مقالات

بررسی شباهت های تنصیر

بررسی شباهت های تنصیر(نصرانی سازی) و تبهیه(بهائی سازی)

برای این بررسی تطبیقی ابتدا نگاهی می اندازیم به شیوه های تنصیر از کتاب دکتر حماد الجهنی مترجم: محمد طاهر عطائی:
در قرن پانزدهم و در اثناء اکتشافات برتقالی مبشرین کاتولیک به افریقا داخل شدند. خیلی بعد از آن رساله های تبشیری پروتستانی انگلیسی، آلمانی، و فرانسوی قدم به ورود نهاد.
-بیتر هیلنغ: در همین وقتهای نزدیک با مسلمانان سواحل افریقا مناظره و مناقشه مینود.
-البارون دوبیتز: سال ۱۶۶۴م نصارى را به ایجاد یک دانشکده که مرکز تعلیم دعوت به مسحیت باشد تشویق کرد.


-مسترکارى : که در اواخر قرن هجدهم و اوائل قرن نوزدهم ظهور نمود از اسلاف خود در کار دعوت و تبشیر سبقت جست.
-هنری مارتن مبشر(ت۱۸۱۲م) در روان کردن مبشرین به بلاد آسیای غربی مزیت خاصی داشت وی تورات را به زبان های : هندی، فارسی، وارمنی ترجمه نموده بود.
-سال ۱۷۹۵م (گروه تبشیری لندن) تأسیس گردید و در عقب آن گروه های دیگری در اسکوتلند و نیورک تشکیل شد.
– در سال ۱۸۱۹م جمعیت کلیسای پروتستانی باقبطی های مصر توافق نموده یک گروه ارسالی تشکیل داده نشر انجیل را در افریقا به عهده ایشان سپرد.
-دافید لیفنستون ( ۱۸۱۳-۱۸۷۳م) : وی یک جهان گرد بریطانیائی بود که در وسط آفریقا زیاد گشت و گذار کرده بود، وی پیش از این که کشف کننده باشد مبشر بود.
-در سال ۱۸۴۹م فرستادن گروه های تبشیری به سوی بلاد شام شروع گردید که همین گروه ها تقسیم مناطق را نیز به عهده داشتند.
-در سال ۱۸۵۵م گروه ( جوانان مسیحی) از انگلیس وامریکا تأسیس شد که وظیفه و رسالت مهم آن داخل کردن ملکوت مسیح – چنانچه گمان میکنند-در میان جوانان بود.
-در سال ۱۸۹۵م گروه ( اتحاد طلبه مسیحی در جهان ) تشکیل گردید، رسالت این گروه بررسی احوال شاگردان در تمام مناطق و نشر روح محبت در میان شان بود ( مراد از محبت تبشیر به نصرانیت است)
-صـموئیل زویـمر : وی رئـیس ارسالیات تبشیر عربی در بحرین و رئیس گروه های تنصیری در شرق میانه بود، ادارهء مجله انگلیسی العالم الإسلامی را، که سال۱۹۱۱م تأسیس نموده بود وتا حال از هارتیفورد نشر میشود نیز سرپرستی میکرد سال ۱۸۹۰م به بحرین داخل شد و از سال ۱۸۹۴م به بعد کلیسای اصلاحی امریکائی امکانات کامل در خدمت وی گذاشت ونتائج کاری را که گروه زویمر انجام داده بود تبارزداد، این کار در اجتماع طبیبان در منطقه خلیج انجام یافت و در تعقیب آن نمائشگاهائی در بحرین، کویت، مسقط و عمان تأسیس گردید، همین زویمر از جملهء بزرگترین ارکان تنصیر در عصر جدید به شمار میرود.
-کنث کراج: جانشین صموئیل در ریاست مجله العالم الإسلامی، وی مدتی به تدریس در دانشگاه امریکایى در قاهره مشغول بود، و رئیس بخش لاهوت مسیحی در هارتیفورد امریکا، که معهد مبشرین بشمارمیرود، نیز بود، از جملهء کتابهایش (دعوه المئذنه ) است که سال ۱۹۵۶م به نشر رسید.
-لویس ماسینیون : سرپرستی تنصیر و تبشیر را در مصر به عهده داشت ، وی عضو انجمن لغت عربی در قاهره بود، همچنان به حیث وزیر مشاور در امور شمال افریقا در وزارت مستعمرات فرانسه ایفای وظیفه مینمود .
-دانیال بلس: وی میگوید: «دانشکدهء روبرت در استانبول ( دانشگاه امریکائی فعلی) دانشکدهء مسیحی است، که در هیچ ناحیه اش پنهان کاری نیست نه در تعلیمش و نه در روحیه ایکه برای طلابش آماده میسازد، زیرا مؤسس آن مبشر بود و تاامروز نیز ریاست آن را مبشرین به دوش دارند».
-الأب شانـتور: زمان طویلی در ایام قیام فرانسوی رئیس دانشکـدهء عیسوی در بیروت بود.
-مستر نبروز: سرپرستی دانشگاه امریکائی بیروت را سال ۱۹۴۸م بدوش داشت، وی میگوید: «به دلیل، ثابت شده که تعلیم بزرگترین وسیله ای بوده که مبشرین امریکائی در راه تنصیر سوریه و لبنان از آن استفاده کرده اند.
-دون هک کری: وی بزرگترین شخصیت در مجلس تبشیری لوزان سال ۱۹۷۴م بود، وی پروتستانی است که مدت بیست سال را به حیث مبشر در پاکستان کار کرده است، و از جملهء شاگردان مدرسهء تبشیر عالمی فلر بود، و بعد از مجلس تبشیری کولورادو ۱۹۷۸م به حیث مدیر معهد صموئیل زویمر که دارای مرکز نشر و توزیع دراسات امور تنصیر مسلمین بود، تعیین گردید، این مرکز، که کورس های آموزشی را جهت آماده سازی مبشرین تشکیل میداد، مقرش در کالیفورنیا بود.

افکار و معتقدات

-مقـابله با وحدت اسلامی: قسیـس سیمون می گویـد :وحـدت اسـلامی آرزوهای اقوام مسلمان را جمع نموده وبر نجات از سیطرهء اروپا کمک مینماید، و تبشیرعامل بزرگی در شکست قوت و نیروی این حرکت است بنابرآن لازم است تا توسط تبشیر و دعوت به سوی نصرانیت میان مسلمانان و وحدت آنان حائل واقع شویم.
-لورنس براون می گوید: وقتیکه مسلمانان تحت امپراطوری عربی متحد شوند ممکن است که خطر و عذابی بر جهان باشند و همچنان ممکن است که سبب رفاه و خوشبختی باشند اما اگر همینطور متفرق و پراگنده باقی باشند بی تأثیر و بی ارزش خواهند بود.
-مستر بلس میگوید: همانا دین اسلام است که سد بزرگی در مقابل دعوت به سوی نصرانیت در افریقا واقع گردیده است.
-گسترش اسلام توسط شمشیر: مبشر نلسون میگوید: شمشیر اسلام اقوام افریقا و آسیا را یکی بعد دیگری تابع خود ساخت.
-هنری جسپ مبشر امریکائی میگوید: مسلمانان به حقیقت ادیان نمی فهمند و قدر آنرا نمی دانند، آنان دزدان، آدمکشان و عقب ماندگان اند، و دعوت تبشیری در راه متمدن ساختن شان کار خواهد کرد.
-لطفی لیفونیان که ارمنی بود و در مقابل اسلام چندین کتاب نوشته است میگوید: تاریخ اسلام یک سلسلهء مخفی از خونریزی ها، جنگها و کشتار ها میباشد.
-ادیسون در بارهء حضرت محمد (ص) میگویـد: مـحمد نتوانسته است که نصرانیت را درست بداند، و دین خود را که به آن عرب متدین میباشد برهمان فهم نادرست خود بنا نهاده است.
مبشر نلسن میگوید: اسلام دینی است که از دیگر ادیان تقلید شده است، و بهترین اموری که در آن وجود دارد از نصرانیت گرفته شده، و دیگر امورش از بت پرستان بدون تغییر و یا با اندکی تغییر اخذ گردیده است.
-جسب مبشر میگوید: اسلام بیشتر از آنکه به قرآن اتکاء داشته باشد بر افسانه ها متکی میباشد، که اگر ما افسانه های دروغین را از آن بدور بیندازیم از اسلام هیچ چیز باقی نمی ماند، همچنان میگوید: اسلام یک دین ناقص میباشد، و زن در آن همچون برده زندگی مینماید.
-ف. ج هابر مبشر میگوید: محمد در حقیقت بت پرست بود، زیرا تصور و ادراک وی در بارهء خداوند مفهوم کاریکاتوری را داشت.
-جون تالکی مبشر میگوید: لازم است که ما به مردم نشان دهیم که آنچه درقرآن درست است امر جدیدی نیست و آنچه جدید است درست نیست.

-صموئیل زویمر در کتاب خود ( العالم الإسلامی الیوم) می گوید واجب است که مسلمانان را قناعت داده شود که نصارا دشمنان ایشان نیستند. همچنان میگوید لازم است که کتاب مقدس به لغات مختلف مسلمانان به نشر برسد زیرا این کار بزرگی است در راه دعوت بسوی مسیحیت. میگوید: دعوت مسلمانان بسوی نصرانیت باید توسط شخصی از خودشان و از میان صفوف شان باشد زیرا درخت را یکی از شاخه های خودش قطع می نماید.درادامه میگوید: برمبشرین لازم است که وقتی نتیجهء کار و دعوت خودرا در مقابل مسلمین ضعیف یافتند بر آن قناعت نکنند زیرا واضح است که در قلوب مسلمانان گرایش شدیدی به سوی علوم اروپائیان و به سوی آزادی زنان پیدا شده است.
-صموئیل زویمر در مجلس تنصیری قدس سال ۱۹۳۵میلادی می گوید ( … مقصد تبشیر که دولت های مسیحی شمارا در مناطق اسلامی به خاطر آن روان میکند این نیست که مسلمانان را در مسیحیت داخل سازید زیرا این کار سبب هدایت و عزت برایشان خواهد بود بلکه مقصد اصلی تان آنست که شخص مسلمان را از اسلام خارج نمایید که در نتیجه تعلق به خدا و به اخلاق نداشته باشد اخلاقی که ملت ها مطابق آن زندگی خویش را به پیش میبرند ). ( … شما یک طبقه ای را آماده می سازید که تعلقی را با خداوند نمی شناسند و نمی خواهند که بشناسند و مسلمان را از اسلام خارج نموده و در مسیحیت نیز داخل ننموده اید در نتیجه این طبقه مطابق اراده و خواست استعمار نشأت نموده است که برکار های بزرگ توجه نداشته و راحت را دوست دارند وقتیکه چیزی را می آموزند آنهم به خاطر شهرت خواهد بود و وقتی مقامی را اشغال می نمایند در راه شهرت خویش تمام چیزها را صرف می نمایند.

دوم مجالس ایشان:

-از برای آنان همیشه مجالس منطقوی وجهانی زیادی بوده که از آنجمله است: مجلس قاهره سال ۱۳۲۴هـ/ ۱۹۰۶م این مجلس به دعوت زویمر تشکیل شده بود و هدف از تشکیل آن جمع نمودن گروه های فرستاده شدهء تبشیری پروتستانی، بخاطر فکر نمودن در بارهء نشر انجیل میان مسلمین بود.
-تعداد اهل مجلس به ۶۲ تن از مردان و زنان میرسید که زویمر رئیس آن بود.
-مجلس تبشیری جهانی در ادن بره باکو تلنده سال( ۱۳۲۸هـ/۱۹۱۰م) در این مجلس دعوت شدگان از (۱۵۹) گروه تبشیری از تمام جهان گردهم آمده بودند.

-مجلس تبشیری در لکنو هند ( سال ۱۳۲۹هـ/ ۱۹۱۱م) در این مجلس صموئیل زویمر نیز حاضر بود وبعد از اختتام مجلس ورق هایى برای اهل مجلس توزیع گردید که بر یکطرف آن تاریخ مختصر لکنو از سال ۱۹۱۱م و برطرف دیگر ورق این جملات نوشته شده بود ( اللهم یا من یسجد له العالم الإسلامی خمس مرات فی الیوم بخشوع انظر بشفقه إلى الشعوب الإسلامیه و الهمها الخلاص بیسوع المسیح)
-مجلس بیروت سال ( ۱۹۱۱) . مجلس های تبشیر در قدس سالهای: ( ۱۳۴۳هـ/ ۱۹۲۴م). سال (۱۹۲۸م) مجلس تبشیر دولی. سال ۱۳۵۴هـ/۱۹۳۵م که در این مجلس ۱۲۰۰ نماینده شرکت نموده بود. و مجلس دیگری هم در سال (۱۳۸۰هـ/۱۹۶۱م)
– مجلس کلیسا های پروتستانی سال ۱۹۷۴م در لوزان سویسرا.
-از جملهء خطرناکترین مجالس شان مجلس کولورادو در ۱۵ اکتوبر ۱۹۷۸م بود که تحت اسم ( مؤتمر امریکا الشمالیه لتنصیر المسلمین ) تشکیل شده بود. در این مجلس ۱۵۰ عضو که از فعال ترین عناصر تنصیری در جهان بشمار میرفتند شرکت نموده بودند. این مجلس دوهفته به شکل مغلقی ادامه یافت و با تعیین نمودن یک استراتیجی که بخاطر مهم بودنش پنهان ماند به پایان رسید، و نیز در این مجلس برای انجام دادن همین استراتیجی به پرداخت هزار ملیون دالر فیصله گردید که تادیهء این مبلغ فورا انجام یافته و دریکی از بانک های بزرگ امریکائی گذاشته شد.
-مجلس جهانی تنصیر که در سوید در اکتوبر ۱۹۸۱م زیر نظر مجلس فدرالی لوثرانی برگذار گردید. در این مجلس در بارهء نتایج مجلس های لوزان و کولورادو بحث صورت گرفت. ودر بارهء تنصیر ماوراء البحار تحقیقات زیادی بخاطر تمرکز دعوت بر کشورهای سوم صورت گرفت .
-و همچـان از جملـهء مجـالس شان: مجلس استامبول – مجلس حلوان در مصر-
مجلس تبشری لبنان – مجلس تبشیری بغداد- مجلس تبشیری قسنطینه در الجزایر (که قبل از استقلال بود) مجلس شیکاگو میباشد.
-مجلس مکاتب تبشیری در بلاد هند که این مجلس هر ده سال یکبار منعقد میشد.
-مجلس بلتیمور در ایالات متحده امریکا سال ۱۹۴۲م که این یک مجلس بسیار خطرناک بشمار میرفت، در این مجلس از جملهء یهودیان ابن غوریون حاضر شده بود.
-بعد از جنگ جهانی دوم نصرانیت نظام جدیدی را به خود اتخاذ نمود و آن اینکه مجلس کلیساها در هر شش و یا هفت سال بطور انتقالی از یک شهر به شهر دیگر برگذار میگردید که از آن جمله مجالس ذیل میباشد: مجلس امستردام هالند سال ۱۹۴۸م مجلس ایفانستون امریکا سال ۱۹۵۴م- مجلس دهلی نو هند ۱۹۶۱م- مجلس اوفتالا ۱۹۶۷م در اروپا – مجلس جاکارتا ۱۹۷۵م در اندو نوزیا که در این مجلس سه هزار مبشر نصرانی اشتراک نمود بود.

سوم: مراکز و معاهد مشهور تنصیری:

-معهد صموئیل زویمر در ولایت کلفورنیا، ایجاد این معهد مطابق فیصله های مجلس کولو رادو بود.
-مرکز عالمی برای تحقیق و تبشیر در کلفورنیا، این مرکز تمویل نمودن و استخدام اشخاص لازم برای آماده ساختن مجلس کولورادو و تهیه نمودن اسباب پیشرفت این مجلس را به عهده داشت .
-دانشـگاه امریکـایى در بـیروت (که همان دانشکدهء انگلیسی سابقه در سوریه بود) این دانشگاه سال ۱۸۶۵م تأسیس شد.
-دانشگاه امریکایى در قاهره که بخاطر رقابت و همچشمی با دانشگاه الازهر تأسیس گردیده بود.
-دانشکدهء فرانسوی در لاهور.
-گروه تبشیری کلیسای انگلیسی که از مهمترین گروه های پروتستانی بشمار میرود، از ایجاد این گروه تقریبا دو قرن میگذرد.
-ارسالیات تبشیری امریکائی که از مهمترین آنها گروه تبشیری امریکائی بشمار میرود، سابقهء این گروه به سال ۱۸۱۰م باز میگردد.
-جمعیت ارسالیات تبشیری آلمان شرق که آن را قسیس لبسیوس ۱۸۹۵م تأسیس نموده بود و کار خودرا عملا در سال ۱۹۰۰م شروع نمود.
-سال ۱۸۰۹ انگلیس گروهی را بنام (جمعیه اللندنیه) بخاطر نشر نصرانیت بین یهود تأسیس نمود و ابتدأ فعالیت این گروه این بود که یهودی هایى را که در گوشه و اطراف جهان متفرق بودند بسوی فلسطین سوق داد.

چهارم: بعضی کتاب های تنصیری:

-مباحث مجلس قاهره سال ۱۹۰۶ در کتاب بزرگی بنام ( وسایل تبشیر به نصرانیت بین مسلمین) جمع آوری گردیده.
-زویمر کتابی تصنیف نمود که در آن بعضی بیانات تبشیری را جمع آوری نموده بنام (العالم الإسلامی الیوم) نام گذاری کرد، در این کتاب از وسائلی که مفضی به اختـلافات بین گروه های غیر مسیحـی و جلب آنها بـسوی مسیحیت میگردد بحث نموده و طرقی را که برای مبشر پیروی از آنها لازم است بیان میکند.

-تاریخ التبشیر : از مبشر ادوین بلس پروتستانی .
-کتاب مستر فاردنر: بحشش در این کتاب پیرامون افریقا و طرق نشر نصرانیت در آن و موانع نشر و دور کردن موانع میباشد.
-مجلهء ارسالیات تبشیری پروتستانی که در شهر بال درسویسرا نشرمی گردید واز مجلس ادنبره سال ۱۹۱۰م بحث مینماید.
-مجلهء شرق مسیحی آلمانی، این مجله را گروه تبشیری آلمان شرقی از سال ۱۹۱۰م بدینسو به نشر میرساند .
-دایره المعارف الإسلامیه، این کتاب به چندین زبان رائج به چاپ رسیده است.
-مختصر دایره المعارف الإسلامیه.

پنجم: وسایل و امکانیات شان:

۱-طریق طبابت:

-آنان خدمات طبی را انجام میدهند، البته به خاطرآنکه از این خدمت در راه دعوت بسوی تنصیر استفاده نمایند.
-بول هاریسون کتابی دارد بنام (الطبیب فی بلاد العرب) وی میگوید: ما خود را در بلاد عرب چنان مشاهده مینمودیم که مردان و زنان را گرفته در نصرانیت داخل میکردیم.
-س. أ. موریسون که نویسنده در مجلهء العالم الاسلامی است می گوید: در این وقت مـوقع خیلی مساعـد می باشد که همین طبیب دعوت نصرانیت را در بین تعداد زیادی از مسلمانان در قریه های زیادی، در طول و عرض شهر انجام دهد.
-مبشره رید هاریس می گوید: بر طبیب لازم است که فرصت را بشناسد تا خودرا به گوش و قلب مسلمانان برساند.
-مستر هاربر می گوید: ارسالیات طبی لازم است که خیلی زیاد باشد زیرا افراد این گروه همیشه با مردم عام سروکار دارند و آنان نسبت به مبشرین دیگر تأثیر زیادی بر مسلمانان دارند (مجلس قاهره سال ۱۹۰۶).
-بعضی از طبیبان مبشر اینها می باشند: آن أساوودج، فورست، کارنیلیوسی فاندیک، جورج بوست، تشالرز کلهون ، ماری أوی و دکتور طومسون.

۲-طریق تعلیم:

-آنان تمام فشـار خود را در راه استفاده از این طریقـه و سوق دادن آن بوجهی که اهداف تنصیری شان را برآورده سازد تمرکز داده اند.
-تأسیس مدارس، دانشکده ها، دانشگاه ها، معهدهای عالی و همچنان ایجاد کودکستان ها و پذیرفتن شاگردان در مراحل ابتدائیه، متوسطه و ثانوی.
-در خلال یکصد وپنجاه سال زیاده از هزار ملیون نسخه از نسخه های عهد قدیم وعهد جدید، [یعنی تورات و انجیل] ترجمه شده به یکهزار و یکصدوسی لسان نشر و توزیع نموده اند، البته اینها علاوه بر نشریات و مجله هائی بوده که ارزش آنها تقریبا به هفت هزار ملیون دالر بالغ میگردد.
-استشراق و تنصیر در راه خدمت اهداف مشترک شان از طریق تعلیم با هم همکاری مینمایند.

۳-کارهای اجتماعی:

-ایجاد لیلیه ها برای شاگردان ذکور و اناث.
-ایجاد سالونها.
-توجه به ایجاد مهمانخانه ها،جاهای بودوباش بزرگان،دار الایتام ها دارالمساکین ها.
-توجه به کارهای عام المنفعه و استخدام رضا کاران برای امثال این گونه خدمات.
-تأسیس کتابخانه های تبشیری و استخدام نشرات به شکل گسترده.
-ایجاد مراکز اکتشافات که از این مراکز در راه تنصیر استفادهء شایانی مینمایند.
-بازدید از محبوسین و از مریضان در شفاخانه ها و تقدیم نمودن تحفه ها و خدمات دیگر برایشان.
-ولسون و هلدائی [که دو زن نصرانی اند] در مجلس قاهره سال ۱۹۰۶م از فعالیت یک زن مبشر صحبت نموده گفتند: باید زن مبشر به نشر نصرانیت در میان زنان مسلمان بپردازد.

۴-نسل:

-در اجتماع پاپ شنوده ( ۵/۳/۱۹۷۳م) قسیس ها و سرمایه داران در کلیسای مرقسیهء اسکندریه چندین ماده را به تصویب رسانیدند که از آنجمله بود: از بین بردن محدودیتها در توالد و تناسل در میان گروه های کلیسایى و تشویق به تکثیر نسل توسط تعیین کردن جوائز و مساعدات مادی و معنوی، و تشویق بر ازدواج های جدید میان نصارى، و در مقابل آن ایجاد محدودیتها در توالد و تناسل میان مسلمانـان بـه طور خاص، و این را باید دانست که زیاده از ۶۵% اطباء و کارکنان صحی را افراد کلیسائی تشکیل میدهد.

۵-برپا کردن فتنه ها و افروختن جنگها:

-بخاطر ضعیف ساختن مسلمانان میکوشند که میان شان فتنه ها و جنگها برپا کنند.
-برانگیختن اضطرابات و ناآرامی های مختلف توسط روشن کردن آتش دشمنی و عداوت و بیدار کردن احساسات تنگ قوم پرستی و گروه پرستی، مثل گروه فرعونیه در مصر و فینقیه در شام و فلسطین و لبنان، آشوریه در عراق و بربریه در شمال آفریقا.
-زویمر در مـجلس تبشیری ( ۱۹۱۱م) در لکنو هند میگوید: انقسام سیاسی فعلی در عالم اسلامی دلیل روشن بر کار کردن دست خداوند در تاریخ است که آنرا به نفع دیانت مسیحی می چرخاند و کار آن به پیش می رود.

۶-امکانات و وسائل:

-در اندونزیا به وسائل انتشاراتی تسلط دارند، و چندین رادیوی تبشیری و جرائد قومی در خدمت شان میباشد، احصائیهء سال ۱۹۷۵م نشان میدهد که در آن کشور : (۹۸۱۹) کلیسا، (۳۸۹۷) قسیس و ( ۸۵۰۴) مبشر فارغ البال از گروه پروتستانی و(۷۲۵۰) کلیسا، (۲۶۳۰) قیسس و (۵۳۹۳) مبشر فازغ البال از گروه کاتولیک میباشد، و پلانی طرح کرده اند که مطابق آن باید از تنصیر مکمل اندونوزیا در سال ۲۰۰۰م فارغ گردند.
-در بنگلدیش ارسالیات تبشیری زیادی برای نصرانی ساختن مسلمانان وجود دارد.
-در کینیا نیز سال ۲۰۰۰م را سال تکمیل تنصیر آن میدانند.
-فشار قوی تنصیر در مالیزیا، دول خلیج و افریقا است.
-در مجلس عدم انسلاک درکولالمپور ذکر شد که تقریبا ۲۵۰۰ دستگاه رادیوئی از ۶۴ لسان قومی وجود دارد که در مقابل اسلام صریحا هجوم نموده ضد آن تبلیغ مینمایند.
-مجموع ارسالیات موجود در ۳۸ شهر افریقا به ۱۱۱۰۰۰ ارسالی میرسد که در خدمت بعضی از آنها هواپیماها قرار دارد و توسط آنها طبیبان، ادویه و کارکنان صحی را بخاطر تداوی مریضان در اطراف دور دست وصعب العبور انتقال میدهند.
-فعـلا زیاده بر ۲۲۰ هزار مبشر در جهان وجود داردکه ۱۳۸۰۰۰ آن کاتولیکی و باقی ۸۲۰۰۰ پروتستانی میباشند، تنها در افریقا ۱۱۹۰۰۰ مبشر و مبشره وجود دارد که سالانه دو بلیون دلار را به مصرف میرسانند.

ریشه های فکری و اعتقادی:

-دعوت تنصیر و توسع آن عقب شکست هائی بود که در خلال دو قرن (۱۰۹۹-۱۲۵۴م) در راه بدست آوردن بیت المقدس و اخراج آن از دست مسلمانان، صلیبیها به آن مبتلا شدند.
-پاپ یسوعی میبز میگوید:«جنگ های سرد صلیبـی که آنرا مبشر های ما در قرن هفدهم شروع کرده اند تا الحال ادامه دارد، راهب و راهبه های فرانسوی همیشه تعداد زیادی از آنها در شرق وجود داشته اند».
-مستشـرق آلمانی بیکر به این عقیده است که : «نصرانیت با اسـلام دشمنی شدیدی دارد، زیرا وقتی اسلام در قرون وسطى به نشر رسید سد بزرگی در مقابل نشر نصرانیت واقع شد، دیگر اینکه اسلام به جاهائی رسید و گسترش نمود که مطیع و منقاد نصرانیت بود».
-هدف اساسی تنصیر دست یافتن غرب نصرانی بر بلاد اسلامی بوده که این خود مقدمه ای بر استعمار و سبب مباشر برای از بین بردن قوت مسلمانان و ضعیف ساختن آنان است.
انتشار و جاهای نفوذ:
-تنصیر بر تمام کشورهای سوم انتشار و نفوذ نموده است.
-این دعوت پشتوانهء دولتی بزرگی از :امریکا، اروپا، کلیساهای مختلف، هیئتها، دانشگاه ها و مؤسسه های جهانی، به دست آورده است.
– فشار بزرگ این دعوت متوجه عالم اسلامی است.
-تمرکز این دعوت در اندونوزیا، مالیزیا، بنگلادیش، پاکستان و عموم افریقا میباشد.
مراجــع:
۱- الفکر الإسلامی الحدیث د. محمد البهی –ط۸-مکتبه وهبه در قاهر – ۱۳۹۵هـ/۱۹۷۵م.
۲- التبشیر و الاستعمار المستشار محمد عزت اسماعیل طهطاوی المطابع الامیریه بالقاهره-۱۳۹۷هـ/۱۹۷۷م.
۳-التبشیر و الاستعمار د. مصـطفـى الخالدی و د. عمر فروخ- ط۵- ۱۹۷۳م.
۴- الغاره على العالم الإسلامی ا. ل. شاتلیه، ترجمه محب الدین خطیب و مساعد یـافی- ط۳- المطبـعه السـلفیـه – ۱۳۸۵هـ.
۵-معاول الهدم و التدمیر ابـاهیم سلیمان الجبهان-ط۴- عالـم الکتب فی النصرانیه و التبشیر -الریاض – ۱۹۸۱م.
۶- اضواء على الاستشراق د. محمد عبدالفـتاح علیـان-ط۱-دارالبحوث العلمیه- ۱۹۸۰م/۱۴۰۰هـ.
۷- قاده الغرب یقولون جلال العالم- ط۲-۱۳۹۵هـ ۱۹۷۵م.
۸-مجله البلاغ شماره ۴۸۴تاریخ ۱۴/۲/۱۹۷۹م.
۹- دائره المعارف الإسلامیه
۱۰-دائره معارف الدین و الأخ The Encyclopaedia of Islam–Encyclopaedia of Religion and Ethics
۱۱-Focuc on Christian – Muslim Relations.
پیشینه فعالیت های تبلیغی آمریکایی ها در ایران
منبع: فصلنامه مطالعات تاریخی
نویسنده:دکتر عبدالله متولی (استاد یار دانشگاه اراک)

گروههای تبشیری مسیحی در ایران تا پیش از شکل گیری دولت مقتدر و منسجم صفویه به صورت پراکنده فعالیت می کردند. اوضاع نامساعد داخلی ایران در سالهای پیش از قرن دهم هجری، نبود دولتهای مقتدر مرکزی و نابسامانیهای ناشی از تهاجم قوم مغول و تیمور به ایران، حضور جدی گروههای مبلغ را محدود و حتی غیر ممکن ساخته بود. گزارشهای موجود تنها به حضور شمار اندکی از مبلغان مذهبی اشاره دارد که البته از نتایج کارکرد آنان نیز خبری در دست نیست.
با شکل گیری دولت مرکزی و نیرومند صفوی در ایران به ویژه در دوره شاه عباس اول، مبلغان مذهبی انگیزه بیشتری برای حضور در ایران یافتند. علاوه بر این، علاقه متقابل بین ایران و اروپا برای ایجاد ارتباط مستمر سیاسی و تجاری زمینه ساز گسیل مبلغان به ایران شد. پیشروی سریع عثمانیها در خاک اروپا و شکل گیری دولت شیعه مذهبی صفوی در ایران، اروپاییان را بر آن داشت تا برای نا امن نمودن پشت جبهه عثمانی، ایران را به متحد خود تبدیل کنند. در کنار نمایندگان متعدد سیاسی که در دوره صفویه به ایران می آمدند، ورود دسته های مختلفی از هیئتهای تبلیغی به ایران از دوره شاه طهماسب آغاز شد. سیاست تساهل مذهبی شاه عباس به ویژه درباره مسیحیان، فضای مناسبی در اختیار مبلغین قرار داد. این گروهها در ابتدا می بایست تنها در میان گروههای مسیحی ساکن در ایران تبلیغ نمایند و حق تبلیغ در میان مسلمانان را نداشتند. ولی با تثبیت موقعیت آنان، دامنه فعالیتشان مسلمانان را نیز در بر گرفت و پا از دایره تعهد بیرون گذاردند.
با تغییر فضای داخلی ایران پس از صفویه، از شدت فعالیتهای تبلیغی کاسته شد، اما هرگز متوقف نشد و مجدداً در دوره قاجاریه با جدیت بیشتر و با برنامه های گسترده تری ادامه یافت.
تا آن زمان اغلب گروههای تبلیغی را کاتولیکها تشکیل می دادند. اما در پی تحولات اروپا، بر تعداد و تنوع مبلغان نیز افزوده شد به گونه ای که شاخص ترین آنها مبلغان مذهبی آلمانی بودند که بیشتر در آذربایجان تمرکز می یافتند. دوم گروههای تبلیغی انگلیسی بودند که به عناوین مختلف و وابسته به کلیساهای متعدد پروتستان عازم ایران گردیدند و سوم مبلغان آمریکایی بودند که آنها نیز محل اولیه تمرکز کاری خود را در ارومیه قرار می دادند. به جز اینها، فعالیتهای دیگری توسط مبلغان به صورت انفرادی یا در قالب کلیساهای وابسته به کشورهای دیگر صورت می گرفت.
شیوه های تبلیغ
در قرن سیزده و چهارده هجری با افزایش شمار گروههای تبلیغی، بر فعالیت آنها نیز افزوده شد. در حالی که تا پیش از این ، به دلیل بهره گیری از شیوه های مستقیم، امکان نفوذ وجذب مسلمانان وجود نداشت. بنابراین شیوه ها و روشهای جدید متناسب با جامعه ایران در راس برنامه های تبیلغی قرار گرفت.
مجموعه فعالیتهای این گروهها در چند بخش قابل تفکیک است که در پس اقدامات بشر دوستانه و خیرخواهانه صورت می گرفت. اما دورنمای این اقدامات به خوبی جلوه های تبلیغی و ترویجی آن را نشان می داد. این طبقه بندی به قرار زیر است:
۱ـ کارهای فرهنگی، شامل احداث مدارس، ایجاد چاپخانه ها، انتشار کتاب و روزنامه.
۲ـ فعالیتهای سیاسی، شامل حضور در رده های مختلف اداری و سیاسی کشور در قالب هیئتهای مختلف.
۳ـ اقدامات اقتصادی ، ورود در کارهای تجاری.
۴ـ کارهای عام المنفعه شامل ایجاد بیمارستان و طبابت.

سابقه حضور هیئتهای تبلیغی آمریکا
دو نفر از اولین مبلغان مذهبی آمریکا به ایران آمدند. اسمیت(۲) و دوایت(۳) بودند. زمان دقیق حضور این گروه مذهبی به درستی مشخص نیست. اما بین سالهای ۱۸۳۰ تا ۱۸۳۵ به ایران آمده اند.(۴)
هدف این گروه، ارزیابی اوضاع ایران و مسیحیان ساکن در کشور بود. آنها از طرف «کمیته آمریکایی هیئتهای خارجی» عازم شده بودند و طی چند ماه حضور در ایران، از برخی از شهرها به ویژه مناطق ارمنی نشین دیدن کردند. آنها هنگام بازگشت از این ماموریت یک کشیش آشوری را نیز با خود به آمریکا بردند. گزارش نسبتا مفصلی نیز در خصوص ایران و ارمنستان و به خصوص درباره آشوریان ساکن ارومیه ارائه دادند.(۵) در گزارش آنان، چشم انداز مثبتی از فضای داخلی شهرهای ایران ارائه نشده بود. در بخشی از آن آمده است «روزنه بسیار باریکی از امید در تهران برای فعالیت میسیونری موجود است ولی وضع اصفهان از این حیث به نیمه های یک شب تاریک و ظلمانی شباهت دارد» ظاهراً هنگام ورود این گروه به اصفهان، شورشی علیه آنان شکل می گیرد که با حمایت نیروهای دولتی، نجات می یابند.
دو سال پس از بازگشت این گروه و در واپسین سال حیات فتحعلی شاه، هیئت مذهبی دیگری به سرپرستی یک کشیش آمریکایی به نام پرکینز (۶) به ایران آمدند. اعضای گروه شامل چند کشیش، تعدادی معلم و پرستار بودند. آنها ارومیه را محل فعالیت خود قرار دادند، اما به مرور بر گستره فعالیتشان افزودند و سایر شهرهای آذربایجان را نیز زیر پوشش خود در آوردند. آنچه که در مراحل آغازین راه گشای گروه آمریکایی بود، جلب نظر محمد شاه و دریافت تاییدیه از او بود. پرکینز با استفاده از نفوذ ملک قاسم میرزا، عموی محمد شاه که در آذربایجان قدرتی داشت، توانست به سال ۱۲۵۵ قمری فرمانی برای آزادی فعالیت آمریکاییها در آذربایجان به دست آورد. در این فرمان بیشتر به مسئله تعلیم و آموزش جوانان توجه شده بود. مبلغین آمریکایی این فرمان را مجوزی رسمی برای تثبیت موقعیت و تداوم فعالیت خود تلقی کردند و برای تحکیم وضعیت خود، این فرمان را بعدها به مهر یکی از شیخ الاسلامهای تبریز رسانیدند.(۷)
به هر روی آمریکاییها توانستند در رقابت با سایر مبلغان مذهبی، جایگاه خود را در برخی از شهرهای ایران تثبیت نمایند. آنها در ابتدای فعالیت برای کاستن از حساسیتها، منکر هر گونه تبلیغ مذهبی شدند و حتی در میان مسیحیان نیز این ایده را ترویج می کردند که فقط قصد اصلاح گری داشته، به مذهب مسیحیان ساکن ایران تعرضی نخواهند کرد. طرح این شعار باعث شد تا کشیشان محلی ضمن استقبال از آنها، مخالفتی نیز با حضور آنان ابراز نکنند. ولی این وضعیت دیری نپایید و با آشکار شدن برنامه های مذهبی میسیونهای آمریکایی و تبلیغ برای تغییر کیش کاتولیکها به پروتستان، زمینه اختلاف و درگیری بین مسیحیان ایران را فراهم نمود و حتی به خصومت بین گروههای تبلیغی نیز انجامید.(۸)
دامنه این اختلافات به گونه ای فراگیر بود که در برخی شهرها، ارامنه ساکن برای خنثی کردن فعالیت مذهبی آمریکاییها اقدام به ایجاد مدارس محلی کردند؛ از جمله در تهران مدرسه ای به نام« هایگازیان» در کوچه معیر الممالک تاسیس شد که هدف آن آموزش کودکان و نوجوانان ارمنی و مبارزه با میسیونهای خارجی از جمله هیئت مذهبی پروتستان آمریکا بود. زیرا مدارس آمریکایی در مناطق ارمنی نشین صورت گرفته کتاب و لباس و لوازم التحریر رایگان در اختیار دانش آموزان قرار می دادند و حتی به صورت هفته ای به اطفال پول پرداخت می کردند.(۹)
شیوه های تبلیغی آمریکاییها و عکس العمل مردم در برابر فعالیتهای مذهبی آنان در خور توجه است.

الف ـ مدارس
بخشی از فعالیتهای میسیونرهای مذهبی، ایجاد مدارس جدید در نقاط مختلف ایران بود. بنای اولیه این مدارس ابتدا در مناطق ارمنی نشین صورت گرفت و به مرور در شهرهای دیگر نیز گسترش یافت.
ارومیه و روستاهای اطراف آن به دلیل استقرار آسوریها، پیش از سایر نقاط مورد توجه این هیئتها قرار گرفت. آمریکاییها نیز هم زمان با گروههای تبشیری در ارومیه استقرار یافتند. اولین مدرسه آمریکایی این منطقه در حدود سال ۱۲۵۴ قمری توسط« پرکینز» تاسیس گردید.(۱۰)
پرکینز در کنار تاسیس مدرسه به تدوین متون درسی نیز می پرداخت. عدم تطابق مذهبی این مدارس با ساخت مذهبی سنتی جامعه ایران سبب شد تا موقعیت این مدارس در معرض خطر قرار گیرد که پرکینز با دریافت فرمان محمدشاه سعی در حل این مشکل کرد. (۱۱)
با وجود این مردم از فرستادن فرزندان خود به چنین مدارسی امتناع می کردند . پرکینز به منظور جلب نظر خانواده ها ماهیانه مبالغی پول بین آنها توزیع می کرد. (۱۲)
تلاش گروه پرکینز در ارومیه به تثبیت موقعیت و گسترش فعالیت آنان انجامید. در دوره ناصرالدین شاه تعداد زیادی از روستاهای ارومیه، تبریز و منطقه سلماس نیز تحت پوشش فعالیت این گروه قرار گرفت(۱۳)در این دوره، آموزش انجیل یکی از دروس اصلی مدارس محسوب می شد. ایجاد تمایل به پروتستان بین شاگردان این مدارس و کاستن از تعلقات آنها نسبت به ایران و فرهنگ ایرانی از دیگر برنامه های تبلیغی آنان محسوب می شد. هر چند که مرکز ثقل فعالیت آمریکاییها در ارومیه قرار داشت اما با به بارنشستن فعالیتهایشان در این منطقه توجه خود را به برخی دیگر از شهرهای ایران از جمله تهران، همدان، اصفهان و رشت معطوف کردند. از دوره ناصری به بعد فعالیت این مدارس در آن شهرها آغاز شد. جکسن سیاح آمریکایی که در حدود سال ۱۹۰۳ میلادی از ایران عبور کرده است در هنگام گذر از برخی شهرهای ایران با استقبال و پذیرایی این گروههای مذهبی رو به رو شده بود که به شدت از عملکرد آنها دفاع کرده است. او هنگام رسیدن به همدان به مبلغان مذهبی این شهر اشاره کرده می نویسد: «عده ی اروپاییان این شهر اندک است. بیشتر آنان در هیئت مبلغین آمریکایی خدمت می کنند و این هئیت در سال ۱۸۸۰ میلادی (۱۲۹۷ قمری) دو مدرسه ی پسرانه و دخترانه در همدان تاسیس کرده است »(۱۴)
همان گونه که جکسن می نویسد، مدارس به صورت تفکیکی، دخترانه و پسرانه، فعال بودند. به نظر می رسد درک حساسیت جامعه ایران، این هیئتها را به سمتی کشانید که مدارس را به این شکل اداره نمایند. مدرسه پسرانه رشت نیز در سال ۱۲۸۹ قمری فعال بوده است، تعداد دانش آموزان این مدرسه را ۱۰۳ نفر ذکر کرده اند. در همین زمان مدرسه دخترانه ای نیز با حدود ۸۷ دانش آموز دایر بوده است. تمرکز آموزش مدارس آمریکایی رشت بر مسلمانها بود و ارمنیها کمتر در این مدارس حضور داشتند(۱۵). در دهه پایانی قرن سیزدهم ، مدارس پسرانه و دخترانه تبریز هم فعال بوده است.(۱۶)
تهران به عنوان پایتخت به صورت خاص مورد توجه آمریکاییها قرار داشت با این حال در مقایسه با سایر شهرهای ایران فعالیت آمریکاییها با تاخیر همراه بود. مدرسه پسرانه آمریکایی در سال ۱۲۹۲ قمری و مدرسه ی دخترانه آنها در ۱۳۱۳ قمری فعالیت خود را آغاز کرد.(۱۷)
درباره زمان آغاز فعالیت مدرسه دخترانه آمریکایی در تهران، اندکی تردید کرده اند. علاوه بر سال ۱۳۱۳ قمری، سال ۱۲۹۳ قمری نیز در منابع ذکر شده است و اینکه ظاهرا ناصر الدین شاه شخصا به این مدرسه تعلق خاطر خاصی داشته است و علاوه بر کمک مالی به این مدرسه، خود از نحوه فعالیت آن نیز بازدید می کرد(۱۸) اما در دوره بعد، مظفر الدین شاه در فرمانی، دختران را از حضور در مدارس آمریکایی منع می کند. او دلیل این ممنوعیت را نوع پوشش دختران می داند. اما این فرمان صورت اجرایی به خود نگرفت و دایره فعالیت مدارس در این دوره رونق بیشتری یافت به گونه ای که در نیمه های عصر مظفری، تعداد محصلان دختر مدارس آمریکایی تهران را ۱۴۵ نفر ذکر کرده اند.(۱۹)
یکی از فعال ترین و دیرپاترین آموزشگاههای آمریکایی در تهران «کالج البرز» بنای این مدرسه در سال ۱۲۹۱ ش توسط هئیت آمریکایی به ریاست «باست» در دروازه قزوین پایه ریزی شد. این مدرسه در سالهای بعد به مکانهای دیگری انتقال یافت و ریاست آن نیز به همین ترتیب تغییر می کرد تا اینکه در نهایت در سال ۱۲۹۲ شمسی / ۱۳۳۲ ق بنای مدرسه آمریکاییها که بعدها به البرز شهرت یافت، در مکان فعلی یعنی املاک قدیمی بهجت آباد و خیابان حافظ امروزی ساخته شد. بسیاری از چهره های شاخص و فرزندان اشراف در این مدرسه و تحت نظر معلمین آمریکایی آموزش می دیدند. از نکات مهم و جالب توجه، مکان نسبتا وسیع این مدرسه بود که تا مدتها مورد منازعه قرار داشت. آمریکاییها مدعی بودند این زمین را برای احداث مدرسه خریده اند و این در حالی بود که میرزا هاشم آشتیانی مدعی بخشی از این املاک بود. ظاهراً این موضوع به مجادله ای جدی بین گردانندگان مدرسه و آشتیانی مبدل شده بود. به گونه ای که نخست وزیر وقت، قوام السلطنه، وزارت خانه های امور خارجه و عدلیه گرفتار این مسئله شده برای حل آن کمیسیونی در وزارت امور خارجه تشکیل دادند که متشکل از محمد علی فروغی و نماینده بانک ایران، مستر بوکار نمایند سفارت و منصور السلطنه معاون عدلیه بود. (سندهای شماره ۱،۲،۳)
آمریکاییها معتقد بودند که این املاک را بر اساس قانون، از مستوفی الممالک خریده اند و این در حالی بود که آشتیانی بر اساس اسناد و مدارکی که ارائه می کرد، بخشی از این املاک را متعلق به خود می دانست. اسنادی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد هر چند تمام ابعاد این موضوع را آشکار نمی کند اما به نوعی بخشی از مکاتبات اداری و ادعاهای نماینده سفارت آمریکا به عنوان حامی حقوق مدرسه البرز و دیدگاههای دیوان عالی و در نهایت به نتیجه رساندن موضوع را ارائه می کند.
با اینکه اسناد موجود خبری از تشکیل کمیسیون حل اختلاف نمی دهد و نتیجه اقدام کمیسیون نیز نامشخص است اما اسناد نشان دهنده آن است که تلاش سفارت آمریکا برای ناکام گذاشتن اقدامات آشتیانی فاقد نتیجه ی لازم بوده است.
بخشی از اسناد، متن نامه مفصلی است که از سفارت خانه ی آمریکا خطاب به قوام السلطنه، رئیس الوزراء، به سال ۱۹۲۲ میلادی صادر شده است. در این مکتوب، آمریکاییها سعی داشتند تا بی اعتباری اسناد مورد نظر آشتیانی را اثبات نمایند.
در این نامه، سفارت معتقد است آشتیانی با اتکا بر محتویات پرونده، تلاش کرده موضوع را به دیوان عالی برده از طریق افراد صاحب نفوذ، رای مثبت را به نفع خود به دست آورد. نویسنده در پایان نامه لحن خود را تهدید آمیز نموده، رونق و ثبات روابط تجاری ایران و آمریکا را منوط به دقت در حل این پرونده و البته به نفع آمریکا دانسته است. (سند شماره ۴)
با وجود تهدیدی که توسط سفارت به عمل آمده است، دو نوشته ی کوتاه از دفتر نخست وزیر موجود است که در یکی از آنها به آقای نظم الملک رئیس محکمه وزارت امور خارجه تاکید شده که نتیجه تشکیل کمیسیون حل اختلاف را جستجو کند و اگر کمیسیون به نتیجه ای نرسیده با سرعت بیشتری در خصوص دعوا حکم صادر شود.(سند شماره ۵) در مکتوب دیگر، دفتر رئیس الوزراء، ظاهراً تایید می کند که اسناد و مدارک در اختیار آشتیانی از استحکام و اعتبار بیشتری برخوردار بوده است و تاکید می کند باید بررسی دیگری در پرونده نامبرده صورت گرفته حکم جدیدی صادر شود.(سند شماره ۶)
وزارت امور خارجه در پاسخ به نامه سفارت آمریکا و نیز خواسته دفتر ریاست وزراء جوابیه نسبتا مفصلی برای قوام السلطنه ارسال می دارد. بخش هایی از متن یادداشت به دلیل ناخوانا بودن و خط خوردگیهای مکرر، مفهوم نیست با این حال نویسنده به تحلیل پرونده آشتیانی پرداخته از سال ۱۳۳۳ قمری که ظاهراً پرونده در خصوص این املاک در جریان بوده است ریشه یابی و چگونگی نقل و انتقال زمین و افراد موثر در پرونده و همچنین سیر بررسی آن را توضیح می دهد. به نظر می رسد جوابیه در جهت پاسخ گویی به ادعاهای سفارت آمریکا تنظیم گردیده، پس از توضیح مفصل درباره ی پرونده نهایتا چنین نتیجه می گیرد که آشتیانی در اظهارات خود صادق بوده است و ربع اراضی که مدرسه اشغال نموده، ملک قانونی مشارالیه است. (سند شماره ۷)
پس از صدور این حکم ، عدلیه حدود پنجاه و چهار هزار ذرع مربع از ضلع جنوب غربی اراضی را که در اختیار مدرسه بود به میرزا هاشم آشتیانی واگذار کرده و موضوع خاتمه می یابد (۲۰)
علی رغم این اختلافات، مدرسه آمریکایی در میان سایر آموزشگاههای اروپایی موقعیت مطلوب تری داشت. ریاست مدرسه تا مدتها در اختیار «مستر ادوارد» بود و اواخر دوره یقاجاریه جای خود را به «مستر جردن» داد. از نکات جالب توجه اینکه دکتر جردن ظاهراً به فعالیت داخل مدرسه قناعت نمی کرد و درصدد ایجاد مراکز جنبی برای جلب جوانان بوده است.
در میان اسناد موجود مکتوبی از دکتر جردن به سردار سپه به چشم می خورد که وی ضمن بر شمردن مزایای ایجاد مدرسه و مراکز علمی و فرهنگی برای جوانان و اینکه وجود چنین مراکزی از بیکاری و فساد اخلاق جوانان جلوگیری خواهد نمود، به احداث مرکزی تحت عنوان «مجمع جوانان ایران» اشاره دارد. ریاست این مرکز بر عهده «دکتر شرک» آمریکایی قرار گرفته و در پایان نیز خواستار ملاقات با رضا خان شد تا فواید ایجاد چنین مرکزی را برای او تشریح نماید. (سند شماره ۸) عکس العمل رضا خان که در این زمان پست ریاست وزراء را در اختیار داشت معلوم نیست اما با عنایت به اینکه مدارس آمریکایی تا اواخر سلطنت او همچنان در ایران فعال بودند خود حکایت از عدم مخالفت با خواسته آنها دارد.
اما عکس العمل مردم در برابر فعالیت تبلیغی مراکز آموزشی آمریکایی نیز قابل توجه است. هر چند اسناد و مدارک در این خصوص اندک و محدود می باشد اما همین تعداد آثار نیز نشان دهنده ی آن است که بعضا جامعه ایران به رویه ی مدارس و مراکز آموزشی خارجی آگاه بوده نارضایتی خود را به حاکمیت وقت انتقال می داده است. در اسناد حاضر نامه ای به امضای تجار و اصناف تهران وجود دارد که دقیقاً به فعالیتهای تبلیغی این مدارس تاکید نموده و می نویسد:«آنچه تا کنون از این مدارس بالاخص مدرسه ی آمریکایی مشهود و ملحوظ گردید به غیر از نشر میکرب فساد اخلاق و کوشش در ایجاد نفاق و اختلافات و تزریق اوهام و خرافات در افکار و دماغهای نوباوگان و دوشیزگان ایرانی وبالاخره اضمحلال قومیت و ملیت که قهراً منتهی به تسلط اجانب و تخریب اساس دین مبین اسلامی است مقصود دیگری ندارد» در ادامه برای حل این مشکل توصیه هایی نیز مطرح نموده اند (سند شماه ۹)
درکنار اعتراض مستقیم به عملکرد مدارس آمریکایی، ارسال نامه برای علمای وقت نیز از دیگر راههای مقابله با وضع موجود محسوب می شد. نامه ای به امضای آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله نائینی در دست است که حکایت از نارضایتی مردم نائین از فعالیت مدرسه آمریکایی در این شهر دارد. این دو عالم شهیر جهان اسلام از طریق آیت الله زاده خراسانی خواستار انعکاس موضوع به دولت شده، مضرات فعالیت تبلیغاتی ـ مذهبی آموزشگاههای آمریکایی را یادآور شده اند. آنها در این نامه تاکید کرده اند که اروپاییان برای تخریب اساس اسلام، هزینه های زیادی می پردازند و چون به نتیجه ی لازم نمی رسند از طریق مکاتب و مدارس، راه خود را هموار می نمایند. همچنین یادآور شده اند که افراد آموزش دیده از این مدارس به مرور ایام اداره کننده مدارس اسلامی خواهند شد و مطمئناً تحت تاثیر آموزشهای آنها به تربیت جوانان خواهند پرداخت. ( سند شماه ۱۰)
عکس العمل دولت نسبت به این خواسته ها انعکاس مطلب به وزارت معارف بود که خواستار تحقیقات و پیگیری در خصوص صحت ادعاها و اقدام لازم شده بود.(سند شماره ۱۱)

ب ـ خدمات پزشکی و اقدامات تبلیغی
یکی دیگر از راههای موثری که اکثر گروههای تبشیری برا ی فعالیت خود در ایران برگزیدند، اقدامات درمانی و طبابت بود. پایین بودن سطح بهداشت عمومی در ایران و شیوع بیماریهای واگیر و مرگ و میرهای ناشی از این بیماریها، عملاً فضای مناسبی را در اختیار این گروهها قرار می داد. عدم اهتمام جدی دولتهای وقت در سامان بخشی به امور پزشکی نیز مزید بر علت شده بود تا هیئتهای تبلیغی پزشکانی را نیز همراه خود کنند که البته بعضاً برخی مبلغان، خود اندک مایه ای از دانش پزشکی داشتند و با استفاده از کم دانشی جامعه ایران در قالب اطباء ظاهر شده، به دایر کردن درمانگاه و یا مطلب می پرداختند.(۲۱)
هیئتهای آمریکایی از همان زمانی که فعالیتهای خود را در ارومیه شروع کردند اقدامات پزشکی را در کنار ایجاد مدارس، در زمره ی فعالیتهای اصلی خود قرار دادند. اگر چه نمی توان نقش این پزشکان و درمانگاههای آنان را به ویژه در روستاهای دور افتاده نادیده گرفت اما علی رغم ظاهر خیر خواهانه حرکت آنان، نباید بهره برداری تبلیغی آمریکاییها را در کنار این اقدامات از نظر دور داشت.
«دکتر گرانت» سر پزشک هیئت آمریکایی در ارومیه، اولین بیمارستان آمریکایی را در این شهر پایه گذاری کرد. «دکتر چرال» از اعضای این هیئت نیز مسئولیت بیمارستان را بر عهده گرفت (۲۲)
پس از احداث بیمارستان ارومیه بویژه در جریان جنگ اول جهانی، آمریکاییها بیمارستانهای متعددی در دیگر شهرهای ایران تأسیس کردند.(۲۳)
از مهم ترین این بیمارستانها، بیمارستان رشت در حوالی باغ محتشم بود که حتی پس از شهریور ۱۳۲۰ ش نیز به فعالیت خود ادامه می داد. در تهران نیز آنها ابتدا در منطقه آب سردار، بیمارستانی احداث کردند که پس از مدتی به بلوار کشاورز انتقال یافت تا اینکه بعدها بیمارستان ساسان جای آن را گرفت. آنها درمانگاهی نیز به نام «دریفوس» در تهران داشتند که مدتها بعد از جنگ جهانی دوم فعال بود.(۲۴)
در هر صورت گستره ی فعالیتهای پزشکی هیئتهای آمریکایی همپای دیگر کارهای آموزشی آنها تداوم یافت. البته تبلیغات مذهبی در این اماکن شاید به شکل محدودتر و غیر مستقیم تری نسبت به مدارس اعمال می شد؛ ولی همین شیوه های محدود نیز از چشمان تیز بین جامعه پنهان نمی ماند.
مردم می دانستند که در زیر لوای خیر خواهی اطبای آمریکایی، تمایلات مذهبی نیز نهفته است. سندی با مهر «جامعه اسلامیه» در دست است که از فعالیتهای تبلیغی پزشکان آمریکایی شکایت می کند. بر اساس سند موجود، گروهی از پزشکان آمریکایی در محله قنات آباد تهران درمانگاهی به نام «دارالشفای امید» بر پا کرده به طبابت مشغول شده اند. این سند می گوید سر برگ نسخه های مورد استفاده ی این پزشکان با آیات انجیل طراحی شده است. (سند شماره ۱۲) از این رو شکواییه ای تنظیم و به دفتر ریاست الوزراء که در سال ۱۳۰۲ شمسی در اختیار رضا خان بود، ارسال می شود. به نظر می رسد عکس العمل دولت در قبال این اعتراض، صریح تر و بارزتراز اعتراضات پیشین بود. دولت ضمن ارجاع شکایت نامه به وزارت امور خارجه تأکید می کند که فعالیتهای تبلیغی انها را متوقف نموده و به آنها توصیه نماید برای حفظ مناسبات دو جانبه از اقداماتی که شائبه تبلیغاتی دارد خودداری نمایند.(سند شماره ۱۳)
سفارت آمریکا در پاسخ به این شکایت نامه، ضمن بر شمردن مزایای فعالیت پزشکان آمریکایی و تاکید بر خیر خواهانه بودن اقدامات گروههای آمریکایی در ایران، اعتراض مربوطه را ناشی از تنگ نظری اطبای ایرانی دانسته است که حضور پزشکان آمریکایی را مخل فعالیت خود می دانند و البته تصریح می کند که از انتشار برگه های پزشکی با آیات انجیل خودداری خواهد شد.( سندهای شماره ۱۴ و ۱۵)
به نظر می رسد فشارهای اجتماعی نسبت به فعالیتهای تبلیغی آمریکاییها در ایران به نوعی بر عملکرد دولت تاثیر گذار بوده در فضا سازی برای فعالیت آنها، محدودیتهایی را قائل می شده اند. در سال ۱۳۰۴ شمسی در آستانه تغییر سلطنت، مکتوبی از وزارت امور خارجه در اختیار است که به رضا خان به عنوان ریاست وزراء یادآور می شود که گروه پزشکی آمریکایی در ارومیه برای ادامه قسمت دوم:
گروه پزشکی آمریکایی در ارومیه برای توسعه بیمارستان، زمنیهای بیشتری را لازم داشته ، مدتها پیش قول آنها را از رضا خان گرفته اند . اما با پی گیریهای به عمل آمده ، او با واگذاری زمین مخالفت می کند. در این میان وزارتت امور خارجه اصرار دارد که رضا خان را بر واگذاری این زمینها ترغیب نماید. ( سند شماره ۱۶)
آنچه تا کنون آمد، بخشی از اقدامات گروههای تبشیری آمریکایی بود که در ایران شکل گرفت. در نوشته حاضر تنها به دو بخش مدرسه و طبابت اشاره شد و قطعا فعالیتهای این گروهها در قالبهای دیگری نظیر کمیته های اعانه و یا انتشار روزنامه و چاپ کتاب نیز برقرار بوده است.
در کنار فعالیت این بخش آمریکاییها در زمینه های دیگری از جمله سیاسی، مالی و باستان شناسی در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی در ایران فعال بودند. ورود گروههای مالی مانند شوستر و میلسپو، فعالیتهای باستان شناسی آنها نظیر اقدامات پرفسور پوپ که بخش زیادی از اکتشافات خود را تحت حمایت دولت و با استفاده از معافیتهای گمرکی از ایران خارج کرد از جمله کارکردهای نمایندگان این کشور است که بررسی و تحلیل عملکرد آنها از موضوع این مقاله خارج است.

پی نوشتها
۱٫ استاد یار دانشگاه اراک
۲٫Smith
۳٫Dwight
۴٫نوایی معتقد است آنها در سال ۱۲۴۴ قمری و برای بررسی وضعیت مسیحیان آذربایجان به ایران سفر کردند. ( ایران و جهان، ج ۲، تهران، نشر هما، ۱۳۶۹، ص ۴۴۱). کرزن از سال ۱۸۳۰ میلادی سخن می گوید که یک سال با دیدگاه نوایی اختلاف دارد. ( ایران و قضیه ایران، ج ۱ ، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳، ص ۶۸۸). این در حالی است که جکسن سیاح آمریکایی سال ورود این هئیت را ۱۸۳۵ میلادی می داند که با نظرات پیش گفته اختلاف اساسی دارد. ( سفر نامه ، ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدره ای ، تهران، خوارزمی ، ۱۳۶۹ ، ص ۱۲۵) هما ناطق تمام تاریخهای ذکر شده را اشتباه تلقی کرده به استناد اسناد مبلغان، سال ۱۸۳۱ میلادی را به دست می دهد. ( ایران در راهیابی فرهنگی ۱۸۳۴ ـ ۱۸۴۸، لندن، نشر پیام، ۱۹۸۸، ص ۱۸۰).
۵ . ناطق، هما، ایران در راهیابی فرهنگی ۱۸۳۴ ـ ۱۸۴۸ ، لندن، نشر پیام، ۱۹۸۸ ، ص ۱۸۰٫
۶٫Justin Perkins
۷٫ نوایی، عبدالحسین، ایران و جهان ، ج ۲ ، تهران، نشر هما، ۱۳۹۶ ، ص ۴۴۲٫
۸٫ کرزن، جرج، ایران و قضیه ایران، ج ۱ ، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳٫
۹٫ هوویان، آندرانیک، ارمنیان ایران، تهران، هرمس، ۱۳۸۰، ص ۴۰٫
۱۰ ـ قبال، عباس؛ « داستانی از مبلغین عیسوی در ایران» یادگار، س سوم، شماره ۶ و ۷، ص ۶۰٫
۱۱ـ محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، ج۱؛ تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۶، ص ۲۴۰٫
۱۲ـ ناطق، هما، کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران، تهران، معاصر پژوهان، ۱۳۸۰، ص ۱۷۹٫
۱۳ ـ ایران و قضیه ایران، ص ۶۸۹٫
۱۴ ـ سفرنامه، ص ۱۷۱٫
۱۵ ـ فروحی، علی و طالبی، فرامرز؛ ارمنیان گیلان، چ ۲، رشت، گیلکان، ۱۳۷۷، ص ۱۰۲٫
۱۶ـ قاسمی پویا، اقبال، مدارس جدید در دوره ی قاجاریه ، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷،ص ۵۲۱٫
۱۷ ـ اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، به کوشش سهیلا ترابی فارسانی، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۸، ص ۴۲٫
۱۸ ـ تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، ص ۳۶۸٫
۱۹ـ رامتین، حسین، آمریکاییها در ایران، تهران، با ما، ۱۳۴۱، صص ۳۰ و ۳۱٫
۲۰ ـ دبیرستان البرز و شبانه روزی آن، به کوشش میر اسدالله موسوی ماکوبی، تهران، بیستون، ۱۳۷۸، ص ۱۴٫
۲۱ ـ الگود، سیریل؛ تاریخ پزشکی ایران، ترجمه محسن جاویدان، تهران، اقبال، ۱۳۵۲، ص ۵۸۶٫
۲۲ ـ تاج بخش، حسن، تاریخ بیمارستانهای ایران، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۹، ص ۲۱۰٫
۲۳ ـ مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج ۳، تهران، علمی، ۱۳۷۴/ صص ۹۰ و ۹۱٫
۲۴ـ تاریخ بیمارستانهای ایران، ص ۳۱۱٫

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن