چگونگی زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی علیه السلام (۵۷)

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1582
    adyanuniv
    سرپرست کل
    1. اگر بازگشت از فعلیت به قوه محال است وانسان پس ازمردن به فعلیت مى رسد: الف) چگونگى زنده کردن مردگان به اذن حضرت عیسى(ع) را توضیح دهید؟ ب) در مورد رجعت و معاد جسمانى توضیح دهید؟

    انسان موجودى است مرکب از بدن و نفس (روح). و تا انسان در عالم مادّه است بین بدن مادّى او و نفسش اتحاد برقرار است و به واسطه ى همین اتّحاد وجودى، نفس به واسطه بدن و در اثر حرکت جوهرى آن و در اثر اعمال اختیارى خودِ نفس که از طریق بدن انجام مى دهد، رشد مى کند و مرگ یعنى قطع شدن ارتباط بین بدن مادى و نفس و قطع شدن ارتباط بین بدن و نفس در دو حالت ممکن است حالت اوّل این است که بدن در اثر حرکت جوهرى تمام قوّه و استعداد خود را به فعلیت برساند و به عبارتى حرکت جوهرى خود را تمام کند در چنین حالتى مرگ را «موت حتمى یا اجل حتمى یا اجل مسمّى» گویند. اگر کسى با چنین مرگى از دنیا خارج شود بازگشت او به بدن مادى محال خواهد بود. حالت دوم قطع ارتباط بین نفس و بدن مادى این است که مشکلى اساسى در بدن ایجاد شود به طورى که نفس نتواند ارتباطتدبیرى خود را با بدن مادى حفظ کند. مثلا شخص دچار مرگ مغزى یا سکته قلبى شود در این حالت از آنجایى که هنوز تمام استعدادهاى وجود انسان به فعلیّت نرسیده است امکان بازگشت روح به بدن وجود دارد. اگر مانع ایجاد شده در بدن رفع شود و بدن قابلیّت لازم را براى بازگشت روح داشته باشد، روح به بدن تعلّق مى گیرد تا استعدادهاى باقى مانده را به فعلیت برساند لذا کسى که با سکته قلبى مرده است با شوک الکتریکى وامثال آن قابل احیاء است چنین مرگى را «موت اخترامى یا اجل معلّق» گویند. بنابراین امواتى که به دست حضرت عیسى (ع) زنده شدند یا پرندگانى که بدست حضرت ابراهیم (ع) زنده شدند با اجل معلق مرده بوده اند. زنده شدن حضرت عزیر و اصحاب کهف نیز از همین قسم است. کسانى هم که در عصر ظهور ولى عصر (عج) رجعت مى کنند با اجل معلّق (مریضى، سم یا شهادت و.

    ) از دنیا رفته اند.

    بعد از اینکه نفس از بدن مادى جدا شد (موت تحقّق یافت)، نفس در عالم برزخ با بدنى برزخى که اصطلاحاً آن را «بدن مثالى» مى گویند به حیات خود ادامه مى دهد. بدن مثالى، موجودى غیرمادى و در واقع باطن بدن مادى است. این بدن در زمان حیات دنیوى متّحد با بدن مادى است و قوام بدن مادى به همین بدن است و در واقع تدبیر نفس بر بدن به واسطه ى همین بدن مثالى است. به عقیده ملاصدرا و تابعین او انسان بدن لطیفتر از بدن مثالى نیز دارد که آن را بدن اخروى مى گویند و انسان در آخرت با آن بدن محشور مى شود. رابطه این سه بدن طولى است یا به عبارتى رابطه ظهور و بطون‏است. بدن اخروى یا جسم اخروى انسان از آن جهت که جمیع کمالات بدن برزخى و دنیوى را داراست عین آن دو است ولى از آن جهت که این دو بدن همه کمالات بدن اخروى را ندارند، غیر آن هستند. به قول ملاصدرا جسم اخروى همان جسم برزخى و دنیوى است حقیقتا و غیر آنهاست رقیقتاً.

    بنابراین معاد جسمانى از دیدگاه حکماى صدرایى با جسم لطیف اخروى است نه با جسم مادى دنیوى و به عبارت دیگر معاد، جسمانى است نه مادى. ماده غیر از جسم است جسم بدون ماده مى تواند باشد ولى ماده بدون جسم نمى تواند باشد، توجه: ماده و جسم در اصطلاح فلسفه غیر از اصطلاح علم فیزیک است جسم اخروى از هر حیث مثل بدن مادى است ولى مجرد از ماده است. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه اکثر متکلمین است که معتقدند جسم اخروى همان جسم مادى و عنصرى‏است.

    جهت مطالعه بیشتر به منابع زیر رجوع کنید:

    – معاد از دیدگاه امام خمینى (ره)

    – معاد یا بازگشت به سوى خدا استاد محمد شجاعى

    – رجعت از دیدگاه عقل، قرآن، حدیث حسن طارمى

     

     

     

     

     

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دکمه بازگشت به بالا
بستن