۳۷٫ در ایران وحدت حوزه و دانشگاه به چه صورت است و این موضوع را با وحدت کلیسا و دانشگاه در غرب

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1531
    adyanuniv
    سرپرست کل
    1. در ایران وحدت حوزه و دانشگاه به چه صورت است و این موضوع را با وحدت کلیسا و دانشگاه در غرب مقایسه کنید.

    وحدت حوزه ودانشگاه به معناى هماهنگى و همراهى این دو نهاد علمى در راستاى تحقق جامعه اى اسلامى و دستیابى به تمدن اسلامى است چه اینکه این دو نهاد همچون دو بال نیرومنددر جهت رشد و پیشرفت کشور محسوب مى گردند و هماهنگى و همراهى این دو، زمینه رشد و تعالى کشور را فراهم نموده وروند آنرا استحکام وسرعت خواهد بخشید در تبیین معنا وهدف وحدت حوزه و دانشگاه بسنده مى کنیم به سخن زیبایى از مقام معظم رهبرى در این خصوص ایشان در تبیین موضوع وحدت حوزه ودانشگاه فرمودند: «وقتى ما وحدت حوزه و دانشگاه را عنوان مى‏کنیم، بدیهى است مقصود این نیست که این دوتا را در عالم واقعیت تبدیل کنیم به یک چیز زیرا اگرچه در گذشته، در حوزه‏هاى علمیه، همان دروسى خوانده مى‏شد که امروز در دانشگاه‏ها خوانده مى‏شود اما اگر فرض کنیم آن دروس حوزه‏هاى علمیه، همانپیشرفتى را که تا امروز کرده است، مى‏کرد، باز امروز باید به مقتضاى تخصص و تشعُّب، هر گروه کار و درس خودشان را دنبال کنند.

    پس مقصود این نیست و مبادا بعضى همین موضوع به این روشنى و وضوح را ندیده بگیرند و درباره غلط بودن شعار وحدت حوزه و دانشجو قلم‏فرسایى کنند». این را همه مى‏فهمند. نه امام و نه دیگر بزرگواران نخواستند بگویند که دانشگاه‏ها جمع شوند بروند قم یا بشوند شعبه‏اى از حوزه قم یا اینکه حوزه قم جمع بشود بیاید توى دانشگاه‏ها حل شود و یا بشود شعبه‏اى از آنها. هیچ‏کس این را نخواست و مطرح نکرد. مسئله این است که ما دو نهاد اصیل دانشجویى داریم: یکى متوجه به کسب علوم مربوط به فهم و تبلیغ دین و نوآورى در مباحث دینى و نوآورى در فهم مسائل روز و حادث‏شونده در زندگى است که این حوزه است.

    و کارش عبارت است از تحقیق در مسائل دینى و فراگرفتن احکام الهى در همه شئون زندگى. آن هم نه فقط در آنچه که مربوط به کنج محراب یا کنج خانه است بلکه در قلمرو وسیع زندگى بشر. این گروه، این را باید فرابگیرند، احکام جدیدش را تحقیق کنند، ناخالصى‏ها و ناسره‏ها را از آن بزدایند و آن را با زبان مناسب، در هر جامعه‏اى و هر زمانى و هر مخاطبى، به رساترین شکل ممکن، به مخاطبان برساند.

    این، وظیفه آن نهاد حوزه‏اى است و اسمش «حوزه علمیه» است. یک نهاد دانشجویى دیگر داریم که این نهاد دانشجویى، ناظر است به اداره امور زندگى مردم منهاى مسائل مربوط به دین. مردم معاش دارند، کسب دارند، ساختمان دارند، راه‏دارند، جسم دارند، شناسایى‏هاى گوناگون لازم است، تحقیق در امور زندگى مردم لازم است.

    علوم مختلف و انواع و اقسام دانش‏ها، براى بهتر کردن و راه انداختن زندگى مردم، وجود دارد. این نهاد هم مشغول فراگیرى این دانش‏هاست که اینها را فرابگیرد و در آنها متخصص و صاحب‏نظر شود. درباره آنها تحقیق کند و آنها را براى پیاده شدن در جامعه آماده کند. تحقیقات نو، دنیایى را جذب کند، و خودش به نوبه خود، تازه‏هایى در این دانش‏ها بیافریند و به بشریت عرضه کند. این هم یک نهاد دانشجویى دیگر. حالا اگر هر دوى این دو نهادهاى دانشجویى خوب کار کنند و با هم رابطه متقابل دوستانه و از خود دانستن یکدیگر داشته باشند، معنایش این خواهدشد که این جامعه، هم دینش، هم دنیایش آباد خواهد شد. آنها جهت‏گیرى زندگى او را تصحیح مى‏کنند، اینها حرکات زندگى او را تسهیل‏مى‏کنند. آنها فکر و ذهن و روح او را، آن‏چنان از زشتى‏ها و نادرستى‏ها مى‏آلایند که بفهمد به کجا باید حرکت کند و اینها وسیله این حرکت را به‏دست او مى‏دهند، تا حرکت کند. وحدت در اهداف کلّى وحدت در کامل ساختن این ملت و این کشور و حرکت با یکدیگر و عبور در دو خط موازى بدون اصطکاک با هم یعنى، هر دو، کار خودشان را بکنند، اما براى یک هدف. آن هدف، ساختن و کامل کردن ملت و کشور ایران است. این‏جور باید حرکت کرد». (بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار دانشجویان، به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه ۷۲/ ۹/ ۲۴) «هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه اسلامى پیشرفته مستقل، جامعه امام، جامعه پیشاهنگ، جامعه الگو، ملت شاهد ملتى که مردم دنیا با نگاه به او جرأت پیدا کنند، تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عملشان پیاده کنند حرکت نمایند. در راه ایجاد چنین‏کشور و جامعه و ملتى، علاجى جز این نیست که دانشجو و طلبه، حوزه و دانشگاه، روحانى و روشنفکرِ تحصیلکرده، در کنار هم، دوش‏به‏دوش هم و با هم، به سمت یک هدف حرکت کنند بدون این نمى‏شود.

    او متدین است و این آگاه به مسائل جهان و مسائل روز». (بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار طلاب حوزه هاى علمیه و دانشجویان دانشگاهها، به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه، ۶۹/ ۹/ ۲۸) و این بسیار متفاوت است با آنچه در غرب وجود دارد زیرا در غرب در یک برهه زمانى (قرون وسطى- قرن پنجم تا قرن پانزدهم میلادى) شاهد تسلط کامل کلیسا بر تمام عرصه هاى زندگى و طرد هر آنچه با آموزه هاى کلیسا مخالف است، مى باشیم و در برهه دیگر (عصر نوزایى- قرن شانزدهم به بعد) با وقوع رنسانس شاهد کنار زدن کلیسا از عرصه اجتماع و محصور کردن آن در کلیساو به تبع آن کنار زدن دین (مسیحیت) از تمامى عرصه هاى زندگى بشرى و حتى از علم و هنر و سکولاریزاسیون هستیم که پیامد آن گسست میان علم و دین و جدایى دین و علم جدید بود و به این ترتیب علم در غرب ماهیتى سکولار پیدا نمود.

     

     

     

     

     

     

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دکمه بازگشت به بالا
بستن