جنگ مذار و ضربت بر پیکر امپراتوری ساسانی
در عصر خلافت ابوبکر، اولین درگیریهای مرزی میان دستگاه خلافت و ساسانیان آغاز گردید. جالب است بدانیم که در همان ابتدای درگیریها، سپاه عرب با وجود اینکه از حیث توان نظامی بسیار پایینتر از ارتش ساسانی بود، اما در غالب درگیریها کامیاب بود. جنگ مذار در ماه صفر سال ۱۲ هجری رخ داد، و شگفتانگیز این است که بنابر متون تاریخی، خالد بن ولید (نماینده ابوبکر و فرمانده سپاه عرب) پس از آغاز درگیری به هرمز نامه نوشت و به او اعلام کرد که به سوی نقطهای معین میآید (و او را برای مقابله فراخواند). هرمز هم پس از دریافت این نامه، به جمع آوری نیرو پرداخت و تعدادی از سربازان فراری و سپاهیان پراکنده را گرد آورد تا به جنگ «خالد بن ولید» بروند. قارن، قباد و انوشگان سه فرمانده ارتش ساسانی در این نبرد شدند[۱].
در آغاز درگیری، قارن (از فرماندهان ارتش ساسانی)، به عرصه آمد و مبارز طلبید. یکی از فرماندهان عرب با او درگیر شد و او را کشت. همین امر سبب شد تا ارتش ساسانی از حیث روحیه و توان دچار ضعف گردد. متون تاریخی گویای این هستند که در جنگ مذار سى هزار نفر از نیروهای نظامی ساسانیان کشته شدند، به علاوه بسیاری از کسان که هنگام فرار در آب غرق شدند[۲].
پس از جنگ، خالد بن ولید، زنان و فرزندانِ جنگاوران و کسانى که به آنها کمک کرده بودند را به اسیرى گرفت و کشاورزان و پیشهوران ایرانی که درجنگ شرکت نداشتند را به حال خود گذاشت و آسیبی به آنان نزد، بلکه بر اساس قرارداد آنان را ملزم به پرداخت جزیه نمود[۳]. آنچه دربارهی جنگ مذار و حوادث آن رخ داد را بسیاری از منابع تاریخی از جمله «تاریخ طبری»، «الکامل فیالتاریخ»، «البدایهوالنهایه» و… تأیید کردهاند[۴].
اما جالب است بدانیم که خالد بن ولید از خشنترین شخصیتهای تاریخ صدر اسلام است و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بارها از رفتارهای زشت خالد بن ولید (که خود را به ظاهر مسلمان معرفی میکرد) ابراز بیزاری نمودند[۵]. حتی در منابع تاریخی آمده است که خالد در حال خشم، تا جوی خون به راه نمیانداخت، آرام نمیشد[۶]. این شخص همان است که در زمان خلافت ابوبکر، قصد داشت حضرت علی (علیه السلام) را -به جرم مخالفت با ابوبکر- ترور کند، اما عملش ناتمام ماند[۷]. به هر روی میبینیم که همین خالد بن ولید به دلیل حضور برخی از بزرگانِ صحابه مجبور میشود تا حدی انسانیت را رعایت کند! چنانکه گفته شد، وی پیش از جنگ به ارتش ساسانی، اعلام جنگ داد و از یورش ناگهانی به نواحی مسکونی پرهیز کرد. همچنین جان و مال و ناموس زرتشتیانی که حاضر به جنگ علیه سپاهیان عرب نبودند را از تعرض مصون نگاه داشت (و فقط زنان و فرزندانی کسانی به اسارت گرفته شدند، که در جنگ حاضر بودند). این یعنی هرچند خالد بسیار علاقهمند به قتل و غارت بود، اما شخصیت موجه برخی صحابه او را به سمت رعایت عدالت نسبی سوق میداد.
دیگر نکتهی قابل توجه، بیانگیزگی ایرانیان در دفاع از حکومت ساسانی بود. گفته شد که در این نبرد حداقل سی هزار ایرانی کشته شدند. اما باید دانست که تعداد جنگجویان سپاه عرب بسیار کمتر از ایرانیان بود. ایرانیان با وجود داشتن قدرت برتر نظامی، نتوانستند و نخواستند در مقابل سپاه عرب مقاومت کنند. چه اینکه حکومت ساسانی غرق در فساد و ظلم بود[۸]. از همین روی مردمان ایرانی (مگر عدهای اندک) انگیزهای برای دفاع از حکومت ساسانی نداشتند.
پینوشت:
[۱]. تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۷۵. ج۴، ص ۱۴۸۷-۱۴۸۸ [۲]. تاریخ طبری، همان، ج۴، ص ۱۴۸۸ [۳]. تاریخ طبری، همان، ج۴، ص ۱۴۸۹ [۴]. ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران: نشر مؤسسه مطبوعات علمی، ۱۳۷۱. ج ۸ ص ۱۰۴-۱۰۵ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، بیروت: دار إحیاء التراث، ۱۹۸۸. ج ۶ ص ۳۷۹
[۵]. صحیح بخاری، بیروت: دار ابن کثیر یمامه، ۱۹۸۷. ج ۴ ص ۱۵۷۷، حدیث ۴۰۸۴مسند احمد بن حنبل، ناشر: وزراه اوقاف مصر، ج ۱۴ ص ۶۱ حدیث ۶۵۳۳
خطیب تبریزی، مشکاه المصابیح، بیروت: المکتب الإسلامی، ۱۹۸۵. ج ۲ ص ۴۰۳، حدیث ۳۹۷۶
[۶]. مجمل التواریخ و القصص، تصحیح نجمالدین سیفآبادى و زیگفرد وِبِر، نسخه چاپ آلمان (دومونده نیکارهوزن)، ۲۰۰۰ میلادی، ص ۲۱۴ [۷]. ابوسعد عبدالکریم بن محمد السمعانی المروزی، الأنساب، بیروت: نشر محمد امین دمج، ۱۹۸۰. ج ۳ ص ۹۵ [۸]. عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۱. ص ۲۷۲-۵۴-۵۵-۵۹