این که اقطاب گنابادی خود را نایب امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف می دانند آیا صحیح است؟
![](http://adyanuniv.com/sufism/wp-content/uploads/sites/3/2020/04/صوفیه-و-اهلبیت1.jpg)
فرقه گنابادیه توسط سلطان محمد گنابادی بیدختی تأسیس شد، هر چند خود سلطان محمد در سال ۱۳۲۷ هجری قمری با فتوای مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی به قتل رسید[۱] اما فرقه انحرافی وی به دست اولاد او تا به امروز به حیات خود ادامه داده است قطب فعلی این فرقه دکتر نور علی تابنده است و هر از چند گاهی با ایجاد درگیری و آشوب در نقاط مختلف کشور ضمن جلب حمایت دشمنان اسلام به مظلوم نمائی خود و تضعیف نظام اسلامی می پردازد.
از دیدگاه متصوّفه اساس و اصل تصوف همان ولایت است و هر فرقه ای در پی آن است که آن را برای خود اثبات[۲] و از دیگری نفی کند. گنابادی ها (سلطان محمد گنابادی و فرزندانش) نیر در این ادّعا سعی کردند از دیگر فرقه ها عقب نمانند که به چند نمونه از ادعاهای عجیب و غریب آن ها اشاره می شود:
۱ـ محمد حسن گنابادی معروف به صالح علیشاه می گوید: در بدو غیبت کبری امام دوازدهم، جنید بغدادی از طرف حضرت مأمور شد تا به نام آن حضرت بیعت بگیرد و جانشین خود را هم تعیین کرده به او نیز اجازه تعیین جانشین بدهد و این سلسله اجازه تا زمان ظهور حضرت ادامه خواهد داشت و امروز این اجازه به من رسیده است. [۳] ۲ـ علی تابنده می گوید: سلسله اقطاب مأذون اجازه شان در امر طریقت و درایت با واسطه به امام می رسد. [۴] ۳ـ سلطان حسین تابنده نیز می گوید: سلسله نیابت بعد از غیبت کبری تاکنون بوده و هست و نوابی که از جهت خلافت رسالت نیابت داشتند… .[۵] ۴ـ ملا علی نور علیشاه می گوید: دراویش قائل به نیابت خاصه اند و نایب خاص کسی را گویند که برای امور خود همیشه خدمت قائم غایب برسد.
نمونه هایی از این قبیل حرف ها در آثار آن ها زیاد است و ذکر آن ها چندان لازم نیست. و تا این جا دانسته شد که اقطاب گنابادی خود را نایب خاص امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ می دانند اما محض ادّعا موجب حقانیت این نیست و اشکالات ذیل به آن وارد است:
۱ـ روند نیابت غیبت صغری (نیابت خاصّه) در ایام غیبت کبری باید به تأیید امام ـ علیه السلام ـ برسد و اسناد و مدارک معتبر نشان می دهد که باب نیابت توسط حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ مسدود گردیده است. امام مهدی به آخرین نایب خاص خود نوشت: «کارت را جمع کن و به احدی وصیت منما تا پس از وفات به جایت بنشیند. بدرستی که غیبت تامّه واقع گردید و ظهوری نیست مگر پس از آن که خدای تعالی اذن دهد.» [۶] ۲ـ جناب سلطان محمد گنابادی ادعای فرزند، نوه، نتیجه و نبیره خود را قبول ندارد و سلسله ادعائی خویش را نتوانسته به امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ برساند. [۷] او سعی داشت خود را امام جا بزند.[۸] ۳ـ جنید بغدادی سنّی مذهب است. [۹] اهل بیت و امام قائم را اصلاً قبول ندارد تا خود را واسطه آن حضرت بداند و به غیر از گنابادی ها دیگر فرقه ها و حتّی مشایخ قبلی خود این ها چنین ادعائی نکرده اند.
۴ـ اصل ادّعای نیابت بدون اصل و سند است و قائلان به نیابت امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ (گنابادی ها) کوچکترین دلیلی برای این ادعاهای خود اقامه نکرده اند و فقط و فقط ادعای خود را با زور گاو و شاخش به پیش برده اند. [۱۰] ۵ـ علمای شیعه این ادّعا را در مورد جنید ندارند و آن را دروغ می دانند. [۱۱] الف: آیت الله سید کاظم حائری: صوفیه غلط کرده اند، باید نواب اربعه جنید را تایید می کردند که نکرده اند، جنید هم اگر چنین ادعایی داشته غلط کرده است.
ب: آیت الله سید محمد شاهرودی: جنید هیچ گونه مأموریتی از طرف حضرت حجت ندارد.
بنابر این ادعای اقطاب گنابادی درباره نیابت امام مهدی نه تنها دلیلی ندارد بلکه با ادله قوی و مورد اعتماد علما مردود شمرده می شود.
پی نوشت ها:
[۱] . مدنی، محمد، در خانقاه بیدخت چه می گذرد؟ مقدمه عابدی، احمد، نشر مولف، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش، ص۷۶ـ۷۷٫
[۲] . هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، تصحیح و. ژوکوفسکی، مقدمه قاسم انصاری ، تهران، ماهوری، چاپ نهم، ۱۳۸۲ش، ص۲۶۵٫
[۳] . ر.ک: جذبی، سید هبه الله، رساله باب ولایت و راه هدایت، تهران، حقیقت، اول ۱۳۸۱، صفحه ۲۱۱، و فصلنامه عرفان ایران، شماره ۱۰، صفحه ۱۱٫
[۴] . تابنده، علی، خورشید تابنده، تهران، حقیقت، سوم، ۱۳۸۳، صفحه ۴۲ ـ ۴۳٫
[۵] . فصلنامه عرفان ایران، شماره ۱، ص۱۳٫
[۶] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، الوفا، چاپ دوم، تصحیح شده، ۱۴۰۳ق، ۱۹۸۳ میلادی، ج۵۱، ص ۳۶۰ و ج۵۲، ص ۲۵۲ و ج۵۳، ص۳۱۸٫
[۷] . سلطان محمد، گنابادی بیچاره، ولایت نامه، تهران، حقیقت ، چاپ اوّل ، ۱۳۸۰، ص۲۴۰ـ۲۴۲٫
[۸] . ر.ک: وعیدی، عباس، فرقه صوفیان، تهران، راه نیکان، اول، ۱۳۸۵، صفحه ۱۴۳٫
[۹] . کشف المحجوب، ص ۱۷۱٫
[۱۰] . رک: مدنی، محمد، در خانقاه بیدخت چه می گذرد؟، با مقدمه عابدی، احمد، قم، بوستان کتاب، چهارم، ۱۳۸۵، ص ۱۷۶٫
[۱۱] . رک: خرقه صوفیان، ص ۲۰۷، تا ۲۳۹ و بار فروش، عبد الرضا، آسیب شناسی عرفان، تهران، راه نیکان، اول، ۱۳۸۳، صفحه ۱۹۹ به بعد.
منبع: https://www.andisheqom.com