مقالچه

باز تحریف در حدیثی دیگر

باز تحریف در حدیثی دیگر

در ایقان ۱۹۹ صفحه ای، صفحه ی ۱۹۶، آخر صفحه.
در ایقان ۲۱۶ صفحه ای، صفحه ی ۲۱۳٫
در ایقان چاپ اول: صفحه ی ۱۵۵، می نویسد:
«و فی البحار: ان فی قائمنا اربع علامات من اربعه نبی موسی و عیسی و یوسف و محمد. اما العلامه من موسی الخوف و الانتظار و اما العلامه من عیسی ما قالوا فی حقه و العلامه من یوسف السجن و التقیه و العلامه من محمد، یظهر بآثار مثل القرآن.» و به دنبال آن می نویسد: «با این حدیث به این محکمی که جمیع امورات را مطابق آنچه واقع شده ذکر فرموده اند مع ذلک احدی متنبه نشده و گمان ندارم که بعد هم متنبه شوند الا من شاء ربک…»؛ تا آخر مطالبش. اکنون توجه کنید که جمله ی «من محمد یظهر بآثار مثل القرآن» در هیچ حدیثی و هیچ جایی نیست، بلکه طور دیگری است که نقل می کنیم. در بحارالانوار، ج ۱۳ قدیم، ص ۵۶ و جلد ۵۱ جدید، صفحه ی ۲۱۷، روایتی را ابی بصیر از امام باقر علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:
«فی صاحب هذا الامر اربع سنن من اربعه انبیاء، سنه من موسی و سنه من عیسی و سنه من یوسف و سنه من محمد صلی الله علیه و اله. فاما من موسی، فخائف یترقب و اما من یوسف فالسجن و اما من عیسی فیقال انه مات و لم یمت و اما من محمد صلی الله علیه و آله فالسیف».
و روایت سعید بن جبیر از امام علی بن الحسین علیه السلام که می فرماید:
«فی القائم منا سنن من سنن الانبیاء، سنه من آدم و سنه من نوح و سنه من ابراهیم و سنه من موسی و سنه من عیسی و سنه من ایوب و سنه من محمد صلی الله علیه و اله، فاما من آدم و نوح فطول العمر و اما من ابراهیم فخفا الولاده و اعتزال الناس و اما من موسی فالخوف و الغیبه و اما من عیسی فاختلاف الناس فیه و اما من ایوب فالفرج بعد البلوی و اما من محمد صلی الله علیه و آله فالخروج بالسیف».
در صفحه ی ۵۷ ج ۱۳ چاپ قدیم و صفحه ی ۲۱۷، جلد ۵۱، جدید، محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام چنین نقل می کند که حضرت فرمود:
«ان فی القائم من آل محمد صلی الله علیه و آله شبها من خمسه من الرسل یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی و عیسی و محمد (صلوات الله علیهم) فاما شبهه من یونس فرجوعه من غیبته و هو شاب بعد کبر السن و اما شبهه من یوسف ابن یعقوب فالغیبه من خاصته و عامته و اختفائه من اخوته و اشکال امره علی ابیه و اهله و شیعته و اما شبهه من موسی فدوام خوفه و طول غیبته و خفاء ولادته و تعنت شیعته من بعده بما لقوا من الاذی و الهوان الی أن اذن الله عزوجل فی ظهوره و نصره و ایده علی عدوه و اما شبهه من عیسی فاختلاف من اختلف فیه حتی قالت طائفه منهم ما ولد و قالت طائفه مات و قالت طائفه قتل و صلب و اما شبهه من جده المصطفی صلی الله علیه و آله فخروجه بالسیف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله و الجبارین و الطواغیت و انه ینصر بالسیف و الرعب و انه لا ترد له رأیه و ان من علامات خروجه خروج السفیانی من الشام و خروج الیمانی و صیحه من السماء فی شهر رمضان و مناد ینادی باسمه و اسم ابیه».
در صفحه ی ۲۱۸ حدیث هفتم، جلد ۵۱ بحارالانوار نظیر احادیث فوق است و اما راجع به «سنه من محمد» می فرماید: «و اما من محمد صلی الله علیه و آله فالقیام بسیرته و تبین آثاره ثم یضع سیفه الی….» در صفحه ی ۲۱۸ باز دارد که: «اما من محمد صلی الله علیه و آله فالقیام بسیرته و تبیین آثاره….».
در صفحه ی ۲۲۳، حدیث ۱۰، جلد ۵۱ دارد که: «اما سنته من محمد صلی الله علیه و آله فیهتدی بهداه و یسیر بسیرته» و در صفحه ی ۳۴۵ جلد ۵۲ حدیث ۹۷ دارد:
«قلت: و ما شبهه محمد صلی الله علیه و اله؟ قال: اذا قام سار بسیره رسول الله صلی الله علیه و آله الا انه یبین آثار محمد صلی الله علیه و آله و یضع السیف ثمانیه اشهر هرجا هرجا (مرجا) حتی یرضی الله. قلت: فکیف یعلم رضاء الله. قال: یلقی الله فی قلبه الرحمه».
در تمام این روایات دارد سیره و روشی را که از محمد صلی الله علیه و آله دارد قیام به سیره ی او و تبیین آثار او و خروج به شمشیر و قتل دشمنان خدا و جبابره و سرکشان و بالاخره نصرت و پیروزی او به شمشیر و رعب.
این بود ماحصل تعدادی از احادیث که برای خوانندگان محترم نقل نمودیم ولی حسینعلی بها با کمال پررویی نوشته است که: «و العلامه من محمد یظهر بآثار مثل قرآن». اگر این نیز از محصولات و دروغ های او نیست شما گروه بابی و بهایی در یکی از کتاب های شیعه و سنی پیدا کرده و به ما ارائه دهید. و اگر بروید کتابی هم بنویسید و این مطلب را در آن کتاب بیاورید؛ تازه با اشکالات جدیدی برخورد می کنید از قبیل ناسخ نداشتن قرآن و امثال آن.
حالا که شما می خواهید این را با علی محمد باب تطبیق بدهید آیا وجدانا کتاب علی محمد باب، مثل قرآن است. بگذارید ساکت باشیم و شما و رؤسای شما را بیش از این خجلت ندهیم.
مسلمان و بهایی بداند رؤسای بهائیت در تأویل و جابجا نمودن آیات و روایات، مخصوصا در عوض کردن کلمات و ضمائر، ید طولانی داشته و دارند و همیشه جملات خود را به کتاب هایی از قبیل بحارالانوار و غیره نسبت می دهند و می دانند که بهایی ها، رنگ بحارالانوار را ندیده و مسلمان های بی سواد نیز از محتویات بحارالانوار، بی خبرند. تنها بخبرگان و علمای اعلامند؛ اگر بزرگواریشان اجازه دهد و نگویند: «الباطل یمیت بترک ذکره» به بحار مراجعه و دزدی این گانگسترهای عقاید ملل را برملا سازند، آنها هم کم هستند و اگر تحقیقی کرده و به صورت کتاب تحویل جامعه داده اند در حدی محدود بوده و بعد از مرگشان کسی نیست آنها را تکثیر و یا تجدید چاپ نماید و آن یکهزار و یا پانصد جلد چاپ شده هم در دست افراد بوده یا در گوشه ی کتابخانه ها خاک می خورند و باز دزدان دغل با مراجعه به کتابخانه ها، گاهی آن نسخ را دزدیده و معدوم می سازند تا در دسترس مردم، اعم از مسلمان و غیرمسلمان قرار نگیرد و مردم در جهالت مطلق و بی محتوایی از مذهب خود بمانند؛ لذا می خواستیم اوراق بسیاری را سیاه کرده و تحویل خوانندگان بدهیم ولی گمان می کنم که مختصر و مفید، کارسازتر باشد.
—————————

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن