مقالات

تحریف قرآن در نظر بهائیت

تحریف قرآن در نظر بهائیت

از آنجائی که لازمه ظهور هر شریعت جدیدی ، نسخ شریعت قبلی است لذا بهائیان، «بیان» را ناسخ «قرآن»، و «اقدس» را ناسخ «بیان» می دانند.
زعما و مبلغان بهائی، در پاسخ این سؤال که چرا: «بیان ناسخ قرآن است»؟ عموماً پاسخ می دهند: به دلیل تحریف قرآن مجید.
در حالی که منابع اساسی و مسلم بهائیت، مؤید این نظر است که قرآن مجید، در طول تاریخ، به هیچ وجه دستخوش تحریف نگشته است.
میرزا حسینعلی در لوحی مندرج در کتاب «مائده آسمانی»،(۱) همچنین در کتاب: «ایقان»(۲) و «سوره الملوک»(۳) جزماً اعتراف و اذعان می دارد «که قرآن به هیچ وجه و صورتی تحریف در آن راه نیافته، و قرآن تمام بوده و اکنون نیز همان است که بوده است».
بر اساس ملاحظه الواح و تصریحات مذکور است که عبد الحمید اشراق خاوری، عقیده بهائیت را در خصوص شبهه تحریف قرآن مجید، چنین اذعان می دارد: «به صراحت در الواح الهیه نازل گردیده که قرآن مجید تمام و کامل و از دستبرد سارقین و مغرضین محفوظ است».(۴)
نه تنها قرآن مجید، از دستبرد و هر نوع تحریفی در امان بوده است، بلکه بهائیان را الزام است که به اتکاء کتب و آثار زعمایشان، چنین عقیده داشته باشند که کتب آسمانی سلف دست نخورده، و مبرّا از هر نوع تحریفی است.
میرزا حسینعلی در این خصوص تصریح می کند: «چون عاجز از جواب می شوند تمسک به این نمایند که این کتب تحریف شده و من عند الله نبوده و نیست… این قول نهایت بی معنی و بی اصل است. آیا می شود کسی معتقد به کتابی گشته و من الله دانسته آن را محو نماید و از این گذشته تورات در همه روی ارض بود منحصر به مکه و مدینه نبود که بتوانند تغییر دهند و یا تبدیل نمایند بلکه مقصود از تحریف همین است که الیوم جمیع علمای فرقان به آن مشغولند و آن تفسیر و معنی نمودن کتاب است بر هوی و میل خود».(۵)
بر این اساس، میرزا ابوالفضل گلپایگانی در کتاب «مجموعه رسائل» می نویسد:
«ولکن اهل بهاء… بحکم کریمه «وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللهِ» و کریمه » إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ».
حفظ الهی را مانع از تغییر حجت باقیه می دانند و کلام خداوند را مصون از رمی شیطان و مداخله مبطلین می شناسند و تحریف کلمات الهی را تفسیر بغیر ما اراده می دانند».(۶)
تنها دلیلی که در عقیده بهائیت، موجد، نسخ قرآن مجید شده است، همانا سخن و زبان عقیده علی محمد شیرازی است که حسینعلی میرزا، آن را تصویب و چنین نقل نموده است:
«اگر اعتراض و اعراض اهل فرقان نمی بود هر آینه شریعت فرقان در این ظهور نسخ نمی شد».(۷)
بر این اساس مستقیماً، می توان نتیجه گرفت که تحریف، نقص و مقتضیات زمان، موجب نسخ کتاب قرآن کریم نیست، بلکه این لجاجت و اظهار مخالفت بعضی از شیعیان نسبت به علی محمد شیرازی بوده است که او را وادار به مقابله و اظهار دشمنی متقابل نموده است. و چون دستش به سرکوبی مخالفان نرسیده، کتاب خدا را نسخ کرده است!؟…
دیگر آنکه، اگر شیعیان نسبت به علی محمد شیرازی مدارا می کردند و اعتراض و اعراض نمی نمودند، به تصریح نص مذکور، شریعت اسلام نسخ نمی شد، و با عدم نسخ شریعت اسلام، حالتی به وجود می آمد که مانعه الجمع است، از یک طرف شریعت اسلام
نسخ نشده، پس بایست پیرو آن بود و از سوی دیگر چون به علی محمد شیرازی گرویده اند، بایست دست از شریعت اسلام برداشت و متمسک به بیان شد؟…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت
۱ ـ مائده آسمانی ج۷، ص۲۱۹
۲ ـ ایقان ص۱۵۴
۳ ـ سوره الملوک ج۵، ص۱۱ و ۲۲ و «آثار قلم اعلی»
۴ ـ محاضرات ص۱۰
۵ ـ ایقان ، ص۶۵
۶ ـ مجموعه رسائل ص۴۹، همچنین در تأیید این مسئله که بهائیان به تحریف هیچ یک از کتاب های آسمانی معتقد نیستند، مراجعه شود به «فرائد»، ص۷۲۴، و «بهجت الصدور»، ص۱۹۹
۷ ـ اقتدارات ، ص۴۷

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن