مقالات

تحریف اوستا

بحث از تحریف اوستا با متهم شدن بدون دلیل اسکندر مقدونی و اعراب همراه است. حال واقعیت از بین رفتن متون اوستا وتحریف آن چیست؟

با مراجعه به نوشتارهای تاریخی درمی یابیم که زرتشتیان از زمان ساسانیان (و حتی قبل از آن) با دیگر ادیان نوظهور همچون مسیحیت و پیروان مانی و … دچار اختلافات شدیدی بودند و این از نظر پژوهشگران، حقیقتی روشن است. برای مثال دکتر عباس قدیانی در «فرهنگ جامع تاریخ ایران» می‌گوید: «با ظهور سلسله ساسانى، آیین زردشت دین رسمى امپراتورى ایران شد. در این دوره دین زردشتى با مسیحیت و با آیین مانى در جنگ بود.»[۱] یان ریپکا میگوید: «روحانیان زرتشتى، در سده چهارم، ناچار بودند به مبارزه‏‌ها و رقابت‏‌هاى زیادى با آیین‏‌هاى مانوى و مسیحى، که در آن اوان احکام دین خود را به‏ طور جامع و کاملا مدون در دست داشتند، تن دردهند.»[۲] در همین درگیری‌ها بود که اسلام نیز اعلام موجودیت کرد و خطری تازه برای دین زرتشتی (که در عصر ساسانی از درون پوچ و تهی شده بود) به شمار آمد. سرعت گسترش اسلام بسیار بیشتر از سرعت مسیحیت و آیین مانی بود. همین امر موجب شد که زرتشتیان در مناظرات و گفتگوها با مشکلاتی جدی مواجه شوند و علت آن نیز چنین بود که خرافات و باورهای نادرست و نابخردانه دین زرتشتی را فرا گرفته بود. دین زرتشتی در این زمان تا حد زیادی از پیروانش را از دست داده بود یعنی بسیاری از مردم ایران، مسیحی، مانوی (و یا حتی بودایی) و مسلمان شده بودند. در این زمان بود که رهبران زرتشتی که از لحاظ فکری و عقیدتی در حدی بسیار بحرانی به سر می بردند، دست به رِفُرمی گسترده زدند و با حذف مقدار بسیار زیادی از متون دینی خود و نابود ساختن هماهنگ سایر متون، کار تحریف را به انجام رساندند. گرانتوسکى میگوید: «در سده سوم میلادى نوشته‏‌هاى کتاب مقدس زرتشتیان یعنى اوستا تصحیح شد. بعدا در سده‌‏هاى چهارم و ششم متون آن جمع‏ آورى و مدون گردید. در زمان ساسانیان الفباى اوستائى ویژه‌‏اى به نام زند پدید آمد . امروز هم متن اوستا با همان الفبا در دسترس است، و حتى ضمن آن ترجمه فارسى میانه آن با تفسیر به نام پازند تدوین گردید.»[۳]

آرتور کریستین سن در کتاب «ایران در زمان ساسانیان‏» می‌گوید: «قراینى در دست داریم، که از روى آن می‌توان گفت شریعت زردشتى در قرن نخستین تسلط عرب تا حدى اصلاح شده و تغییر پیدا کرده است و زردشتیان خود مایل بوده‏ اند، که بعضى از افسانه‌‏ها و اساطیر عامى و بعضى از اعتقاداتى را که، در فصول اوستا ثبت شده بود، حذف‏ کنند.»[۴] و همین طور می‌گوید: «شریعت زردشتى، که در زمان ساسانیان دین رسمى کشور محسوب می شد،مبتنى بر اصولى بود، که در پایان این عهد بکلى میان‏ تهى و بى ‏مغز شده بود. انحطاط قطعى و ناگزیر بود. هنگامى که غلبه اسلام دولت ساسانى را، که پشتیبان روحانیان بود، واژگون کرد، روحانیون دریافتند، که باید کوشش فوق العاده براى حفظ شریعت خود از انحلال تام بنمایند.»[۵] و ادامه به صراحت تحریف عمدی و نابود کردن بخش عظیمی از اوستا توسط رهبران دینی زرتشتی را بیان می‌کند. یان ریپکا می‌گوید: «نحله‏‌هاى مختلف و فرقه‏‌هاى گوناگون مذهبى متکلمان رسمى را بر آن داشتند که در آن‏ احکام اوستایى دست به اصلاحات و تغییراتى بزنند. بنابر سنت، شرایع در دوران ساسانیان بیست و یک «نسک» (فصل، بخش) داشته که فقط قسمت کوچکى از آن براى ما به ‏جاى مانده است. کهن‏ ترین دست‌‏نویس‌‏هاى اوستا، که امروز در دست است، فقط از سده سیزده و چهارده بوده، حتى پاره ‏اى از آنان بسیار متأخرتر است.»[۶]

پی نوشت:
۱- عباس قدیانی، فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج ۱ ص ۴۲۲
۲- یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، صفحه ۳۵
۳- گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، صفحه ۱۶۱
۴- آرتور کریستین سن؛ ایران در زمان ساسانیان، صفحه ۲۰۸ – ۲۰۹
۵- آرتور کریستین سن؛ ایران در زمان ساسانیان، صفحه ۵۷۱
۶- یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، صفحه ۳۵ – ۳۶

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن