طهارت و نجاست

اینکه گفته شود خداوند هیچ مخلوقی را نجس نیافریده از دیدگاه شرع مقدس اسلام مورد پذیرش نمیباشد. زیرا برخی از مخلوقات مثل خون، مدفوع، بول، خوک و سگ از نظر اسلام ذاتاً نجس میباشند.
و اما اینکه هیچ انسانی را خداوند ذاتاً نجس نیافریده هیچ تردیدی در آن وجود ندارد و تمام افراد بشر بالذات پاک و طاهر آفریده شده و حکم به نجاست ذاتی انسان غیر معقول میباشد، لکن این برخی از انسانها هستند که بالعرض نجاست را به جان خریده و از نظر اعتقادی و گرایشات قلبی همراه با عمل، پشت به دین حق نموده و به یک سلسله اوهام و خرافات و دینهای ساختگی معتقد گشته و با ایجاد انحراف و گمراهی، عناد و دشمنی خود را با خدا ثابت نمودهاند.
بهائیت یکی از این فرقه ها است که به مجرد رجوع و ورق زدن کتابهای اصلی آنان مثل بیان، اقدس و… و نیز کتابهای دفاعی آنها مثل فرائد و امثال آن، ارتداد و انحراف این فرقه از دین اسلام برای هر کسی قابل اثبات بوده و نیز ساختگی بودن و بطلان آن بر طبق معیارهای عقلی غیر قابل انکار میگردد. همان گونه که در فرقه بهائیت به صراحت به نسخ دین اسلام حکم شده و تمام ارکان اساسی و ضروریات اسلام از قبیل نماز، حج، روزه، زکات، خاتمیت، امامت و معاد مورد انکار قرار گرفته است.
با توجه به عقیده بهائیت نباید بهائیان از احکام اسلام نسبت به خود ترس و وحشت راه داده بلکه بر طبق اقتضای آموزه های بهائیت از یک طرف و اقتضای آموزه ها و احکام اسلامی از طرف دیگر در برابر حکم اسلام به نجاست بهائیان نباید عکس العمل نشان دهند، چون از دیدگاه بهائیت احکام و آموزه های اسلامی قابل قبول نمیباشد.
البته اگر این حکم از ناحیه مبانی بهائیت مطرح میگردید آن گاه حق و سزاوار بود که بهائیان در برابر آن از خود حساسیت نشان داده و آن را مردود بشمارد.
اما در حکمت و فلسفه نجاست کفار و مشرکین از دیدگاه اسلام گفته شده که:
اولاً آنان از نجاسات پرهیز نمیکنند، بنابراین بدن و لباس و سایر اشیایی که با آنها تماس دارند نجس خواهند بود و بر هر مسلمان لازم است که از تماس با نجاست پرهیز کند.
و ثانیاً اسلام با حکم به نجاست کفار و مشرکین خواسته که مسلمانان از آنان دوری جویند تا گرفتار افکار و عقاید فاسد آنها نشوند. بنابراین کفار و مشرکین هرچند از نجاسات هم دوری جویند، حکماً نجس خواهند بود.
تناقضگویی پیامبرخواندهی بهائیت، درباره طهارت و نجاست!
به طور مثال، وی سجده را تنها بر شیء طاهر مقبول دانسته و گفته است: «قَد أذنَ الله لکُم السّجود علی کلِّ شیء طاهر [۳]؛ همانا خداوند بر شما سجدهی بر اشیاء طاهر را اذن داده است». و یا آنجا که پیامبرخواندهی بهائی، تنها آبی را پاککنندهی اشیاء دانسته که رنگ و بو و مزهاش تغییر نکرده باشد: «طهّروا کلّ مَکروه بالمآء الّذی لَم یَتغیَّر بالثّلاث إیّاکم أن تَستَعملوا المآء الّذی تغیّر بالهواء أو بالشیء آخر [۴]؛ تطهیر کنید هر مکروهی را با آبی که رنگ و بو و مزهاش تغییر نکرده باشد؛ بر حذر باشید از استفادهی آبی که تغییر پیدا کرده باشد به واسطهی هوا یا چیز دیگر».
بنابراین اگر اشیاء، در بهائیت نیز به طاهر و غیرطاهر تقسیم میشوند، دیگر حکم به طهارت تمام اشیاء چه معنا خواهد داشت؟!
[۲]. همان، ص ۷۱، بند ۷۴٫
[۳]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران، بینا، ۱۱۸ بدیع، ص ۲۶٫
[۴]. همان، ص ۸۱؛ حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص ۷۲٫