مقالات

جستاری در تاریخ بهایی‌گری در ایران

جستاری در تاریخ بهایی‌گری در ایران

در باره جمعیت بهاییان ایران اطلاعات موجود سخت متناقض است. در اوایل سده بیستم میلادی تعداد ایشان نزدیک به ده‌هزار نفر گزارش می‌شد.۱ بیست سال بعد، در حوالی سال ۱۳۰۷ ش. حسن نیکو، مبلّغ پیشین بهایی، این رقم را اغراق‌آمیز دانست و شمار بابی‌ها در سراسر جهان را، اعم از ازلی و بهایی، ۵۲۰۷ نفر اعلام نمود و نوشت ۳۹۶۰ نفر در ایران زندگی می‌کنند.
به نوشته دنیس مک ایون، استاد دانشگاه نیوکاسل انگلیس، در دایره المعارف ایرانیکا، بهایی‌گری در سال‌های ۱۹۲۸ـ۱۹۵۲ میلادی افزایش سریعی نداشت؛ ولی از سال ۱۹۵۲ گسترش آن شتاب گرفت و این امر به دلیل برنامه‌ریزی‌ها و سازماندهی‌هایی بود که با برنامه «جهاد ده ساله» شوقی افندی آغاز شد.۲ دایره المعارف بریتانیکا (۱۹۹۸) اوج گسترش بهاییت را در دهه ۱۹۶۰ میلادی می‌داند که سبب شد در اواخر سده بیستم میلادی شمار نهادهای بهایی به بیش از ۱۵۰ مجمع روحانی ملی و نزدیک به بیست‌هزار مجمع روحانی محلی برسد.۳
تحرک جدّی مبلغان بهایی و به تبع آن رشد بهاییت، در ایران از دوران سلطنت مظفرالدین شاه قاجار آغاز شد؛ در دوران سلطنت احمد شاه قاجار و رضا شاه پهلوی، که بهاییان از نفوذ و حمایت فراوان در دستگاه دولتی برخوردار بودند، شدت یافت. با این وجود، براساس اسناد می‌توان اظهار داشت که افزایش جمعیت بهاییان ایران به طور عمده از دهه ۱۳۳۰ ش. آغاز شد. در سال‌های ۱۳۲۶ـ۱۳۳۰ محفل ملی بهاییان ایران برنامه خود را برای گسترش بهاییت به مرحله اجرا گذارد و شدّت تبلیغات و فعالیت ایشان از اردیبهشت / رمضان ۱۳۳۴ ش. اعتراض شدید آیت‌الله‌العظمی بروجردی۴ و سایر علما را برانگیخت. پس از ابراز نارضایتی‌های شدید آیت‌الله بروجردی، حکومت پهلوی ناگزیر به محدود کردن فعالیت بهاییان شد. به دستور شاه، پزشک مخصوص بهایی او، سرلشکر عبدالکریم ایادی، مدّت کوتاهی ایران را ترک کرد و در ایتالیا اقامت گزید۵ و در ۱۶ اردیبهشت مقامات نظامی (سرتیپ تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران و سرلشکر نادر باتمانقلیچ رئیس ستاد ارتش) به تصرف و تخریب حظیرهالقدس، مرکز بهاییان تهران، یاری رسانیدند. بختیار این محل را مقرّ رکن دوم ستاد ارتش ساخت.
دکتر مهدی حائری یزدی علت مقابله شدید آیت‌الله بروجردی با بهاییان را چنین ذکر می‌کند: در مسئله بهایی‌ها، تا آنجایی که ایشان تشخیص می‌داد، [این بود] که بهایی‌ها یک گروه ناراحت‌کننده و اخلال‌گر در ایران هستند. مسئله صرف اختلاف مذهبی نبود. این‌طوری هم که معروف بود، تا یک اندازه‌ای هم درست بود، [این بود] که این گروه یک نوع سر و سرّی با منابع خارجی دارند و بیشتر مجری منافع خارجی هستند تا منافع ملی. در این طریق مرحوم آیت الله بروجردی به هیچ وجه تردیدی از خودش نشان نمی‌داد که [از] آنچه گروه بهایی‌ها از دستش برمی‌آید [جلوگیری کند] از اذیت‌ها و کارهای موذیانه‌ای که بهایی‌ها دارند و در باره مسلمان‌ها دریغ نمی‌کنند. یعنی به طور مخفیانه افراد خودشان را وارد مقامات اداری می‌کنند و مقامات را اشغال می‌کنند. بعد هم، مسلمان‌ها را ناراحت می‌کنند، می‌زنند، از بین می‌برند. از این کارها خیلی زیاد می‌کردند، حالا بگذرید از اینکه الآن صورت حق به جانبی به خودشان می‌گیرند. کاری ندارم به وضع فعلی؛ ولی آن زمان این شکل بود. واقعاً هرکجا که دستشان می‌رسید، به هر وسیله بود، هر مقامی بود اشغال می‌کردند و سعی می‌کردند دیگران را از بین ببرند یا وارد مجمع خودشان بکنند و کارهایی که آنها می‌خواهند، انجام بدهند… ولی ایشان [آیت‌الله بروجردی] از این جریان و از این ماجرا آگاه بود و به هر وسیله‌ای بود جلوگیری می‌کرد.۶
حسین خطیبی، که فردی مطلع بود،۷ هدف از همکاری شاه و ارتش با علما را تلاش آمریکایی‌ها برای «تصرف آرشیو» بهاییان و دستیابی به اسامی ایشان اعلام نمود.۸
تاریخ ارائه آخرین آمار بهاییان به آوریل ۱۹۸۵ برمی‌گردد؛ در این تاریخ مرکز سازمان جهانی بهاییان (حیفا، اسرائیل) شمار اعضای خود را در سراسر جهان چهار میلیون و ۷۳۹ هزار نفر اعلام کرد. از این تعداد، ۵۹ درصد در قاره آسیا، ۲۰ درصد در آفریقا، ۱۸ درصد در آمریکا، ۶/۱ درصد در استرالیا و نیم درصد در اروپا ساکن بودند. در این آمار تعداد بهاییان ساکن در ایران اعلام نشده است، مع‌هذا، ادعا شده که ۰۰۰/۸۰۷/۲ نفر از بهاییان در قاره آسیا زندگی می‌کنند.۹ برای ارزیابی این رقم و سنجش میزان صحّت و سقم آن ابزاری در دست نیست. ولی این تصور وجود دارد که مرکز بهاییت همواره در باره شمار پیروان خود اغراق کرده است.
دنیس مک‌ایون می‌نویسد: منابع بهایی ادعا می‌کنند که پس از انقلاب اسلامی در ایران نزدیک به بیست‌هزار نفر بهایی به قتل رسیدند، او این رقم را بسیار اغراق‌آمیز می‌داند و مدعی است که طیّ هفت ساله اوّل حکومت جمهوری اسلامی در ایران نزدیک به ۲۰۰ نفر بهایی اعدام شدند و در طیّ دوران پس از انقلاب جمعاً ۳۰۰ تا ۴۰۰ بهایی در جریان‌های مختلف به قتل رسیدند.۱۰
بهاییانی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعدام یا از ایران خارج شدند عموماً به مشهورترین و ثروتمندترین خانواده‌های بهایی تعلق داشتند و به دلیل تصدی مناصب عالی دولتی یا دستیابی به ثروت‌های عظیم از طریق پیوند با حکومت پهلوی مورد تعقیب قرارگرفتند. افرادی مانند امیرعباس هویدا، حبیب ثابت، هژبر یزدانی، عبدالکریم ایادی، هوشنگ انصاری، غلامرضا ازهاری و غیره، به عنوان شاخص‌ترین چهره‌های فرقه بهایی در ایران، تمامی بهاییان ایران نبودند و اعدام یا فرار ایشان از کشور به معنی پایان حیات بهاییت در ایران نبود.
کانون‌های استعماری و پیدایش بابی‌گری
برخلاف نظر مورّخانی چون احمد کسروی و فریدون آدمیت، که بابی‌گری اوّلیه را جنبشی خودجوش و ناوابسته به قدرت‌های استعماری می‌دانند،۱۱ پژوهش من بر پیوندهای اوّلیه علی محمد باب و پیروان او با کانون‌های معینی، که شبکه‌ای از خاندان‌های قدرتمند و ثروتمند یهودی در زمره شرکای اصلی آن بودند، تأکید دارد. این تصویر، بابی‌گری را از اساس و از بدو پیدایش، فرقه‌ای مشابه با دو نمونه‌ های ترکیه و فرانکیست‌های اروپای شرقی جلوه‌گر می‌سازد.۱۲
ارائه تمامی مستندات خود را درباره پیوند بابی‌گری اوّلیه با کانون فوق به فرصتی دیگر موکول می‌کنم و در اینجا تنها دو نکته را مورد تأکید قرار می‌دهم:
اوّل، حضور پنج ساله علی محمد باب در تجارت‌خانه دایی‌اش در بوشهر و ارتباط او با کمپانی‌های یهودی و انگلیسی مستقر در این بندر و کارگزاران ایشان. اندکی پس از این اقامت پنج ساله بود که باب در سال ۱۸۲۲ م. دعوی خود را اعلام کرد و با حمایت کانون‌های متنفّذ و مرموزی به سرعت شهرت یافت. دوران اقامت باب در بوشهر مقارن است با سال‌های اوّلیه فعالیت کمپانی ساسون (متعلق به سران یهودیان بغداد) در بوشهر و بمبئی. ساسون‌ها در دهه‌های بعد به «امپراتوران تجاری شرق» بدل شدند و در زمره دوستان خاندان سلطنتی بریتانیا جای گرفتند.۱۳ خاندان ساسون بنیان‌گذاران تجارت تریاک ایران بودند و با تأسیس بانک شاهی انگلیس و ایران نقش بسیار مهمی در تحولّات تاریخ معاصر ایران ایفا نمودند.۱۴
دوم، ارتباط نزدیک مانکجی‌هاتریا، رئیس شبکه اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران در سال‌های ۱۸۵۴ ـ ۱۸۹۰، با سران بابی و از جمله با شخص میرزا حسینعلی نوری (بهاء).۱۵
نقش شبکه زرسالاران یهودی و شرکا و کارگزاران ایشان در گسترش بابی‌گری و بهایی‌گری را از دو طریق می‌توان پیگیری کرد: اوّل، حرکت‌های سنجیده و برنامه‌ریزی شده برخی از دولت‌مردان قجر، به ویژه منوچهرخان معتمدالدوله گرجی حاکم اصفهان،۱۶ که به گسترش بابی‌گری انجامید؛ دوم، گرویدن وسیع یهودیان به بهایی‌گری که سبب افزایش کمّی و کیفی این فرقه و گسترش جدّی آن در ایران شد.

پی نوشت :
۱٫ گزارش حزب‌الوطن مصر در نشریه اللواء. بنگرید به: حسن نیکو، فلسفه نیکو در پیدایش راهزنان و بدکیشان، بی‌جا [تهران]، بی‌نا، بی‌تا [حوالی ۱۳۱۰ ش،]. ج ۲، ص ۲۱۴٫
۲٫ Encyclopaedia Iranica. London and New York, Routledge & Kegan Pall. Vol.1, 1985, p449.
۳٫ “Bahai faith”, Britannica CD 1998.
۴٫ برای آشنایی با نمونه‌ای از اعتراض‌های آیت‌الله العظمی بروجردی بنگرید به: «نامه مورخ ۶ تیر ۱۳۲۴ آیت‌الله بروجردی به فضل‌الله زاهدی (نخست‌وزیر)» در: سید محمدحسین منظورالاجداد. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست: اسناد و گزارش‌هایی از آیات عظام نائینی، اصفهانی، قمی، حائری و بروجردی. تهران، شیرازه، ۱۳۷۹٫ صص ۴۹۸ـ۴۹۹٫
۵٫ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست. تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۰٫ ص ۲۰۳٫
۶٫ خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران، نشر کتاب نادر، ۱۳۸۱٫ ص ۴۵٫
۷٫ حسین خطیبی، که از جنجالی‌ترین اقدامات او قتل سرتیپ افشار طوس رئیس شهربانی دولت دکتر مصدق است، در سال‌های قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رهبری یک شبکه مخفی از نظامیان را بر عهده داشت و با شخص شاه مرتبط بود. پس از کودتا، بسیاری از عزل و نصب‌های مقامات نظامی، از جمله انتصاب باتمانقلیچ، پس از رایزنی با خطیبی انجام گرفت.
۸٫ «نامه مورخ ۳۰/۲/۱۳۳۴ حسین خطیبی به دکتر مظفر بقایی»: مجموعه اسناد خصوصی دکتر مظفر بقایی کرمانی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی. خطیبی در این نامه به دو جریان متفاوت اشاره می‌کند. جریان اول مردم و علما هستند که، در واقع، خواستار ریشه‌کن کردن بهاییان می‌باشند و جریان دوم آمریکایی‌ها و شاه که پس از اشغال حظیره‌القدس خواستار پایان دادن به موج ضدّ بهایی هستند. او می‌نویسد: «مخصوصاً چیزی که سر رشته را دراز می‌کند اصرار آیت‌الله بروجردی، برای شدت عمل دولت نسبت به افراد بهایی است؛ از طرف اعلی‌حضرت، رئیس شهربانی و یک [یکی] دو نفر در عرض هفته اخیر چند بار آیت‌الله را ملاقات کرده ولی از این ملاقات‌ها نتیجه نگرفته‌اند. طبق یک اطّلاع خصوصی، اساساً از ایام عید به این طرف، آیت‌الله از اعلی‌حضرت گله‌مند شده است و تاکنون با همه اقداماتی که صورت گرفته است از ایشان رفع گله نشده است.»
۹٫ Iranica, ibid, pp. 449-450.
۱۰٫ ibid, pp. 463-464.
۱۱٫ کسروی (بهایی‌گری، تهران، کتاب‌فروشی پایدار، بی‌تا. صص ۱۲۱ـ۱۲۲) و آدمیت (امیرکبیر و ایران). تهران، خوارزمی، چاپ پنجم، ۱۳۵۵، صص ۴۴۳ـ۴۴۴)، که هر دو نسبت به بهایی‌گری سخت بدبین‌اند، بابی‌گری را به عنوان یک جنبش اجتماعی ـ اصلاحی دینی و انقلابی معرفی می‌کنند و نفوذ استعمار در این فرقه را از زمان انشعاب بابی‌گری به دو فرقه ازلی و بهایی می‌دانند. این نظر تقریباً در تاریخ‌نگاری معاصر ایران رسمیت یافته و مورخان مارکسیست ایرانی و خارجی از جمله احسان طبری (برخی بررسی‌ها درباره جهان‌بینی‌ها و جنبش‌های اجتماعی در ایران، تهران، انتشارات حزب توده ایران، ۱۳۵۸) و میخائیل ایوانف (جنبش بابیه در ایران، مسکو، ۱۹۳۹). نیز چنین نظری ابراز داشته‌اند.
۱۲٫ درباره دو نمه‌های عثمانی و فرانکیست‌های لهستانی و اروپای شرقی، که اوّلی در اواخر قرن هفدهم و دومی اواخر قرن هجدهم میلادی پدید شدند، مراجعه شود به: عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران. تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۷٫ ج ۲، صص ۳۳۱ـ۳۵۷٫
۱۳٫ بنگرید به: تحقیق آنتونی الفری درباره رابطه ادوارد هفتم، پادشاه بریتانیا و زرسالاران یهودی با عنوان: ادوارد هفتم و دربار یهودی او.
(Anthony Allfrey. Edwand VII and his Jewish Court. London. Wcidenfeld & Nicolson. 1991.)
۱۴٫ بنگرید به: [عبدالله شهبازی،] «ساسون‌ها، سپهسالار و تریاک ایران»، مطالعات سیاسی، کتاب اول، پاییز ۱۳۷۰، صص ۱۲۵ـ۱۳۹؛ عبدالله شهبازی. نظریه توطئه، صعود سلطنت پهلوی و تاریخ‌نگاری جدید در ایران تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۷٫ صص ۹۶ـ۱۰۰٫
۱۵٫ مانکجی هاتریا بنیادگذار واقعی اولین سازمان فراماسونری ایران (فراموش‌خانه) است که به دلیل فقدان تحقیقات بنیادین در این زمینه تأسیس آن به غلط به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است.
۱۶٫ منوچهرخان معتمدالدوله مورد احترام فراوان بابیان و بهائیان هر ساله در ۲۸ شعبان به زیارت قبر او در قم می‌روند. او ظاهراً نیای ارتشبد بهرام آریانا است.
منبع: ۸۳۵۶/۳/http://old.mouood.org/content/view

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن