۴۳٫داستان بشارت پیدایش حضرت عیسى به مریم چیست؟

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1527
    adyanuniv
    سرپرست کل
    1. .چرا فرشته اى که براى بشارت دادن تولد حضرت عیسى(ع) به نزد حضرت مریم(س) آمد به شکل مرد جوان وزیبایى بود؟ آیا این امر باعث به وجود آمدن این انحراف بین مسیحیان شده است که حضرت عیسى(ع) فرزند خداست؟ لطفا توضیح دهید. و در آخر این انحراف چه تأثیرى در جامعه مسیحیت گذاشته است؟ در قوانین اجتماعى و فردى اخلاق سیاست و غیره؟

    داستان بشارت پیدایش حضرت عیسى به مریم چیست؟

    درباره نحوه پیدایش حضرت مسیح آمده است که مریم (ع) بین خود و دیگران حجابى قرار داد. وى بخش شرقى همان مسجدى را که خدمتگذارى آن را بر عهده داشت، انتخاب کرد تا از سایر عبادت کنندگان جدا بوده، گرفتار کثرت نشود: «وَاذْکُر فى الْکِتابِ مَرْیم اِذ اَنْتَبذَت مِنْ اَهْلِها مَکاناً شَرْقیاً* فَاتَّخَذَت مِنْ دُونِهِم حِجاباً»(۱) این فاصله گرفتن از جمع و رابطه دایم با خدا داشتن، زمینه صفاى ضمیر است. اگر چه کسى که به ولایت مطلقه رسیده و به آن حضور تام نایل آمده، جلوت و خلوت براى او یکسان است. چنانکه از حضرت امام کاظم (ع) سؤال کردند: چگونه در مکان ازدحام انبوه مردم نماز خواندید؟ آن حضرت در جواب فرمود: من کسى را عبادت مى کردم که او از دیگران که در کنار منند نزدیکتر است. البته براى همگان و در همه حالات چنین توجه و حضورى میسور نیست، از این رو قرآن کریم درباره نماز شب مى فرماید: «اِنَّ ناشِئَه الّلَیلِ هِىَ اَشَدُّ وَطْأ وَاَقُومَ قیلا اِنَّ لَک فِى النَّهارِ سُبْحاً طَویلاً»(۲) در روز، انسان گرفتار مشاغل و سرگرم رفت و آمدهاى فراوان است. اشتغالات گوناگون قلبى و بدنى مانع تجمع حواس است اما در شب این موانع و صوارف یا وجود ندارد یا کم است.

    پیدایش عیسى و مادر شدن مریم از رهگذر غیب، جمعاً یک آیت است: «وَجَعَلْنا اِبنَ مَریَم وَاُمَه ایه»(۳) گرچه در جهان کثرت این دو از هم جدایند، ولى در حقیقت یک آیت است که به صورت عیسى و مریم ظهور کرده است.

    خداى سبحان مسیح را موهبت الهى و رحمت خاصّ حق شمرده، مى فرماید: در آن حال که آن حضرت به دور از مزاحمت دیگران به عبادت حق مشغول بوده، ما روح خود را فرستادیم و او براى مریم به صورت بشرى مستوى الخلقه متمثل شده، بشارت پیدایش عیسى را به او داد. این بشارت همان و مادر شدنش همان: «فَاَرْسَلْنا اِلَیها رُوحَنا فَتَمثَّل لَها بَشَراً سَویاً»(۴)

    اولین نکته درباره آیه مزبور این است که قرآن کریم از جبرئیل (ع) با تعبیر (روح)، یعنى موجود مجرد عقلى یاد کرده است. بنابر این مستفاد از جمله (ما روح خود را به سوى او فرستادیم) آن است که روح خدا در دید تمثلى مریم به صورت بشر تجلى کرده است. تمثل، انقلاب حقیقت نیست، آن گونه که فرشته انسان شود و دوباره آن انسان فرشته گردد، بلکه تمثل آن است که روح، در مثال و در حیطه ادراکى مریم، به صورت انسانى مشاهده شد. باطنش جبرئیل بود و ظاهر و صورتش انسان.

    نکته دیگر آن که در سوره آل عمران آمده است: فرشتگان به مریم بشارت دادند، و آنچه در سوره مریم آمده، این است که خود روح امین متمثل شد.

    سومین نکته آن که نسبت دادن کار یک فرد به جمع: «فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا»، از آن روست که جبرئیل از ملائکه است. وقتى جبرئیل این بشارت را به مریم مى دهد، مى توان این سخن را به همه ملائکه نسبت داد، و یا بدان جهت است که چون فرشتگان، تحت ولایت جبرئیل هستند، پس با اطاعت از او بشارت داده‏اند. آن فرشتگان، مأموران جزئند. پس آن جا که سخن از بشارت ملائکه است مرحله نازله جبرئیل است و آن جا که تمثل است وجود مثالى خود جبرئیل است، منتها در مثال متصل نه مثال منفصل.

    حضرت مریم (ع) که صفوه الله و مطهره و برگزیده خدا بود و بخش شرقى مسجد را براى اعتکاف و عبادت خود برگزیده بود، آنگاه که ناگهان انسانى را در برابر خود دید، احساس خطر کرده همانند همه موحدان در چنین مواقعى، به خدا پناه برد: «قالَتْ اِنّى اَعُوذَ بِالرَحمن مِنْک اِنْ کُنت تقیاً»(۵) سرّ هراس وى آن بود که این مشاهده بى سابقه و طلیعه امر بود. طلیعه امر براى اولیاى الهى شفاف نیست، ولى در ادامه سلوک، آنگاه که به وادى ایمن رسیدند، دیگر سخن از استعاذه نیست، چون مى دانند که مشهودشان پیک وحى و رسول الله است. آن فرشته متمثل به حضرت مریم گفت: من پیک خداى تو هستم آمده ام تا به تو فرزندى طاهر عطا کنم: «قالَ اِنَّما اَنَا رَسُوُل رَبِّکَ لَأَهَب لَکِ غُلاماً زَکیّا». مریم فرمود: چگونه من داراى فرزند خواهم شد در حالى که بشرى با من تماس نداشته و من نیز فرد بزهکار نبوده و نیستم: «قالَتْ أَنّى یَکُون لى غُلام وَلَمْ یَمْسَنى بَشَر وَلَمْ اَکُ بَغْیّاً». جبرئیل فرمود: آرى چنین است تو با بشرى برخورد نداشتى، نه حلال، نه حرام: «قالَ کَذلِک». اما سخن خدا این است: «قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلىَّ هَیِّن»(۶) تحلیل سخن جبرئیل (ع) این است که تو به لحاظ قابلیتِ قابل سخن مى گویى، ولى من پیک فاعلیتِ فاعلم. تو مى گویى: زن اگر بخواهد مادر شود، تماس حلال یا حرام لازم دارد. دامن عفت تو مطهرتر از آن است که برخورد حرام داشته باشى، و حلال هم که واقع نشد. اما من از قدرت خدا سخن مى گویم. او بدون تماس بشرى، زن را مادر مى کند. خداى سبحان که اشیاء را از کتم عدم و بى سابقه وجود مى آفریند به شى‏ء موجود هم فیض پیش بینى نشده مى بخشد.

    بنابراین همان جوابى که به زکریا داده شد به مریم هم داده مى شود. آنگاه که زکریا عرض کرد: خدایا من کهنسالم و همسرم در جوانى عقیم بود، هم اکنون که او هم فرتوت و سالمند است چگونه براى من فرزند به دنیا مى آید: «قالَ رَبِّ اِنّى یَکُونُ لِى غُلام وَکانَت اِمْرأَتى عاقِراً وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الکِبرَ عَیتّاً». جبرئیل امین در آن جا نیز فرمود: قابلیت قابل تنها در امور عادى مطرح است، اما در امور خارق عادت کار با (کن فیکون) انجام مى پذیرد و فقط به فاعلیت فاعل استناد دارد و آن کار بر خداوند آسان است: «قالَ رَبُّک هُوَ عَلىَّ هَیِّن».

    در قصه زکریا (ع) علاوه بر بیان اصل مطلب، براى آن استدلال نیز شده است: «وَقَدْ خَلَقتُک مِنْ قَبْل وَلَمْ تَکُ شَیئاً(۷) تو را آنگاه که چیزى نبودى موجود کردم» (کان تامّه) و هم اکنون تنها وصفى بر اوصاف تو مى افزایم (کان ناقصه).

    نکته: سوره مریم سوره هبه و بخشش است. در این سوره خداى سبحان بخششهاى خود را یادآور شده، مى فرماید ما به زکریا یحیى را، به مریم عیسى را و به ابراهیم اسحق را و به موساى کلیم هارون را هبه کردیم.

     

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دکمه بازگشت به بالا
بستن