مقالچه

دزدی ابوالفضل گلپایگانی ۲

دزدی ابوالفضل گلپایگانی ۲

در صفحه پنجاه و نهم فرائد نوشته (فی جوامع الکلم یقوم المهدی علی خوف شدید و فتنه شدید والزلزال و بلاء تصیب الناس و سیف قاطع و اختلاف فی دینهم و تغییر فی حالهم حتی یتمنی الموت صباحا و مساء من عظیم ما یری من کلاب الناس و اکل بعضهم بعضا و خروجه عند الیاس و القنوط فطوبی لمن ادرکه و کان من انصاره الویل کل الویل لمن عاداه و خالف امره ثم یقوم بامر جدید و کتاب جدید و قضاء علی العرب شدید) یعنی در کتاب جامع الکلم نوشته است قیام می‏کند مهدی در حالت ترس و وهم شدید تزلزل و بلاء که به مردم می‏رسد و شمشیر برنده و اختلاف در دین مردم و تغییر در حالت مردم حتی اینکه تمنای مرگ می‏کنند صبح و شام از بزرگی چیزی که دیده می‏شود از پریدن مردم به یکدیگر و خوردن بعضی بعضی دیگر را و خارج شدن آن سرور هنگام مأیوس و ناامیدی است پس خوشا به احوال کسی که دریابد آن حضرت را و از یاورانش باشد و وای همه وای‏ها بر کسی که دشمنی کند او را و فرمایشش را اطاعت نکند پس می‏آورد حکم تازه و کتاب تازه و طریقه تازه و حکمی که بر عرب سخت است (کلاب الناس) یعنی از شدت حرص به هم پریدن که در فارسی (هپران) به هم نمودن باشد – باری مقصود صاحب فرائد از این حدیث این است که چون صاحب الزمان به حالت ترس ظاهر می‏شود و حکم تازه می‏آورد میرزا علی محمد است که هر ترس و بیم داشته است و هم حکم تازه آورده است – مصنف گوید آه؛ آه که مردم دین خدا را به قدر کاسه سفالی که حفظ می‏کنند که مبادا به بازی بشکند اعتنا نمی‏کنند و معاندین دین چقدر قلاش و زرنگ هستند به برادران دینی مخفی نباشد که در چند جای این حدیث دزدی کرده است این حدیث را در صفحه یکصد و شصت و دو از بحار جلد سیزدهم – ابوبصیر رحمه الله علیه از حضرت امام محمد باقر ع روایت کرده است دزدی اول – کلمه طاعون قبل ذلک) پیش از سیف قاطع بوده است انداخته جهه انداختنش این است که نگویند پیش از میرزا علی محمد باب طاعون نیامد – دزدی دوم کلمه (بین العرب را انداخته چون اصل عبارت این است (و سیف قاطع بین العرب) یعنی شمشیر برنده میانه عرب و جهه انداختنش این است که نگویند شمشیر برند میانه عرب نبوده تا هرگاه کسی بگوید شمشیر برنده کو جواب می‏دهد جنگ محمد شاه با افغان یا ناصرالدین شاه با افغان است دزدی سوم» یتمنی الموت) بوده یعنی تمنا کن تمنای موت می‏کند آن را چرا انداخته تا ضمیر راجع شود به صاحب‏الامر یعنی صاحب‏الامر تمنای موت می‏کند – گذشته از این‏ها تتمه روایت این است که انداخته لیس شأنه الا القتل لا یستبقی احدا و لا تأخذه لومه لائم» یعنی مثل آنحضرت نیست مگر کشتن و از احدی فروگذار نمی‏کند و از ملامت هیچ ملامت کننده پرهیز نمی‏کند میرزا علی محمد کدام شدت را بر عرب نشان داد آیا هیچ عربی او را شناخت حاشا و کلا   [بزبگیرشرح دزدبگیر،علی ابیوردی،شارح محمدجعفردادخواه صفحه ۵۰و ۵۱]

 

 

 

 

 

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن