باستان گرایان و سجده کردن در مقابل خدا
![آتشکده یزد](http://adyanuniv.com/zoroastrianism/wp-content/uploads/sites/7/2017/04/Zoroastrian-Fire-Temple-In-Yazd-780x405.jpg)
یکی از شبهاتی که فراوان در فضای مجازی، توسط برخی بیخبران منتشر میشود این است که عدهای مسلمان در حال سجده در محضر خداوند یکتا و در طرفی دیگر، موبدان زرتشتی ایستاده به دعا…!
لیکن به راستی آیا سجده در برابر خدای جهانآفرین، کرداری زشت و سزاوار تحقیر است؟ و آیا در دین زرتشتی سجده وجود ندارد؟
بسیار دیده میشود که جریانات زرتشتیگرا و باستانپرست، برای ابراز وجود و اعلام حضور، دست به انتشار هر یاوهای میزنند، غافل ازاینکه به حقیقت حمله کرده و باطل را نمایان میسازند. به راستی آیا سجده و به خاک افتادن در مقابل خداوند، چیزی غیر از حقگرایی است؟ اینکه انسان در برابر آفریدگار خود تضرّع و اظهار فروتنی کند، کرداری زشت است؟ حال آنکه در سجده، بشر از سر صدق، به ضعف خود و قدرت خداوند اقرار کرده، زیباترین تصویر جهان هستی را به نمایش میگذارد و این نگاهی است انسانی (و نه از نگاه کسی که به ورطهی حیوانیت و شهوت فرو رفته). به گفتهی حافظ:
حافظا سجده به ابروی چــو محرابــش بر که دعایی ز سر صـدق جز آنجا نکنی
انسانی که خودشناس (انسانشناس) باشد، و به ضعف و ناتوانی خود در برابر خداوند، آگاه باشد، خواسته یا ناخواسته کبر و غرور را کنار مینهد و سر بر سجده میدارذ. به گفته مولانا:
امشب شب یاد است و سجود است و قیام چون باده و می، خواب، حرام اســت حرام
و نیز میگوید:
بر پایهی تخت شـــه شاهــان به سجود آی تا باز رهد جــان تو از ننگ گدایی
گذشته از ارزشمندی سجده در مقابل خداوند جان و جهانآفرین، این مسئله در ایران باستان و دینزرتشتی هم به وفور انجام میشد. برای مثال در خرده اوستا، آتش نیایش، به ترجمه و شرح موبد اردشیر آذرگشسب، آمده است: «به تو ای آذر عزیز اهورامزدا به تو، برای نورت نماز میبرم (سجده میکنم)، اَشِموُهی…».[۱] برای دیدن تصویر کتاب، کلیک کنید:
شاهنامه نیز تأیید میکند که سجده در مقابل شاهان و اشراف در ایران باستان وجود داشت. برای مثال بزرگان اسطورهای ایرانزمین در مقابل سام سجده میکنند:
چو از دور ســـام یل آمـــد پدیـــد سپه بر دو رویـــه رده بر کشــیـد
فرود آمــد از باره مهــــراب و زال بزرگــــان که بودند بســیار ســـــــال
یکایک نهـــادنــد ســـر بر زمیـن ابر ســــام یل خواندند آفریــــن [۲]
و هنگامی که پهلوانان ایران نزد کیخسرو رسیدند، همگان در برابر او سر به سجده نهادند:
همه سر سوى رزم توران نهنــــــد همه شادمــانى و ســــــــوران نهــنـد
نهادند سر پیــــــــــش او بر زمیــن همه یک بیک خواندنـــد آفریـــــــــن
که ما بندگانیم و شاهى تراســـت در گاو تا برج ماهى تراســـت [۳]
و نیز آمده است :
همه نامـــداران ایـــــــران سپـــــــــــاه نهادند سر بر زمین پیش شاه [۴]
و در ماجرای “رسیدن اسفندیار بر کوه به نزد گشتاسپ” آمده است که بزرگان در مقابل اسفندیار پسر گشتاسپ سجده کردند:
بزرگان فرزانــــــه و خویــــــــش اوى نهادند سر بر زمین پیش اوى [۵]
و بزرگان نیز بر انوشیروان سجده کردند:
چو نزدیـک نوشیــــــن روان آمدنـد همه یک دل و یک زبان آمدنــــــــد
چنان گشـت ز انبـــوه درگاه شـاه که بستنــــــد بر مور و بر پشه راه
همه بر نهادنــد ســـر بر زمیـــــــن همه شاه را خواندنـــــــــــــد آفرین
بگفتند کــاى شـــاه ما بندهایــــم بفرمان تو در جهان زندهایم [۶]
دیگر منابع متعدد تاریخی گویای این هستند که در عصر ساسانیان، اگر کسی خواهان رسیدن به محضر پادشاه بود، میبایست دهان خود را با پنام (دستاری سفید) میپوشاند و هنگامی که نزد شاه میرسید، در برابر او به خاک مىافتاد و در آن حالت مىماند، تا شاه او را اجازه برخاستن دهد.[۷]
در انتها نمونهای از سجده زرتشتیان بر آتش ارائه میشود. هرچند سجده در مقابل آتش (صرفاً به عنوان قبله) ایرادی ندارد. سجده خانوادگی چند زرتشتی در برابر آتش، در حضور موبد زرتشتی:
به راستی اگر سجده کرداری زشت است، پس چرا این مسئله به وفور در تاریخ ایران و آیین زرتشتی مشاهده میشود؟
پینوشت:
[۱]. خرده اوستا، ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، تهران ۱۳۵۴، ص ۱۰۷ [۲]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه (بر اساس نسخه چاپ مسکو)، تهران، مؤسسه نور، ص ۹۹، بیت ۳۵۰۷ [۳]. همان، ص ۳۰۹، بیت ۱۱۱۳۲، “شمردن کیخسرو پهلوانان را” [۴]. همان، ص ۶۱۷، بیت ۲۲۴۷۲ [۵]. همان، ص ۶۸۴، بیت ۲۴۸۸۲ [۶]. همان، ص ۱۰۹۸، بیت ۳۹۸۲۸ به بعد [۷]. آرتور کرستینسن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه: رشید یاسمى، تهران، دنیاى کتاب، ۱۳۶۸، ص ۵۲۸