که اهورامزدا هیچگاه آن را نمیبخشد.[۴] برای دیدن تصویر کتاب، روی عکس کلیک کنید.
حتی در کتاب «صد در نثر، صد در بندهشن»، باب نهمِ نثر، میخوانیم: «اینکه از غلامبارگی و مواجری کردن [مفعولیت] پرهیز باید کردن. چه سر همهی گناهی دین اینست و در دین به ازین بتر گناه نیست و مرگرزانی [مرگارزانی] بحقیقت ایشانرا شاید خواندن. اگر کسی بدیشان فراز رسد و ایشانرا در میان آن کار ببیند، هر دو را سر بباید بُرید یا از شکم بشکافد، هیچ گناهش نباشد و هیچکس را بیدستوری دستوران و پادشاهان نشاید کشت، بجز از غلامبارگی و مواجری. چه اندر دین گوید که غلامباره با اهرمن [اهریمن] برابر است…» روشن است که حکم کسی که همجنسبازی میکند را اعدام به شکل سَر بُریدن و پاره کردن شکم معرفی میکند، حتی بدون نیاز به محاکمه.[۵]
حتی در روایت اِمید اشَوَهیشتان (که یکی از مهمترین متون پهلویِ نوشته شده توسط موبدان زرتشتی است)، ذیل پرسش ۲۵ میخوانیم که اگر کسی لواط کند، «مرگارزان» میشود. یعنی سزاوار اعدام و ریختن خونش مباح خواهد بود و حتی ثواب ازدواج با محارم هم گناه او را پاک نخواهد کرد.[۶]
در کتاب پنجم دینکرت (از مهمترین کتابهای دین زرتشتی که شرحی بر اوستا است)، فصل ۹، بند ۹ و فصل ۱۰، بند ۳ آمده است که لواط از گناهان بزرگ است.[۷] در «زند وهومن یشت» نیز همجنسبازی عملی شرارتبار و خباثتآمیز نامیده شده است.[۸] «مینوی خرد» نیز لواط را عمل اهریمن و دیوان اهریمنی،[۹] و همچنین به عنوان سنگینترین گناه معرفی کرده است.[۱۰]
در اسلام نیز همجنسبازی گناهی کبیره است و مجازات آن گاهی اعدام و گاهی شلاق است. همچنین گاهی مجازات صورت نمیگیرد، بلکه مجرمین بخشیده میشوند. اکنون به بیان موارد اعدام میپردازیم. بنا بر فقه اسلامی، اگر مردی با مرد دیگر لواط کند، اگر دخول صورت گیرد و هر دو نفر (فاعل و مفعول) راضی بوده باشند، حکمشان اعدام است. همچنین اگر شخصی به زور به مردی دیگر تجاوز کند، فقط شخص متجاوز اعدام میشود. حال اگر دو نفر همجنسبازی کنند، اما دخولی صورت نگیرد، حکمشان اعدام نیست. بلکه بر هر کدام باید ۱۰۰ تازیانه زد. حکم همجنسبازیِ زنان نیز اعدام نیست. بلکه بر هر یک باید ۱۰۰ تازیانه زد. همهی این احکام (اعدام و شلاق) در صورتی انجام میگیرد که حداقل چهار شاهد عادل (که عدالت و راستگوییشان بر قاضی ثابت شده باشد) شهادت دهند که عینِ عمل را دیدهاند، یا اینکه فاعل و مفعول خود از روی اختیار اعتراف کنند. به هر صورت اگر چهار شاهد عادل بر دیدن عینِ عمل شهادت ندهند، یا مجرمین اعتراف نکنند، حکم نیز اجرا نخواهد شد. همچنین اگر فاعل یا مفعول، قبل از گواهی دادنِ شاهدان، توبه کنند، حدّ (اعدام یا شلاق) از او برداشته شده؛ بخشیده میگردد. اما در مورد تجاوز به عنف، بخششی وجود ندارد، مگر اینکه مفعول از حق خود بگذرد.[۱۱]
پینوشت:
[۱]. یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، ترجمه: عیسى شهابى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۸۱، ص ۱۳۴ [۲]. آثنایوس نوکراتیسى / ترجمه: جلال خالقى مطلق، ایرانیات در کتاب بزم فرزانگان، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامى، ۱۳۸۶، ص ۱۰۱- ۱۰۲ [۳]. ارداویرافنامه، بند ۱۹، همچنین بنگرید به:THE BOOK OF ARDA VIRAF, Translated by Prof. Martin Haug, of the University of Munich, revised from the MS. of a Parsi priest Hoshangji. From The Sacred Books and Early Literature of the East, Volume VII: Ancient Persia, ed. Charles F. Horne, Ph.D., copyright 1917, Chapter 19
[۴]. اوستا، پژوهش دکتر ج. دوستخواه، تهران، مروارید، ۱۳۹۱، ج۱، ص ۶۶۱ [۵]. بنگرید به رسالهی «صد در نثر، صد در بندهش»، باب ۹ نثر: Saddar Nasr & Saddar Bundehesh, Edited by Ervad Bamanji Nasarvanji Dhabhar , The Trustees of theParsee Punchayet Funds & Properties , Bombay 1909 , pp.۸-۹Sad Dar, Translated by E. W. West, from Sacred Books of the East, volume 24, Clarendon Press, 1885. Chapter 9
[۶]. روایت امید اشَوَهیشتان، پژوهش نزهت صفای اصفهانی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۶، ص ۱۸۵-۱۸۶ [۷]. کتاب پنجم دینکرت، پژوهش ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، انتشارات معین، ۱۳۸۶، ص ۴۶ و ۵۰ [۸]. Zand-i Vohuman Yasht, Translation by E. W. West, from Sacred Books of the East, volume 5, Oxford University Press, 1897, Chapter 2: 52 [۹]. مینوی خرد، ترجمه احمد تفضلی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۴، ص ۲۲، باب ۷، بند ۱۰ [۱۰]. همان، ص ۵۱، باب ۳۵، بند ۴ [۱۱]. امام خمینی، تحریرالوسیله، جلد ۴، باب حدود، فصل لواط و مساحقه و قیاده